وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه‌ی شناختی رفتاری

 
تاریخ: 04-12-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

دیابت از قدیمی‌ترین بیماری‌های شناخته شده در انسان می‌باشد. نام کامل آن دیابت ملیتوس است که از واژه‌های یونانی سیفون و قند گرفته شده است و به منظور توصیف علائم غیر قابل کنترل آن یعنی دفع مقادیر زیاد ادرار به همراه قند به کار می‌رود. دیابت تغییری دائمی‌در شیمی‌داخلی بدن است که نتیجه آن وجود گلوکز بسیار زیاد در خون می‌باشد. علت این بیماری کمبود هورمون انسولین است. هورمون یک پیام آور شیمیایی است که در یک قسمت از بدن (در این مورد پانکراس) ساخته می‌شود و درون جریان خون آزاد می‌گردد تا بر روی قسمت‌های دورتر بدن تاثیر بگذارد. در دیابت نوع اول فقدان کامل انسولین ممکن است مشاهده شود اما در دیابت نوع دوم ممکن است کمبود جزئی انسولین و نیز کاهش پاسخ بدن به انسولین مشاهده شود. این حالت را مقاومت به انسولین می نامند (بیلوس، 1385).

 

 

دیابت وضعیتی است که در آن سلول‌های بدن دچار کمبود انرژی می‌شوند و دلیل آن اینست که قند به جای اینکه وارد سلول شود در خون باقی می ماند. انسولین هورمونی است که از غده لوزالمعده (پانکراس) ترشح می‌شود. در خون همه افراد در حالت طبیعی مقداری قند یافت می‌شود. این مقدار در حالت طبیعی 110-70 میلی گرم در دسی لیتر است. انسولین موجب ورود قند به سلول‌ها می‌شود تا این قند برای تامین انرژی مورد استفاده قرار گیرد، یا برای مصارف بعدی ذخیره گردد. انسولین ماده کلیدی و اصلی است که سبب انتقال قند از خون به سلول‌های بدن می‌شود. بدون وجود انسولین قند نمی‌تواند از جریان خون خارج و وارد سلول‌ها (به جز سلول‌های مغزی) گردد (شهشهان، 1381).

 

 

دیابت یک بیماری مزمن و از شایعترین بیماریها دراغلب جوامع است و علیرغم پیشرفت قابل توجه علم پزشکی هنوز هم نشانه‌ای از توقف آن دیده نمی‌شود. این بیماری برای فرد مبتلا به آن یک مبارزه دائمی است. زیرا افراد مبتلا به آن به دلیل وجود یک بیماری لاعلاج و احتمال بروز عوارض شدید و کوتاه شدن طول عمر مورد تهدید قرار می‌گیرند. بر اساس پیش‌بینی فدراسیون بین‌المللی دیابت شمار بیماران دیابتی در جهان قریب به140 میلیون نفر می‌باشد(فدراسیون بین‌المللی دیابت IDF، 1998).

 

 

این بیماری از شایع ترین بیماریهای غدد درون ریز است که پس از بیماریهای قلبی عروقی، سرطان، بیماری‌های اسکلتی وعضلانی، چهارمین علت عمده مرگ و میر در گروه‌های سنی مختلف است (امینی، به نقل ازحیدری، 1380).

 

 

فرد مبتلا به منظور حفظ جان نیاز به تزریق روزانه انسولین و آزمایشهای مکرر و درد ناک و نیز صرف وقت و هزینه زیاد جهت درمان دارد و همواره با مشکلات فردی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی زیادی روبرو می‌باشد که موجب افسردگی، اضطراب و پرخاشگری می‌گردد (کانکو، 1986، به نقل از جواهری زاده، 1373).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

از طرفی یکی از جدی ترین مسائل بشر از دیر باز تاکنون، استرس یا فشار روانی است. استرس می‌تواند نقش گسترده‌ای در سلامت عمومی افراد ایفا کند بدین صورت که تلاش برای غلبه بر استرس می‌تواند بر پاسخ‌های جسمانی و روانشناختی تاثیر گذارد که ممکن است نتیجه آن پاسخ‌ها به وجود آمدن مشکلات مربوط به سلامتی باشد (فلدمن، 2002).

 

 

بر اساس فرهنگ لغت آکسفورد، استرس، نیرو یا فشاری است که می‌تواند باعث اختلال و از هم گسیختگی موازنه و تعادل سیستم یا ارگانیسم گردد (دوازده امامی، روشن، محرابی، 1388).

