یکی دیگر از عواملی که رفتار سازمانی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد، تعارض سازمانی است. تعارض پدیدهای است که آثار مثبت و منفی روی عملکرد افراد در سازمانها دارد. استفاده صحیح و موثر از تعارض موجب بهبود عملکرد و ارتقای سطح سلامتی سازمان میگردد، و استفاده مؤثر از تعارض مستلزم شناخت و درک کامل ماهیت آن و همچنین علل خلق کنده و کسب مهارت در اداره کنترل آن است که البته امروز به عنوان یکی از مهمترین مهارتهای مدیریت بشمار میآید. اگر تعارضها سازنده باشند موجب بروز افکار نو و خلاق میشوند، و زمینه تغییر و نوآوری و تحول سازنده را در سازمان فراهم میسازند و در نهایت به مدیریت کمک میکنند تا به اهداف سازمانی خویش نائل آید. از آنجا که بیمارستانها از جمله نظامهای اجتماعی هستند که در کلیه فرایندهای آن انسان و فعالیتهای گروهی نقش اساسی دارند و اهل فکر هستند به نظر میرسد که باید بیشتر از هر سیستم اجتماعی دیگر تنش و تعارض داشته باشد. زیرا در یک سازمان پیچیدههای همچون بیمارستان که تضاد علایق و منابع به میزان زیادی در آن وجود دارد، دور از انتظار نیست که برخورد فکری رخ دهد، وظیفه مدارها در مقابل بیتفاوتها –رابطه مدارها در مقابل ضابطه مدارها و کارکنان جدیدالورود در مقابل قدیمیها و عدم درک مراجعه کنندگان بیمارستان و …. خلاصه همه اینها نمونههای از درگیریهای هستند که در بیمارستانهای رخ میدهد. وجود افراد مختلف با ویژگی های شخصیتی متفاوت، نیازها و انتظارات و ادارکات گوناگون دلیل بروز تعارض در سازمانها از جمله بیمارستانها است (لطفی، منصوره، 1388).
از آنجا که تعارضات بین فردی نیز در ارتباط نزدیک با هیجانهاست و برای کنترل آن باید نخست هیجانها را شناخت و سپس آن را کنترل کرد، پس در این صورت افراد باید هم از ویژگی خودآگاهی و هم از ویژگی خود کنترلی برخوردار باشند. افرادی که این ویژگیها را دارند میتوانند نسبت به تعارض آگاهی بیشتری کسب کرده و به این صورت سریعتر و صحیح تر تعارض را شناسایی کرده و با اطمینان به هدایت آن بپردازند و محیطی فراهم آورد که افراد با آگاهی از هیجانات خود از سلامت روانی و کارایی بیشتر برخوردار شوند و بتوانند با تعارضات بین فردی خود را کنترل کنند. هیجان جزء ذاتی ساختار هر فرد است. ما نمیتوانیم هیجانات را از خودمان دور کنیم، بلکه باید آنها را بدرستی کنترل کنیم (گلمن، 1383، ص، 125). هوش هیجانی یک دسته از توانایی ها و مهارتهای غیر شناختی است، که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش میدهد و در این رهگذر عاملی که به نظر میرسد با تنش شغلی مدیران و کارکنان رابطه داشته باشد و از راههای مقابله و مقاومت در برابر تعارض میباشد، متغیر هوش هیجانی است (روگرز و همکاران، 2006). هدف اصلی ما در این تحقیق این است که آیا بین عوامل هوش هیجانی و تعارضات سازمانی (بین فردی) در کارکنان بیمارستانهای شهرستان نیشابور رابطه معنی داری وجود دارد. لذا مطالعه حاضر بر لزوم توجه بیشتر به هوش هیجانی به عنوان مؤلفهای مهم، برای بهبود تعارض سازمانی و بهبود عملکرد کارکنان و مدیران بیمارستانهای نیشابور صورت میگیرد.
1-2- ضرورت و اهمیت تحقیق
هوش هیجانی به نظر میرسد میتواند شکل تکامل یافتهای از توجه به انسان در سازمانها باشد و ابزاری نوین و شایسته در دستان مدیران تجاری و تئورسینها بازار برای هدایت افراد درون سازمانها و مشتریان برون سازمانی و تأمین رضایت آنها باشد (پارسا، 1383).
