سرطان، یك بیماری است كه تغییر تصور زندگی، تهدید به كاهش عملكرد فرد و تهدید به تغییرات ظاهری را موجب می شود.
تشخیص سرطان باعث ایجاد بخران در زندگی فرد می شود. بیمار بایستی سعی كند سطح ناراحتی هیجانی خود را ضمن تصمیم گیریهای حیاتی برای درمان كنترل كند. نگرانیهای اصلی بیمار عبارتند از ترسهای ناشی از مرگ، وابستگی، بدشكل شدن ، ناتوانی، طرد و قطع روابط، مسائل مالی. واكنشهای بیمار به وسیله عوامل روان شناختی و بین فردی تعدیل می شوند. عوامل مدیكال عبارتند از: محل تومور، علائم، سیر بیماری. عوامل روان شناختی شامل منش،[2] توانایی تطابق[3]، قدرت ایگو[4] و مرحله تكاملی[5] زندگی و اثرات و معنای سرطان در آن مرحله هستند. عوامل بین فردی مربوط به خانواده و حمایتهای اجتماعی هستند.
بیماران ممكن است، اضطراب، غمگینی، ترس و خشم را تجربه كنند یا ممكن است بی حسی و كرخت شوند. گناه و مكانیزمهای مشترك در آن، نقش اصلی را بازی می كنند. از نظر شناختی بیماران ممكن است با حالت تهاجمی در جستجوی اطلاعات باشند، یا گیج و فلج یا ناتوان برای تمركز حواس شوند.ممكن است شكایات بدنی زیاد شود و فعالیت روزانه، اشتها و خواب آشفته گردد. واكنشهای استرس حاد ممكن است شدید باشد ولی معمولاً متغیر و گذرا هستند. وقتی اختلال بیش از 14- 10 روز طول بكشد باسیتی بیمار را از نظر وضعیت روانپزشكی ارزیابی كرد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
یك سوم از ما دچار سرطان می شویم. در حال حاضر تقریباً دو میلیون نفر از مردم بریتانیا تحت درمان سرطان هستند كه این رقم بیش از یك بیست و پنجم جمعیت این كشور را تشكیل میدهد. اكثر این افراد دارای عمری طولانی هستند. امروزه طرز تفكر افراد نسبت به سرطان عوض شده است و سرطان یك موضوع ممنوع شده نیست. افراد در مورد تشخیص سرطان خود همانند تشخیص سایر بیماری ها به راحتی می توانند صحبت كنند.
علاوه بر آن پیشرفت در علوم پزشكی تأثیر زیادی بر آینده افراد مبتلا به سرطان داشته است. با وجودی كه خبر ها همیشه امیدوار كننده نیست، اما وقتی وارد عصر جدید می شویم مشاده میكنیم كه بیماران سرطانی نسبت به سایر افراد (كه بیماری آنها ترسناك تر از سرطان به نظر نمیرسد)، امیداوارانه تر زنگی خود را دنبال می كنند. امروزه كاملاً مشخص شده است كه چه اتفاقی در سلول رخ میدهد كه باعث سرطانی شدن آن می گردد و كشف این موارد مطمئناً منجر به ابداع روش های درمانی جدید و قاعدتاً پیشگیری از مشكلات رفتاری بعد از آن در آینده نزدیك خواهد شد.
از سوی دیگر باید بدانیم كه عوامل روانی نه تنها در ظهور سرطان مؤثرند بلكه ممكن است در درمان این اختلال نیز تأثیر داشته باشند. در حال حاضر محققان زیادی در حال بررسی این احتمال هستند كه آیا ممكن است روان درمانگری راه مؤثری برای درمان سرطان باشد. این موضوع توسط سیمونتون[6] و كارل[7] مطالعه و توسعه داده شده است. آنان بیماران سرطانی را تشویق می كنند تا مانع دفاعی درون بدن خود را در حال حمله و بلعیدن سلولهای سرطانی تصور كنند. آنان معتقدند كه از این طریق بیماران احساس كنترل خود بر بیماری را بهبود بخشیده و در نتیجه به یك تغییر روانشناختی كه ممكن است منتهی به كنترل ایمن سازی شناختی واقعی علیه سرطان گردد نایلآیند.
حال كه می دانیم، افراد نقش عمده ای در سلامت جامعه آنها دارد و افراد باید قادر باشند توانائیهای جسمی و روانی خود را به حداكثر رسانده تا زندگی اجتماعی، اقتصادی مفید و هماهنگی با محیط داشته باشند، اهمیت این موضوع آشكار می شود كه می توان با بالا بردن سطح بهداشت روان افراد مبتلا به بیماریهای جسمانی (چون سرطان) شانس زنده ماندن آنها را برای مدت زمان بیشتری افزود. تا در نتیجه افراد بتوانند میزان تطابق خود را با خانواده و اجتماع بالا برده و افراد سالمی از لحاظ جسمانی و روانی داشته باشیم.
– اهداف پژوهش.
در این پژوهش سعس شده اهداف ذیل دنبال شود:
- انواع اختلالات رفتاری ذكر شده در MMPI در بیماران سرطانی شمی درمانی شده در هر دو جنس بررسی شود.
- ایجاد سیستم های همایتی اجتماعی، روانی، خانوادگی.
- تأثیر گذاری اعتقادات دینی و نظام ارزشها در بهداشت روانی فرد ارزیابی گردد.
- ارائه راهكارها و پیشنهاداتی برای تعدیل تنش های ناشی از شیمی درمانی در افراد بیمار.
- نقد و بررسی شیوه های درمانی موجود.
فرضیه های پژوهش
- بین بروز علائم پارا نویا و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنا دار وجود دارد.
- بین بروز علائم افسردگی و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنا دار وجود دارد.
- بین بروز علائم اسكیزوفرنیا و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنا دار وجود دارد.
- بین بروز علائم هیپومانی و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنا دار وجود دارد.
- بین بروز علائم هیپوكندری (خود بیمار انگاری) و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
- بین بروز علائم هیستری و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
- بین بروز علائم انحراف اجتماعی و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
- بین بروز علائم ضعف روانی(PT) و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
- بین دروغگویی آزمودنی و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
10- بین آشفتگی فكری یا خود كم انگاری بیمار و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
تعاریف عملیاتی متغیرها
بهداشت روانی: فرهنگ بزرگ روان شناختی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف میكند: استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند، مؤثر كار كردن، برای موقعیتهای دشوار انعطاف پذیر بودن و برای باریابی متعادل خود توانایی داشتن.
سرطان: اصطلاح سرطان برای بیش از 100 نوع بیماری مختلف به كار می رود. كاربرد مشترك این اصطلاح در مورد رشد بی رویه سلولهای نا به هنجاری است كه تومورهای بدخیم را بوجود میآورند. در واقع سرطان بیماری است كه در آن سلولهای بدن به علت آسیب مكانیسم های تنظیم كنندهی طبیعی آنها به طور غیر قابل كنترلی رشد می كنند این بیماری ممكن است از طریق خون و سیستم لنفاتیك به قسمتهای دیگر بدن نیز منتشر گردد.
شیمی درمانی: درمان سرطان با داروهای ضد سرطانی به عنوان شیمی درمانی شناخته میشود. این داروها ممكن است از طریق خوراكی تجویز شوند اما اغلب به صورت مستقیم بداخل جریان خون با تزریق وریدی تجویز میشود. درمان به صورت تزریقی معمولاً در بیمارستان انجام میشود.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...