سازمان ها همواره در تلاش برای بهبود سهم بازار، افزایش سود و دستیابی به مزیت رقابتی نسبت به رقبا میباشند. برای دستیابی به این اهداف، توجه به کارایی و اثربخشی زنجیره تأمین از اهمیتی فراوان در هر سازمان برخوردار است.
به منظور افزایش توان رقابتی، در دهه 60 و 70 میلادی سازمانها تلاش میکردند تا با استاندارد سازی و بهبود فرآیندها گامی مؤثر در جهت افزایش مشتریان خود بردارند. در دهه 90 این تلاشها با توسعه روشهای مدیریت منابع انسانی با در نظر گرفتن تأمینکنندگان استراتژیک و عملیات لجستیک ادامه یافتند. (Ferazelle, 2001)
در عصر حاضر سازمان ها مدتهاست كه به این مسئله مهم پی برده اند كه برای تداوم در صحنههای رقابت جهانی و حضور موفقیت آمیز در بازار میبایست عوامل خاصی از قبیل كیفیت محصولات و كیفیت روند اجرایی و تولیدی را در ساختار و محصولات خود به حد مطلوب و مورد قبولی برسانند. حال آن كه رمز موفقیت در دستیابی به این اهداف تمركز بیشتر بر روی فعالیتها و اهداف اصلی سازمان میباشد. لذا در راستای حل این مشكل اساسی بسیاری از مدیران سازمانهای بزرگ تصمیم گرفتند فعالیتهایی را كه اهمیت استراتژیك چندانی برای سازمان ندارند به منابع بیرون از سازمان واگذار کنند تا با این اقدام بر مدیریت و به دنبال آن بر روی فعالیتهایی در سازمان كه بر رو ی عوامل مذكور تأثیر مستقیم دارند، تمركز بیشتری داشته باشند و آنها را به نحو مطلوب به انجام رسانند. اما در جریان فرآیند برون سپاری مسائل مختلفی با دامنه وسیعی از اطلاعات مدنظر قرار میگیرد مانند انتخاب تأمینکنندگان، نوع الگوریتم انتخاب و بسیاری از عوامل دیگر كه از جمله دغدغههای فكری مدیران میباشد.
افزایش تعداد شركتهای عرضهكننده سرویس در خارج از سازمان اصلی در سالهای اخیر باعث شده است تا سازمانها و شركتهای برون سپار در هنگام انتخاب منبع بیرونی با موقعیتهای انتخابی متنوعی رو به رو باشند. در كنار این مسأله، افزایش رقابتهای تجاری و گسترش بازارهای جهانی موجب شده تا سازمانها به بهینهسازی تمامی امور و فرآیندهای خود در تمامی جنبههای رقابتی توجه بیشتری نمایند كه این توجه شامل انتخاب تأمین كنندگان نیز گردیده است. تصمیم گیران حوزه برونسپاری در هنگام انتخاب تأمینكننده سعی مینمایند از میان منابع داوطلب (تأمینکنندگان) گزینهای را انتخاب كنند كه بتواند به بهترین وجه ممكن تمامی نیازهای فرآیند برونسپاری شونده را به بهینهترین حالت تأمین نمایند. (رزمی، جعفر و همکاران, 1387)
1-2-1- مدیریت زنجیره تأمین
تشدید رقابت از دهه 1990 شرکتها را تحت فشار قرارمیداد تا کارایی خود را در تمامی جنبههایشان بهبود دهند. از طرف دیگر، افزایش متغیرها منجر به اختصاص منابع بیشتر به منظور پیشبینی تقاضا و تأمین به منظور تقویت بیشتر زنجیره تأمین میگشت.
محققین بر این باورند که مدیریت مؤثر زنجیره تأمین یک توانمندساز قوی در عملکرد سازمان است و همچنین یک راه ارزشمند برای حفاظت از مزیت رقابتی محسوب میگردد. (Childerhouse, P., Hermiz, R., Mason-Jones, R., 2003)
مدیریت زنجیره تأمین به عنوان رویکردی یکپارچه برای مدیریت مناسب جریان مواد و کالا، اطلاعات و جریان پولی، توانایی پاسخگویی به این شرایط را دارد. زنجیره تأمین یک سیستم یکپارچه از فرآیندهای مرتبط و به منظور:
- دستیابی به مواد و قطعات مورد نیاز
- تبدیل مواد اولیه به محصول
- ارزش گذاری محصولات
- توزیع محصولات به مشتریان
ساده سازی انتقال اطلاعات بین اجزاء زنجیره( اعم از تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، واسطه ها، خرده فروشان و مشتریان) میباشد. (شفیع زاده, 1383)
2-2-1- ریسک
سیتکین و پابلو در سال 1992 ریسک را بعنوان “دامنهای که در آن عدم قطعیت وجود دارد درباره اینکه آیا به شکل بالقوه خروجیهای موفق یا مأیوسکننده از تصمیمات محقق خواهد شد یا نه” تعریف کردند. (Sitkin B.,Pablo A., 1992)
اقداماتی كه احتمالا اثرات سودآوری تولید میكنند اغلب شامل ریسكها نیز میشوند. ریچی و برندلی ریسک کسب و کار را این گونه تعریف میکند: سطح مواجهه با عدم قطعیتهایی که شرکت میبایست آن را درک کند و به هنگام پیادهسازی استراتژی هایش برای دستیابی به اهداف کسب و کارش به شکل مؤثری مدیریت نماید. (Ritchie B., Brindley C., 2007).
