وبلاگ

توضیح وبلاگ من

علت شناسی جرایم خشونت آمیز در جمعیت زندانیان

 
تاریخ: 03-12-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

چنانچه میزان ابتلاء جوامع بشری به یك موضوع خاص را یكی از معیارهای اهمیت آن موضوع بدانیم به جرأت می­توان ادعا كرد كه پرخاشگری و خشونت از جمله مسائل عمده و با اهمیتی است كه انسان­ها از گذشته­های دور تاكنون به صورت گسترده­ای با آن سرو كار داشته و دارند. نگاهی گذرا به آمار خیره كننده و روز افزون جنایات و درگیری­هایی كه در جوامع انسانی به وقوع می­پیوندد – كه بخش عمده­ای از آنها ناشی از رفتارهای پرخاشگرانه است- مؤید این ادعا است.

 

 

به جاست در این جا گفتار یكی از نویسندگان (مونتاگو‏، 1976) را ذكر نماییم كه می­گوید: «اغلب معتقدند كه پرخاشگری انگیزه­ای است كه باید درباره آن بیش­تر بدانیم؛ ما به یكدیگر حمله می­كنیم، آسیب می­رسانیم، و گاهی هم دیگر را می­كشیم، در واقع ما با دشنام دادن یا كوشش در جهت بی­آبرو كردن دیگران به صورت كلامی پرخاشگری می­كنیم..»

 

 

به موازات پیشرفت صنایع و علوم و متحول شدن زندگی بشری، روابط انسانی نیز نسبت به قبل پیچیده­تر شده است. در این راستا، مشكلات و معضلات روحی و روانی فراوانی در جوامع انسانی به وقوع پیوسته كه این امر ضرورت بررسی گسترده و دقیق موضوعات روان شناختی نظیر پرخاشگری را ایجاب نموده است. به طوری كه امروزه پرداختن به موضوع پرخاشگری منحصر به كتب روان­شناسی نیست بلكه در دیگر حوزه­های علمی هم چون روان پزشكی، آسیب شناسی روانی، روان شناسی اجتماعی و حتی جرم شناسی كه یكی از شاخه­های حقوق كیفری است، از جهات متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

خشونت و پرخاشگری به یكی از مسایل اجتماعی مهم و در خور توجه جوامع تبدیل شده است. افراد و گروه­های زیادی به دلایل و بهانه­های گوناگون با درگیر شدن در فرآیندهای خشونت آمیز آسیب­های فراوانی را به خود و سایرین وارد می­كنند. در بسیاری از درگیری­های خشونت آمیز، لاجرم نیروی انتظامی مداخله می­كنند و خشونت و درگیری وارد مرحله متفاوتی می­شود.

 

 

مواردی نیز به دنبال مداخله پلیس و خاتمه درگیری­ها، پدیده خشونت جمعی در زمان­ها و مكان­های دیگری و گاه در ابعادی بسیار گسترده­تر بروز می­كند كه نتیجه آن، تخریب اموال عمومی، صدمات جانی و مالی افراد ماجراجو و حتی بی­طرف و یا عابران و غیره است. از این رو، شناخت همه جانبه پدیده خشونت، بویژه از ابعاد روان شناسی اجتماعی و جامعه شناختی، به منظور دستیابی به راهكارهای اصولی برای پیشگیری و نیز كنترل آن از دغدغه­های اساسی جوامع دموكراتیك است.

 

 

عوامل متعددی می­توانند در شكل گیری رفتارهای مختلف جوانانم كه صورت خشونت به خود می­گیرند مؤثر و نقش آفرین باشند. شناخت علمی این عوامل به منظور رسیدن به یك درك جامع از ماهیت این مسأله بسیار مهم است. همچنین، ضروری است عواملی كه می­توانند بستری مناسب برای مراقبت و حمایت از جوانان در جهت احتزاز از خشونت فراهم آورند به خوبی شناسایی شوند.