نکته اساسی، نگرش ما نسبت به تعارض و برخورد درست با آن و تشخیص حق و یا ناحق بودن آن، براساس علل و عوامل بوجود آورنده آن و پیشنهاد راه حلی منطقی و درست برای بهرهبرداری بهینه از آن است. به همین دلیل مهم این است که تعارض اداره شود و نه اینکه سرکوب شود و نه اینکه اجازه داده شود، تعارض تشدید و از کنترل خارج شود. شناخت علل تعارض میتواند در تعیین راهحلهای احتمالی کمک کند و عواقب ناشی از تعارض میتواند برای سازمان، خواه در منازعات کارگری و مدیریت تعارضهای واحدهای مختلف یک سازمان، یا تعارض بین افراد، گران تمام شود. آگاهی از هوش هیجانی افراد یک سازمان میتواند مدیران ادارات و سازمانها را در حل بسیاری از مسائل یاری دهد، وقتی آنها قبول کردند که انسانها از نظر هوش هیجانی تفاوت دارند، در پی این نخواهند بود که از همه کارکنان رفتار یکسانی انتظار داشته باشند.
بسیاری از مدیران تمایل دارند که سختگیر باشند و قادر نیستند رابطه خوبی با کارکنان برقرار کنند. آنها نمیتوانند در محیط کسب و کار، فرهنگ سازمانی، فرایند کاری و فناوری تغییر ایجاد کنند. این مدیران به رغم داشتن دانش فنی خوب، نمیتوانند مدیران موفقی باشند. تحقیقات نشان میدهد که مدیر یا متخصصی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد و از نظر فنی نیز با تجربه باشد، با آمادگی و مهارت بیشتر و سریعتر از دیگران به رفع تعارضهای نوپا، ضعف گروهی و سازمانی و خطاهای موجود، ابهام در ارتباطات، تیرگی روابط متقابل و رموزی که ارزشمند و سودمند جلوه مینماید، خواهد پرداخت (کوپر، 1997، 58-56). مدیر با داشتن شعور عاطفی بالا میتواند نسبت به تعارض آگاهی بیشتر کسب نماید و بدین وسیله سریعتر و صحیح تر تعارض را شناسایی کند و با همدلی و اطمینان به هدایت سودمند آن بپردازد و از این طریق محیطی فراهم آورد که کارکنان از سلامت روانی بیشتری در آن برخوردار باشند. چرا که افراد با داشتن یک رابطه سالم، احساس ارزش، درک حمایت، اعتماد و اهمیت میکنند و این تأمین کننده سلامت روانی و افزایش کارایی و سودمندی افراد است. در چنین فضایی است که مدیریت تعارض به شکل سازنده آن امکان پذیر میشود (وطن خواه، 1386، ص 25). در بیمارستان برآورده کردن و تأمین درخواستهای مراجعه کنندگان،اساس تأمین و ارائهی خدمات است. کارکنان بیمارستان نمیتوانند مراجعه کننده را کنترل کنند و فقط میتوانند نقش یک فرد آماده به خدمت را در تأمین خدمات آنها ایفا کنند. تنها چیزی که کارکنان بیمارستان میتوانند انجام دهند کنترل عقاید و نگرشهای خودشان است. بنابراین، هنگامی که یک مشاجره یا تعارض در مورد تأمین خدمات پیش میآید، کارکنان بیمارستان صرفاً بایستی یک روش انعطافپذیر را برای ارائهی خدمات به منظور رفع تعارض اتخاذ کنند.
در زیر به چند نمونه از ضرورتهای تحقیق اشاره میشود:
- هوش هیجانی قدرت کار فردی و گروهی را افزایش میدهد، افرادی که هوش هیجانی بالای دارند با دیگران بهتر کار میکنند و به راحتی دیگران را درک میکنند.
- هوش هیجانی میتواند در افزایش خلاقیت افراد برای حل تعارضها و مشکلات مؤثر باشد.
- عامل مهمی در گزینش افراد برای احراز شغل و ارتقای شغلی آنان است.
- باعث تصمیمگیری راحتتر و منجر به بهبود روابط با مراجعه کنندگان میشود.
