امروزه مصرف این مواد و امثال آن، آثار مخرب اعتیاد و قاچاق انواع مواد مخدر بر ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع آسیب رسانده و نه تنها بصورت یك تهدید ملی بلكه فراتر از مرزهای ملی بصورت یك مسئله پیچیده جهانی در آمده كه شعاع مضرات و اثرات زیانبار آن گریبانگیر كشورهای بیشماری شده است كه شدت و وسعت این بحران كه از گذشتههای دور بر جامعه جهانی سایر افكنده برحدی كه علاوه بر مسئوولین كشورهای توجه بسیاری از صاحبنظران و كارشناسان مسائل علوم اجتماعی را نیز به خود معطوف نموده و علی رغم رویكردهای جامع و تمهیدات اتخاذ شده در حل و كاهش این معضل در سطح ملی، منطقهای و جهانی، هر روز عملاً شاهد وخامت بیشتر اوضاع و تشدید این مسئله مهم میباشیم.
اما اینكه چرا و چگونه اعتیاد بر مواد مخدر به عنوان مسأله تلقی میشود، بیشتر مربوط به نظر افراد و تجربه شخصی آنان است. چرا كه در سالهای اخیر تعداد فزایندهای از مدم عام شهرها طرز تلقی بامدار او اغماضی را پذیرفتهاند و معتقد شدهاند كه این قوانین هستند كه مواد مخدر را خطرناك جلوه میدهند و در نتیجه مسائل مربوطه را نیز پدید میآورند. با این وجود در جامعه ما بسیاری از مواد مسأله ساز تلقی میشوند زیرا كه اغلب آنها، افراد را ناكار میسازند و توانائی آنان را برای ساماندهی امور خویش، اداره زندگی شخصی و خانوادگی دچار اختلال میكنند.
و این مسئله بدان علت است كه با مصرف این مواد، فرد معتاد حرمت ارزش های اخلاقی و جر هنجارهای جامعوی را پاس ندارند و در نتیجه قوانین را زیر پا گذارند و با پرخاش موجبات آزار دیگران را فراهم آورده و در نهایت دست بجرایم و جنایات آشكار یا پنهان مالی یا جانی بزنند.
اگر این واقعیت را بپذیریم كه انسان موجودی است اجتماعی و ساخته پرداخته بنیادهای فرهنگی، اقتصادی و روابط و مناسبات اجتماعی جامعهای كه در آن پرورش یافته، پس ناچار باید این به این حقیقت كه پدیدههای ناهنجاری همچون، دزدی، روسپیگری، اعتیاد و … نیز ناشی از مناسبات و روابط حاكم در درون یك جامعه است. به این ترتیب مشخص میشود كه اعتیاد نه یك بیماری شخصی. بلكه یك عارضه اجتماعی است. به عبارت دیگر باید در كنار مسائل تاریخی و سیاسی گرایش به اعتیاد ـ كه البته از اهمیت ویژهای برخوردار است ـ به جنبههای اجتماعی و فرهنگی آن نیز توجه كافی مبذول نمائیم و سادهانگاری مسئله را تنها در روابط با معتاد و خصوصیات شخصی و روانی
آن ملاحظه كنیم. چرا كه اعتیاد یك مشكل اجتماعی است و باید در عمق جامعه ریشهیابی شود.
معمولاً واكنش اجتماعی مردم در مورد مصرف مواد مخدر در طول قرون متفاوت بوده و متأسفانه باید به این حقیقت تلخ اعتراف نمود كه اعتیاد را بیشتر یك مسئله شخصی و فردی میدانند نه اجتماعی و این در حالی است كه اعتیاد یك مسئله اجتماعی است و نه شخصی. ما هنوز هم در دورهای هستیم كه تصویر یك «معتاد محكوم است»، «مغعتاد مظنون است» و … در جامعه ما بدون اینكه بیان كرده باشند رواج دارد، تا شاید بتوان از شیوع آن جلوگیری كرد و اجرای قوانین را تشدید نمود اگر امروز، نسل جوان دیگر به شعارهای ضد اعتیاد اعتقادی ندارند بدین سبب است كه انواع جدید از مواد و فرا شدهای مخدر در اختیار آنان قرار میگیرد.
بنابراین مسئله گرایش جوانان به مواد مخدر از این نظر اهمیت دارد كه پارهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی، در زمینههای آماده فرد را به سمت اعتیاد سوق میدهند. به بیان دیگر «معتاد شدن» ارثی نیست بلكه مجموعهای از شرایط فوق كه دارای ریشههای متفاوتی هستند، زمینه ساز اعتیاد میشوند. در هیچ موردی كنش اعتیاد از نسل پیشین به نسل پسین به میراث نمیرسد، بلكه تنها گرایش بدان است كه میتواند جنبه ارثی داشته باشد. بدینسان است كه افراد تحت تأثیر انگیزههای جرم زای جامعه در معرض جرم قرار میگیرند.
در نتیجه از آنجا كه شخصیت فرد معتاد محصول كاركردهای زیستی ـ جامعوی است. اهمیت طرخ و پرداختن به این مسئله كه چرا جوانان به سمت اعتیاد كشیده میشوند و نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی در این میان به روشنی هویدا میشود.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...