 

 

همچنین در ایجاد و بروز هر بیماری عناصر و شرایط گوناگونی از جمله زمینه‌های وراثتی، تعامل اجتماعی، ویژگی‌های روانشناختی و رفتاری انسان نقش دارند. یکی از مهمترین عوامل روانشناختی موثر در بروز بیماری‌های جسمی استرس است. استرس از طریق تاثیر بر رفتار و دستگاه‌های بدن، از جمله دستگاه قلبی – عروقی، غدد درون ریز و دستگاه ایمنی، بر سلامت انسان تاثیری منفی دارد و باعث بروز بیماری‌های جسمی از قبیل بیماری‌های قلبی عروقی، فشار خون بالا، بیماری‌های گوارشی، دیابت، بیماری‌های پوستی و انواع دیگربیماری‌ها می گردد (سارافینو، 1383).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

استر س بخشی از زندگی روزمره است. استرس کارکردی انطباقی دارد: انگیزه مطالعه را برای امتحان فراهم می‌کند و سبب ترشح زیاد آدرنالین می‌شود که شور و حال خاصی برای انجام کارها در حضور جمع را ایجاد می‌کند، چه این کار ورزش باشد و چه ارائه یک مقاله در

پروژه دانشگاهی

 یک سمینار. اکثر ما دوره‌هایی از اضطراب ناخوشایند را تجربه کرده ایم. معمولا این دوره‌ها محدود هستند و خود بخود بر طرف می‌شوند. اما حتی وقتی نیازمند درمان نیستند، اثرات منفی فیزیولوژیک آنها همچنان از طریق تشدید اختلالات دیگر یا مخدوش کردن وضعیت بالینی سلامت را به مخاطره می افکنند (آلدر، 1389).

 

 

وجود رابطه بین تجربه‌های پر استرس و دیابت همواره مورد سوال بوده است. شواهد به دست آمده حاکی ازآن است که تجربه‌های پر استرس ممکن است در شروع و نیز تشدید دیابت نقش داشته باشد (حری، حقیقی، امینی و همکاران، 1387).

 

 

بی یورن تورپ تلاش کرد رابطه‌ی فیزیولوژیک بین تجربه‌های استرس زا و شروع دیابت نوع 2 را توضیح دهد. در تئوری جالب او امده است که استرس‌های روحی با یک واکنش احساس شکست یا درماندگی باعث فعال شدن محور هیپوتالاموس -هیپوفیز-ادرنال شده که خود منجر به اختلال‌های هورمونی شامل بالا رفتن سطح کورتیزول سرم و پایین آمدن سطح استروئیدهای جنسی و هورمون رشد می‌شود که این روند مخالف عمل انسولین است. موی و همکاران در سال 2000 در جریان غربالگری دیابت وجود یک رابطه بین تعداد استرس‌های تجربه شده و شیوع دیابت نوع 2را مشخص کردند. همچنین نوربگ و همکاران استرس‌های شغلی و حمایت روحی ضعیف را همراه با شانس خطر ابتلا به دیابت در زنان گزارش کردند (همان منبع).

 

 

محرابی، فتی، دوازده امامی ورجب (1387) ادعا می‌کنند: به نظر می‌رسد 14 الی 23 درصد از بزرگسالان بالای سی سال ایرانی دیابت داشته باشند. با توجه به انچه گفته شد به نظر می‌رسد ابتلا به دیابت خود منبع استرس ونگرانی زیادی برای این بیماران است.

 

 

امروزه استرس به عنوان عاملی خطر زا برای سلامتی مورد توجه قرار گرفته و مطالعات متعدد نشان داده است که افراد با استرس بالا در هر دو سطح جسمانی و روانی شکایات بیشتری را مطرح می‌کنند. بنابراین برنامه‌هایی اثر بخش هستند که مستقیما در ارتباط با روش‌های مقابله با استرس تنظیم شده باشند (پرالتا، رامیرز، روبلز، ناوریت 2009به نقل از؛ امیری، اقایی و عابدی، 1389).

 

 

استرس می‌تواند نقش مهمی‌در سلامت عمومی افراد ایفا کند، بدین صورت که تلاش برای غلبه بر استرس می‌تواند پاسخ‌های فیزیولوژیک و روان شناختی ایجاد کند که نتیجه آنها، به وجود آمدن مشکلاتی در زمینه سلامتی است (فلدمن، 2002).

 

 

عوامل استرس زا در افراد مبتلا به دیابت بیشتر از افراد سالم می‌باشد. انجمن دیابت آمریکا بیان می‌کندکه استرس روانی و فیزیکی مانند بیماری یا صدمه، سطح قند خون را بالا برده و مانع آزاد شدن انسولین در بدن می‌شود که در افراد باعث ابتلا به دیابت می‌شود(آقا محمدیان، 1389).

 

 

درمان شناختی رفتاری به نحو فزاینده‌ای در همه رشته‌های پزشکی به کار می‌رود. ارتباط بین افکار، خلق و رفتار بایستی بررسی شود و هر جنبه غیر مفید به نحو انتقادی مورد بحث قرار گیرد. این درمان در توانبخشی قلبی، کنترل دیابت، آسم، درد مزمن، صرع، سندرم روده تحریک پذیر و برخی بیماری‌های دیگر به کار رفته و موثر بوده است (آلدر، 1391).