3-2-1- مدیریت ریسک در زنجیره تامین
امکان تغییر در زمینه برآمدها و نتایج مورد انتظار زنجیره تأمین، احتمال رخداد تغییرات و اثرات آنها را مدیریت ریسک زنجیره تأمین مینامند. ریسکهای زنجیره تأمین شامل ریسکهای برخواسته از تغییرات در جریان مواد، محصول و اطلاعات است که از تأمینکننده اولیه آغاز و به مصرفکننده نهایی ختم میشود. بنابراین به طور کلی ریسکهای زنجیره تأمین به احتمال و اثر یک عدم تناسب و تعادل بین تأمین و تقاضا بر میگردد.
مدیریت ریسک در زنجیره تأمین یک موضوع مهم در مدیریت زنجیره تأمین است. مهم بودن این موضوع مربوط میگردد به افزایش استراتژی برون سپاری در کارخانه ها ، جهانی سازی بازارها، افزایش اعتماد بر تأمین کننده ها برای توانایی های مخصوص و نوآوریها، تکیه بر شبکه تأمین برای مزیت رقابتی و ظهور و بروز تکنولوژی اطلاعات که کنترل کردن و گسترده کردن زنجیره تأمین را ممکن میسازد. (Narasimhan, R., Tallur,S., 2009)
مدیریت ریسک در زنجیره تأمین (SCRM) به عنوان یک فعالیت استراتژی مدیریتی میتواند در نظر گرفته شود که بر عملکرد اجرائی، بازاریابی و مالی کارخانه تأثیرگذار است. (Duncan, 1972)
تا هنگامی که روند برون سپاری به عنوان استراتژی مهمی در کارخانهها وجود داشته باشد، کار بر روی هر دو ناحیه ارزیابی و شناسایی ریسک و کم کردن ریسک( روشها و تئوریها) ادامه دارد. (Narasimhan, R., Tallur,S., 2009)
فیزال و همکارانش و همچنین تانگ (2006) معتقدند که مدیریت ریسک اثرگذار در یک زنجیره تأمین امروزه برای کارخانه ها یک نیاز است. کارخانههایی مانند اریکسون و نوکیا ، مدت زیادی است که به این مسئله پی بردهاند. تحقیقات اولیه در هر زمینه ای اصولاً با شناسایی و معرفی مفاهیم و مشخص کردن دسته بندی یا طبقه بندیها آغاز میگردد. کارهای اولیه در زمینه مدیریت ریسک در زنجیره تأمین نیز این شیوه را پیمود. اولین حرکت توسط لی (2002) آغاز شد، او چارچوبی را بر اساس ریسک های زنجیره تأمین و ریسکهای تقاضا در محدوده ای از محصولات اساسی یا ابداعی فراهم کرد. همچنین عنوان کرد که استراتژیهای زنجیره تأمین نیازمند اتصال به سطح درست و مشخصی از ریسکهای تأمین و تقاضا میباشد. (Oke, A.,Gopalakrishnan,M., 2009)
نورمن و جانسون (2004)، کلیندرفر و ساد (2005) و کوپرا و سودهی (2004) و دیگر پژوهشگران دسته بندیهای متنوعی را برای ریسکها بیان کردند.
زنجیره تأمین در معرض ریسکهایی ست که در ارتباط با مشکلات تأمین و تقاضا افزایش مییابند. (Kleindorfer, P.R., Saad,G.H., 2005)
زنجیره تأمین همچنین در معرض خطرات توزیع یا ریسکهایی با تأثیر زیاد و احتمال وقوع کم و یا تأثیر کم و احتمال وقوع بالا نیز میباشند. این ریسکها بر روی سازمان به طور گستردهای تأثیر میگذارد. (Chopra, S.,Sodhi,M.S., 2004)
همانطور که ونگر و بد (2008) بیان کردند “قرارداد مالی یک تأمین کنننده و زمین لرزه ای که ظرفیت تولید را از بین برده است، موقعیتهای مختلفی هستند و بنابراین تأثیرات مختلفی بر زنجیره تأمین دارد”. بنابراین این مطالعات به شناسایی نیاز به متدولوژی به منظور پیشگویی، شناسایی، دستهبندی و ارزیابی ریسکها در زنجیره تأمین منجر شد. (Narasimhan, R., Tallur,S., 2009)
مقالات زیادی در مورد مدیریت ریسک در زنجیره تأمین در بیست سال گذشته منتشر گردیده است که اولین آنها مربوط به کرالجیک در سال 1983 بود. پالسون (2004) مقالات موجود را به 3 دسته تقسیم کرد: تجزیه و تحلیل انواع ریسک، رسیدگی به ریسک و کنترل ریسک. از زمان پالسون تاکنون مقالات مختلف دیگری نیز منتشر شده است.
تا سال 2000، مقالات به مدیریت زنجیره تأمین میپرداختند. بعد از آتش سوزی یکی از تأمینکنندگان اریکسون در نیومکزیکو که منجر به از دست دادن 400 میلیون یورو گشت، ورشکستگی یکی از تأمین کنندگان لندرور در سال 2001 که منجر به اخراج 14700کارگر شد و حمله تروریستی 11 سپتامبر 2001 در مرکز تجارت جهانی همه و همه باعث مشکلات عمده ای در زنجیره تأمین در جهان گشت. (Tang, 2006)
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرم در حال بارگذاری ...