1-3- اهداف پژوهش:
هدف کلی:
تعیین ارتباط بین ابعاد هوش هیجانی (شناخت و اظهار هیجانی در درون خود، هیجان معطوف به شناخت، درک و فهم هیجانات بیرونی، مدیریت هیجانی و کنترل هیجانی) با ابعاد تعارضات بین فردی (رئیس، مرئوس، همردیفان) کارکنان بیمارستانهای شهرستان نیشابور
اهداف اصلی:
- تعیین ارتباط بین عوامل تعارض بین فردی (رئیس، مرئوس، همردیفان)
- تعیین ارتباط بین عوامل هوش هیجانی (شناخت و اظهار هیجانی در درون خود، هیجان معطوف به شناخت، درک و فهم هیجانات بیرونی، مدیریت هیجانی و کنترل هیجانی) در کارکنان بیمارستانهای شهرستان نیشابور.
- تعیین ارتباط بین عوامل تعارض بین فردی (رئیس، مرئوس، همردیفان) و عوامل هیجانی (شناخت و اظهار هیجانی در درون خود، هیجان معطوف به شناخت، درک و فهم هیجانات بیرونی، مدیریت هیجانی و کنترل هیجانی) در کارکنان بیمارستانهای شهرستان نیشابور.
- تعیین رتبه عوامل هوش هیجانی در کارکنان بیمارستانهای شهرستان نیشابور
- تعیین رتبه عوامل تعارض بین فردی در کارکنان بیمارستانهای شهرستان نیشابور
1-4- فرضیه های پژوهش:
فرضیه کلی: بین هوش هیجانی (EQ) و تعارضات بین فردی کارکنان بیمارستانهای شهرستان نیشابور ارتباط معناداری وجود دارد.
فرضیات اصلی:
جهت جلوگیری از گستردگی فرضیههای تحقیق محقق سعی نمود. از طریق تلفیق فرضیههای جزئی فرضیههای مشخص و اصلی ارائه گردد.
- بین عوامل تعارض بین فردی (رئیس، مرئوس، همردیفان) در کارکنان بیمارستان های نیشابور ارتباط معناداری وجود دارد.
- بین عوامل هوش هیجانی (شناخت و اظهار هیجانی در درون خود، هیجان معطوف به شناخت، درک و فهم هیجانات بیرونی، مدیریت هیجانی و کنترل هیجانی) در کارکنان ارتباط معناداری وجود دارد.
- بین عوامل تعارض بین فردی (رئیس، مرئوس، همردیفان)و عوامل هیجانی (شناخت و اظهار هیجانی در درون خود، هیجان معطوف به شناخت، درک و فهم هیجانات بیرونی، مدیریت هیجانی و کنترل هیجانی) در کارکنان ارتباط معناداری وجود دارد.
- بین رتبه بندی عوامل هوش هیجانی در کارکنان تفاوت معناداری وجود دارد.
- بین رتبه بندی عوامل تعارض بین فردی در کارکنان تفاوت معناداری وجود دارد.
1-5- تعریف واژهها و اصطلاحات مورد استفاده در پژوهش :
هوش هیجانی: [1] توانایی ارزیابی، بیان و تنظیم هیجانات خود و دیگران و استفاده کارآمد از آن (مایر و سالووی، 2000).
درک و فهم هیجانی بیرونی:[2] توانایی تشخیص و درک حالات روحی، احساسات و عواطف و انگیزههای دیگران (پالمر و استوف، 2001).
هیجان معطوف به شناخت: [3]یکی شدن احساسات و دانش هیجانی در تصمیمگیری و حل مشکلات (پالمر و استوف، 2001).
شناخت و ابراز هیجانی در درون خود:[4] توانایی شناخت احساسات و حالات هیجانی خود، و توانایی ابراز احساسات خود با دیگران (پالمر و استوف، 2001).
مدیریت هیجانات: [5] توانایی مدیریت کردن هیجانات مثبت و منفی در درون خود و دیگران (پالمر و استوف، 2001).
کنترل هیجانات:[6]توانایی کنترل موثر حالات هیجانی قوی مثل عصبانیت، استرس، اضطراب و ناامیدی (عباس زادگان، 1384).
فرم در حال بارگذاری ...