با شناخت علمی پدیده رنگ، مساله ترجیح رنگها بر یكدیگر مطرح گردید، پژوهشهای صورت گرفته دربارة ترجیح رنگها، از نظر روان شناسی جنبة علمی داشته و با دیدگاههایی چون نظریه های زیباشناسان كه ترجیح رنگها را جزء ذاتی آنها دانسته و اساساً امری ذهنی تلقی می كنند توافق نظر ندارند و با تأكید بر ذهنیت این امر، تحقیق در این زمینه را بی مورد می دانند.
آنچه مسلم است عوامل در ارتباط با ترجیح رنگ مطرح می گردد كه به طور اختصار میتوان به این گونه بیان كرد:
- عوامل فیزیكی، شامل عواملی است كه به فیزیك نو مربوط بوده و در رویت رنگها و ترجیح رنگی بر رنگ دیگر مؤثر هستند. برای نمونه میتوان از طول موج و تواتر آنها نام برد.
- عوامل فیزیولوژیكی، این دسته از عوامل شامل فیزیولوژی چشم گیرنده های نور، تارها و سیستم عصبی هستند.
- عوامل فرهنگی- اجتماعی، از جمله این عوامل میتوان از ارزشهای فرهنگی، طبقه اجتماعی، پدیده های جمعی مانند مد، نامگذاری رنگها در فرهنگهای مختلف و نمادگرایی نام برد.
- عوامل فردی كه میتوان از حالات و واكنش های هیجانی، خصایص و ویژگیهای و شخصیتی فرد نام برد كه با ساختار شخصیتی فرد در ارتباط هستند.
با توجه به این كه، هر فرد دارای صفات، خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد است و با داشتن زندگی اجتماعی و گروهی با بسیاری دیگر از افراد، همنوائی دارد. انسان جهت داشتن رفتاری نسبتاً ثابت در پیرامون تعامل های خود، نیاز به تماس و برخوردهایی با محیط داخلی و خارجی خود دارد. فرد با اعمال محركهائی از خارج متاثر گشته و نسبت به آن واكنش نشان میدهد و به همین ترتیب در اثر كنش و واكنش هائی كه در درون فرد، متشكل از یادگیریهای گذشته، نگرش و منطق و استدلالی كه از آن بهره مند است، مجموعه ای پویا ونسبتاً ثابت از رفتار پدید می آید كه بدان شخصیت فرد اطلاق می گردد.
در پژوهش حاضر، موضوع مورد بررسی در ارتباط با ترجیح رنگ وخصوصیات شخصیتی افراد است كه با پرسشنامه شخصیتی(جهت سنجش بعد درون گرا -برون گرا) و سوالهایی در مورد ترجیح رنگ است كه تشكیل مرحله ای از مراحل پژوهش را می دهند.
بر اساس پرسشنامه یاد شده و سوال بیان شده در مورد ترجیح رنگ، اساساً رابطه بین شخصیت و رنگ بررسی و به سوال زیر پاسخ داده می شود كه:
- آیا بین ترجیح رنگ و شخصیت افراد رابطه وجود دارد؟
هدف پژوهش:
در اجتماع امروزی كمتر كسی یافت میشود كه به اهمیت رنگ و اثر عمیق آن روی انسان تردید داشته باشد. هر كدام از رنگها به تفاوت سردی و گرمی یا خنثی بودن، تأثیر روانی مشخصة خود را روی انسان ایجاد میكند با وجود خصوصیات فوق العاده ای كه رنگ دارد غالب اشخاص نسبت به آن كم توجه و یا كاملاً بی تفاوت هستند. شناخت قدرت رنگ به انسان در حل پاره ای مشكلات كمك قابل توجهی نموده است به طبیعت نگاه كنیم تا متوجه شویم چگونه با عوض شدن فصول، رنگها نیز تغییر میكند و پیوسته تركیبات زیبایی بوجود می آورند. معیار انسان در تمیز یك تركیب رنگی زیبا، طبیعت است.
طبیعت منبع الهام در فراگیری هماهنگیهای صحیح و زیبا است. رنگهای هیجان انگیز بهاری در مقابل با رنگهای سرد و آرام زمستانی در احساس كاملاً متفاوت در انسان برمی انگیزند. (لوچه، 1370، صفحه 30)
علیرغم خصوصیات گوناگون رنگ، این پدیده از قواعدی پیروی میكند كه شناخت آنها میتواند در بهره گیری مناسب از رنگ كمك و راهنمای مؤثر میباشد. با فراگیری چنین قواعدی استفاده از رنگهای مختلف آسان گشته، میتوان محیط زندگی را به مكانی دلپذیر برای زیستن
تبدیل نمود.
