همه انسان ها (حتی کودکان)، عمل شناسایی چهره را به سادگی و بدون آنکه تلاش زیادی کنند انجام می دهند. همین مسأله باعث شده است که بعضی از محققین به این نتیجه برسند که یک ناحیه پردازش مشخص در مغز انسان به عمل شناسایی چهره ها اختصاص یافته است. تحقیقات نشان می دهد که در نیمکره سمت راست مغز انسان، سلول هایی به نام «سلول های مادربزرگ» (Grandmother cells) وجود دارند که وظیفه آنها شناسایی چهره ها است. چهره یک ویژگی منحصر به فرد انسان است. حتی دو فرد همزاد نیز از لحاظ چهره علیرغم شباهت زیاد دارای تفاوت های جزئی می باشند. از اینروست که اولین تمبرهای پستی چاپ شده، چهره ملکه ویکتوریا را بر روی خود داشتند، چرا که در صورت جعل شدن ساده تر قابل تشخیص باشند. در ایران نیز اولین تمبرها تصویر احمدشاه را بر خود داشتند. و چاپ تصاویر افراد معروف بر روی اسکناس ها و اسناد معتبر بانکی هم به همین منظور می باشد.
پی بردن به سیستم تشخیص چهره در مغز انسان همواره ذهن دانشمندان روانشناس و عصب شناس را به خود مشغول کرده است چرا که جدای از جنبه های فیزیولوژیکی قضیه می توان از آن به عنوان زیربنائی برای ساخت یک سیستم «تشخیص اتوماتیک چهره» نیز استفاده کرد.
کار بروی تشخیص چهره، در اوایل دهه 1960 توسط فرانسیس گالتون شروع گردید. در آغاز و اواسط دهه 1970 تکنیک های رده بندی الگو که از خواص موجود در ویژگی های چهره و یا نیمرخ استفاده می کردند، به کار برده شدند. در طی دهه 1980 کار بروی تشخیص چهره متوقف شد اما از اوائل 1990 به طور چشمگیری افزایش یافته است.
دلایل این امر بیشتر عبارتند از:
1- افزایش پروژه های تحقیقاتی در زمینه های قضائی و تجاری.
2- باز پیدایش رده بنده های شبکه عصبی با تکیه بر پردازش بی درنگ و وفقی.
3- بالا رفتن سرعت سخت افزار.
4- نیاز روزافزون به کاربردهای امنیتی و نظارتی.
در طی چند سال اخیر، فعالیت زیادی بر روی مسائلی از قبیل بخش بندی (Segmentation) تعیین محل چهره در تصویر و استخراج ویژگی هائی مانند چشم، دهان، ابرو و بینی مشاهده می شود. علاوه بر آن پیشرفت های زیادی در طراحی رده بندهای آماری و شبکه عصبی حاصل شده است. در این بین مفاهیم کلاسیکی مانند شبکه های عصبی (Neural Network) روش های براساس Karhunen-Toeve و Singular value Decomposition و Principal Component Analysis استفاده شده است و به جز موارد محدودی، روش های موجود بروی بانک های نسبتاً کوچکی (کمتر از 100 شخص) آزمایش شده اند.
با این وجود هنوز دو مشکل اساسی در این مبحث وجود دارد:
اول اینکه: شباهت حالت و فرم کلی چهره های افراد مختلف به یکدیگر (همه دارای دو چشم، یک بینی، یک دهان و… هستند که در محل مشخصی قرار گرفته اند.)
دوم اینکه: وضعیت ها و حالت های مختلف چهره یک فرد (مانند خنده، گریه، چرخیدن سر به چپ یا راست و…) و محیط با روشنایی متفاوت.
فرم در حال بارگذاری ...