 

 

طراحی و بکار گیری مداخله‌هایی مبتنی بر رویکرد‌های روان درمانی اثر بخش و سودمند در بیماری‌های طبی و مزمن به طور کلی، و دیابت به طور خاص، حایز اهمیت است. به نظر می‌رسد آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی –رفتاری بتواند تاثیر مطلوب بر شاخص‌های مذکور گذاشته و به عنوان راهکاری برای کنترل بهتر بیماری و کاهش و پیشگیری از مشکلات و عوارض جسمی و روانی-اجتماعی مرتبط با دیابت سودمند باشد. مدیریت استرس به مجموعه تکنیک‌ها و روش‌هایی اطلاق می‌شود که برای کاهش استرس تجربه شده توسط افراد یا افزایش توانایی آنها در مقابله با استرس‌های زندگی به کار گرفته می‌شوند (دوازده امامی، روشن، محرابی، 1388).

 

 

برنامه مدیریت شناختی – رفتاری گروهی شامل تکنیک‌های مدیریت استرس به شیوه شناختی –رفتاری است که همراه با تعداد قابل توجهی تکنیک‌های آرمیدگی بصورت گروهی اجرا می‌شود. ویژگی خاص و مفید این برنامه، رویکرد دو سویه‌ی (مدیریت استرس با رویکرد‌های شناختی رفتاری و آموزش انواع گوناگون آرمیدگی و استفاده از بازخورد زیستی) و اجرای گروهی آن است که بیشترین منفعت را به شرکت کنندگان می‌رساند. ساختار گروهی این فرصت را در اختیار شرکت کنندگان قرار میدهد که به فرایند‌های مفیدی دست یابندکه در روان درمانی فردی وجود ندارد (نشاط دوست، 1388).

 

 

همچنین پژوهش جبل عاملی نشان داد که مداخله شناختی –رفتاری مدیریت استرس می‌تواند به عنوان یک روش مداخله‌ای مفید برای بیماران قلبی بکار رود (جبل عاملی، حیدری و مصطفوی، 1390).

 

 

روانشناسی سلامت به دنبال شناسایی سازه‌ها و شیوه‌هایی است که سلامت و بهداشت روان را به دنبال دارد. به این دلیل عواملی که به انسان در سازگاری و انطباق با مشکلات و تهدیدات زندگی کمک کند، از موضوعات مورد توجه این حوزه خواهد بود. در این ارتباط یکی از موضوعات قابل توجه در روانشناسی سلامت و بهداشت روانی، تاب‌آوری است. این موضوع تحقیقات زیادی را موجب شده است. گارمزیوماستن (1991) تاب‌آوری را “یک فرایند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده”تعریف کردند. به بیان دیگر تاب‌آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (والر، 2001).

 

 

راتر (1990) تاب‌آوری را به عنوان تفاوت‌های فردی در مقابله و واکنش به موقعیت‌های دشوار تعریف می‌کند (محمودی، رحیمی و محمدی، 1390). همچنین تاب‌آوری به فرایند پویای انطباق مثبت با تجربه‌های تلخ و ناگوار اطلاق می‌شود (لاتار و چیچتی؛ مستن، 2001، به نقل از بشارت، 1386).

 

 

تاب آوری به عنوان یک ویژگی شخصیتی بر توانایی مقاومت فرد در برابر استرس اشاره دارد و از مفاهیمی چون داشتن هدف و معنا در زندگی، ارزشمندبودن، زندگی مشتاقانه و پر شور، قدرت و مسئولیت ناشی از اختیار و آزادی فرد، اهمیت تجربه ذهنی و نقش موثر فرد وافراد در ساختن جامعه ریشه می‌گیرد (ولف[14]، 1995).

 

 

تاب‌آوری که «مقاومت در برابر استرس» (گارمزی، 1985) یا «رشد پس ضربه‌ای » (تدشی، پارک و کالان، 1998) نیزنامیده شده است، در امتداد یک پیوستار با درجات متفاوت از مقاومت در برابر آسیب‌های روانشناختی قرار میگیرد. (اینگرام و پرایس، 2001). تاب‌آوری طبق این تعریف، فراتر از جان سا لم بدر بردن از استرس‌ها و ناملایمات زندگی است (بونانو، 2004) و با رشد مثبت، انطباق پذیری و رسیدن به سطحی از تعادل پس از به وجود آمدن اختلال در وضعیت تعادلی پیشین، مطابقت می‌کند (ریچارد سون، 2002، به نقل ازبشارت،1386).

 

 

گارمزیوماستن (1991) تاب‌آوری را “یک فرایند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده”تعریف کردند. به بیان دیگر تاب‌آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (والر، 2001).


فرم در حال بارگذاری ...

« رابطه بین هوش هیجانی و تعهد سازمانی با عملکرد شغلیبررسی عناصر حماسی در اشعار قاآنی »
 
مداحی های محرم