با توجه به توضیحات فوق هدف از این پژوهش سعی در بررسی علاقمندی افراد نسبت به رنگی خاص و تیپهای شخصیتی در این زمینه میباشد.
امید است كه بتوانیم با این پژوهش گامی مؤثر در شناخت رنگ و اهمیت آن در زندگی روزمره و عادی افراد بردارم. (ویدا ابی زاده، 1372، ص 11)
فرضیه پژوهش:
پژوهش فوق دارای فرضیه زیر است:
- بین انتخاب رنگ و شخصیت افراد رابطه وجود دارد.
اهمیت مساله:
رنگ نیز مانند هوا و آب بخشی از دنیای ماست. هیچ چیز بدون رنگ بدون شكل مادی قابل رویت نیست، نه معماری و نه هنر و نه طراحی و …
رنگ پدیده ای آنچنان وسیع است كه تلاش برای شناسایی آن در یك پاراگراف به نظر عجولانه میآید. زیرا رنگ با اغلب فعالیتهای بشری در تماس است و در واقع مواردی كه رنگ در آن نقش نداشته باشد نادر است. فیزیك، زیست شناسی، پدیده های ادراكی و بالخصوص روان شناسی و … همه و همه با رنگ در ارتباط هستند.
انتخاب رنگ بعنوان یكی از راههای شناخت انسان موضوعی مورد اختلاف و بحث انگیز است. (كاركیا، فرزانه، 1375، ص 50)
به این دلیل ساده كه انسانها شبیه هم نیستند این موضوع تا حدی بحث انگیز می نماید.
حتی دوقلوهای همسان كه از نظر فیزیولوژیكی كاملاً به هم شبیه هستند نیز دارای شخصیت های متفاوتی می باشند. هر قدر كه اشخاص شكاك وناباوری وجود داشته باشند ولی با افزایش تدریجی بیماریهای روانی در سراسر دنیا، روشها و نظریه های جدیدی برای تشخیص بیماریها ابداع میشود كه رنگ را نیز شامل میشود.
(كاركیا، فرزانه، 1375. ص61)
با توجه به واكنش عمومی نسبت به رنگ ها باید گفت كه دوست داشتن یك یا تمام رنگها برای انسان كاملاً طبیعی و بهنجار است، در عوض رو كردن، انكار مطلق با تردید در محتوای هیجانی رنگ خصیصه ای است كه ما را به انسانهای آزرده،سرخورده و افسرده رهنمون میكند. از سوی دیگر شور و نشاط بیش از اندازه نسبت به رنگ نشانه اختلال روانی و مزاج دمدمی و علایق متفاوت تو شخصیتی متزلزل است باید به خاطر داشت كه پسند رنگ در طول زمان قابل تغییر است واگرنظر فرد نسبت به رنگ تغییر كند نشانه تغییر و تحول در شخصیت اوست. این حالت در درون گراها بیشتر از برون گراها اتفاق می افتد. (كاركیا، فرزانه،1375، ص66)
بنابراین انتخاب رنگهای اصلی- فرعی- گرم و سرد میتواند نمادی از شخصیت فرد میباشد بطوریكه انتخاب یك رنگ گرم یا یك رنگ اصلی و یا رنگ سرد ویا یگ رنگ فرعی، شخصیت فرد را بیان می نماید و انسان را در گروهی خاص از تیپ های شخصیتی قرار میدهد.
تغییر خلق در طی سالیان نظرات فرد را نسبت به رنگها تغییر میدهد وهمچنین قرار گرفتن در شرایط محیطی مختلف نیز تأثیر بسزایی در انتخاب رنگ دارد.
بین انتخاب رنگ و شخصیت هر فردی كه تحت تأثیر عوامل مختلف وجود دارد وهمچنین پختگی شخصیت نیز موجب تغییر رنگ میشود به ما یاری می رساند كه هر چه بهتر به بررسی شخصیت و تیپ های مختلف از طریق انتخاب رنگ بپردازیم واطلاعات دقیقی از میزان علاقه مندی تیپ های مختلف شخصیتی به رنگ سرد و گرم اصلی و فرعی داشته باشیم.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...