 

 

تحقیقات زیادی حاكی از آنست كه وجود یك عامل ریسك (Risk factor) در یك فرد به تنهایی نمی­تواند موجب بروز رفتار ضد اجتماعی و خشونت بار بشود.عوامل متعددی لزوماً باید با هم ادغام شوند تا دریك دوره زمانی مربوط به رشد فرد و تحول به دوره بلوغ و بزرگسالی

پروژه دانشگاهی

 رفتار وی را شكل ویژه­ای بخشند. عوامل ریسك به عواملی اطلاق می­شوند كه شواهد قوی برای ارتباط علمی آنها با یك مسأله یا پدیده خاص عواملی چون : بیكاری و فقدان درآمد كافی برای زندگی، به ویژه برای تأمین امكانات ورزشی، تفریحی و گذران سالم اوقات فراغت برای نوجوانان و جوانان كه نیاز مبرم و انكارپذیری برای آن به مانند نیاز گیاه به آب ، دارند. و یا شرایطی چون غربتی بودن، طرد شدگی، اخراج از مدرسه و یا اجبار درترك تحصیل، احساس بی­عدالتی، بی­قدرتی اجتماعی نبود خانواده حمایت­گر و قابل اتكا، احساس محرومیت / ناكامی در برآورده شدن خواسته­ها و آمال كوچك و بزرگ و عواملی نظیر اینها می­توانند فرد را در مسیر حوادث و شرایط نامطلوب وخطرآفرین قرار دهند. به ویژه اگر الگوهای یادگیری اجتماعی و گروههای نقش­آفرین مناسبی در اختیار نباشد، احتمال الگوپذیری و مدل سازی منفی و ناسالم برای جوان فراهم­تر می­شود و زمینه مناسبی برای رفتارهای نابهنجار و ضداجتماعی فراهم می­گردد.

 

 

عوامل حمایت كننده، از طرف دیگر ، عواملی هستند كه بالقوه احتمال درگیر شدن در رفتار خطرآفرین را كم می­كنند. این عوامل می­توانند در سطح و ابعاد خطری كه یك فرد آن را تجربه می­كند تأثیرگذار باشند و یا می­توانند در سطح و ابعاد خطری كه یك فرد آن را تجربه می­كند تأثیر داشته باشند و یا می­توانند رابطه بین ریسك و بازده یك رفتار را تعدیل كنند، وجود دارد.

 

 

یكی از راه­های درك و شناخت پویایی بین عوامل ریسك و حمایت كننده امنیت كه این عوامل رادر چارچوب اكولوژیك یا زیست محیطی مورد توجه قرار دهیم و با استفاده از یك مدل اكولوژیك می­توان تشخیص داد كه هر فرد در چارچوب شبكه پیچیده­ای از زمینه­های فردی، خانوادگی، اجتماعی و محیط زندگی خود عمل می­كند كه روی ظرفیتش برای احتراز از ریسك تأثیرگذار است.

 

 

الف) بیان موضوع

 

 

بروز جرایم خشونت بار و رشد تصاعدی آن در مقایسه با سایر جرایم وعناوین مجرمانه در مازندران به یك چالش و یك مسأله­ی اجتماعی بدل شده است به طوری كه دومین الگوی مجرمانه از لحاظ حجم درصدی بزهكاران نوپا و تازه كار در كانون اصلاح و تربیت شهرستان آمل را بعد از سرقت تشكیل می­دهد.

 

 

عمده دلیل نگارش این تحقیق آسیب شناسی جوانان خشونت­گراست. بدین معنا كه دریابیم جوانان با توجه به متغیرهای مختلفی نظیر ویژگی­های فردی، خانوادگی و اجتماعی در چه مواردی و تحت چه شرایطی و با تأثیرپذیری از كدام عوامل مداخله گر، چه نوع رفتارهای خشونت­آمیزی را مرتكب می­شوند.

 

 

ب) سؤالات تحقیق

 

 

سؤالات اصلی تحقیق عبارتند از :

 

 

1) آیا میان عوامل فردی و اجتماعی در ارتكاب جرایم خشونت آمیز و میزان خشونت ابرازی اشخاص مرتكب به این دست جرایم ارتباط معناداری وجود دارد؟

 

 

2) آیا می­توان سطح سواد مجرمین و میزان گرایششان به خشونت در جرایم ارتكابیشان رابطه معناداری یافت؟

 

 

3) آیا می­توان میان عوامل محیطی و گرایش مجرمین به ارتكاب جرایم خشونت آمیز رابطه معناداری یافت؟

 

 

پ) فرضیه­های تحقیق

 

 

1) عوامل فردی و اجتماعی در ارتكاب جرایم خشونت آمیز مؤثر است.

 

 

2) با كاهش سواد افراد شدت خشونت ابرازی مجرمین افزایش معناداری می­یابد.

 

 

3) عوامل محیطی می­تواند تأثیر بسزایی در ارتكاب جرایم خشونت آمیز داشته باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

« قتل عمد غیر مستوجب قصاصرژیم حقوقی حاکم درقراردادهای بالادستی »
 
مداحی های محرم