اختلال اضطراب اجتماعی[1] که با ترس بارز و پایدار از تعاملات اجتماعی یا موقعیتهای عملکردی توصیف میشود، به صورت معناداری با اختلال در کیفیت زندگی مرتبط است (باررا[2] و نورتون[3]، 2009). این ارتباط از این باور بنیادین دخیل در اضطراب اجتماعی نشات میگیرد که فرد معتقد است رفتارش از نظر اجتماعی پیامدهای مصیبتباری خواهد داشت و تحقیر یا شرمنده خواهد شد (هافمن[4] و لو[5]، 2006)؛ بنابراین وی تلاش میکند از موقعیتهایی که ممکن است مورد ارزیابی دیگران قرار گیرد و با بروز نشانههای اضطراب خجالتزده شود، اجتناب کند؛ اجتناب علاوه بر ایجاد آشفتگیهایی در کارکرد فرد، به سهم خود اختلال را تداوم میبخشد (ولز[6] و پاپاجورجیو[7]، 1998). بر مبنای این خصیصه، رویکردهای شناختی-رفتاری، اختلال اضطراب اجتماعی را پاسخ فرد به ارزیابی منفی دیگران مفهومپردازی میکنند (رپی[8] و هیمبرگ[9]، 1997).
از آنجا که اعتقاد به ارزیابی منفی باور هستهای افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است، این افراد محیط خود را به منظور یافتن هرگونه نشانه بالقوه ارزیابی منفی میکاوند. این نشانهها، محرکهایی (حالات چهره یا لغات) را شامل میشود که خشم یا تنفر را نشان میدهند و یا از تهدید اجتماعی (مانند تحقیر) حکایت دارند (هیرن[10]، لیونس[11] و فیلیپات[12]، 2011). به عبارتی سوگیری توجه[13]، یعنی تمایل به توجه انتخابی و گزینشی به نشانههای تهدید نسبت به نشانههای خنثی، مؤلفهای اساسی در تبیین اضطراب اجتماعی محسوب میشود (کلارک[14] و ولز، 1995؛ به نقل از شولتز[15] و هیمبرگ، 2008). در این راستا میتوان گفت که توجه تسهیل شده[16] به اطلاعات تهدیدکننده، از طریق تسهیل پردازش اطلاعات اجتماعی منفی در مقابل نشانگان بیخطر یا مثبت اجتماعی، تداوم اختلال را موجب میشود (روزنمن[17]، ورسینگ[18] و امیر[19]، 2011).
نکته حائز اهمیت در این فرآیند این است که اگر چه فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی تمایل دارد توجه خود را به نشانههای مبین ارزیابی منفی دیگران در مورد عملکردش در موقعیتهای اجتماعی و در نتیجه تهدیدآمیز بودن موقعیت معطوف سازد، موقعیتهای اجتماعی اغلب مبهم هستند. ابهام و عدم وضوح موقعیت، زمینه را برای تحریف معنای نشانههای اجتماعی فراهم میسازد تا سوگیری تفسیر[20] به عنوان دیگر نقصان فرآیند پردازش اطلاعات[21] در اختلال اضطراب اجتماعی بروز یابد (برد[22] و امیر، 2008). بدین ترتیب که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، در فرآیند شناسایی محیط، اطلاعات مبهم را به صورت منفی یا خطرناک تفسیر میکنند و اطلاعاتی را که دیگران تهدیدآمیز میدانند، فاجعهآمیز تعبیر میکنند؛ بنابراین تفسیرهای بیخطر یا مثبت کمتر (هیرچ[23] و متیوز[24]، 1997، 2000؛ کانستنس[25]، پن[26]، ایهن[27] و هوپ[28]، 1999) و تفسیرهای تهدیدآمیز بیشتری (امیر، فوآ[29] و کولز[30]، 1998؛ روت[31]، آنتونی[32] و سوینسون[33]، 2001؛ وونکن[34]، بوگلس[35] و وریس[36]، 2003) نشان میدهند. درنتیجه سوگیری در تفسیر محرکهای اجتماعی نیز با تشدید اضطراب و پریشانی، اختلال را پایدار میسازد (اسپوکاس[37]، رودباخ[38] و هیمبرگ، 2007). درمجموع میتوان گفت که سوگیریهای فرآیند پردازش اطلاعات، از طریق تاثیر بر قضاوت درمورد نشانههای محیطی، اضطراب را در موقعیتهای اجتماعی تداوم میبخشد (کلارک و ولز، 1995؛ رپی و هیمبرگ، 1997). بدین ترتیب که اضطراب، فرد را در جهت بازنماییهای ادراک شده تهدیدزا برانگیخته میکند و این برانگیختگی، فعالسازی توجهی نسبت به محرکهای تهدیدکننده و به همان نسبت ارزیابی منفی موقعیت مبهم را افزایش میدهد (متیوز، مکینتاش[39] و فالچر[40]، 1997) و چرخه اضطراب تقویت میشود.
با گسترش شواهد پژوهشی در خصوص بروز سوگیری توجه و سوگیری تفسیر در اختلال اضطراب اجتماعی و نقش کلیدی آن در تداوم این
اختلال، تدوین راهبردهای اصلاح این سوگیریها مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، مطالعات نشان دادهاند اصلاح سوگیری توجه در کاهش آسیبپذیری نسبت به اضطراب موثر است (امیر، وبر[41]، برد، بومیا[42] و تیلور[43]، 2008؛ مکلئود[44]، راترفورد[45]، کمپبل[46]، ابسوورثی[47] و هولکر[48]، 2002). کاهش سوگیری تفسیر منفی[49] و تسهیل سوگیری تفسیر خنثی[50] یا بیخطر نیز میتواند چرخه پسخوراند مثبت را تقویت کند، عزت نفس را افزایش دهد، سطح اضطراب را تعدیل نماید و در نتیجه باعث کاهش علائم اضطراب اجتماعی گردد (استوپا[51] و کلارک، 2000).
یکی از راهبردهای اصلاحی که اخیراً مطرح شده است، برنامه تعدیل سوگیری شناختی[52] است. این برنامه الگوهای توجهی، تفکر و پاسخدهی به موقعیتهای اجتماعی زندگی روزمره را از طریق هدف قرار دادن عادتهای ذهنی تغییر میدهد؛ عادتهایی که اگر چه خودکار و خارج از کنترل هستند اما میتوان با تمرین مکرر که نیازمند پردازش سریع است، عادتهای غیراضطرابی را جایگزین آنها ساخت (برد، ویسبرگ[53] و امیر، 2011). بر این مبنا، پژوهشهای صورت گرفته نشان دادهاند که با اجرای برنامه تعدیل سوگیری شناختی میتوان سوگیریهای شناختی را تعدیل نمود و این تغییر به سهم خود واکنشهای هیجانی بعدی را تحت تاثیر قرار میدهد (هرتل[54] و متیوز، 2011؛ هاکاماتا[55] و همکاران، 2010؛ مورفی[56]، هیرچ، متیوز، اسمیت[57] و کلارک، 2007).
بهرغم پیشینه عملی مطلوبی که در خصوص کارایی هر یک از راهبردهای تعدیل سوگیری توجه و سوگیری تفسیر گزارش شده است (کاستر[58]، بائرت[59]، بوکاستال[60] و رات[61]، 2010؛ امیر و همکاران، 2009؛ اشمیت[62]، ریچی[63]، بوکنر[64] و تیمپانو[65]، 2009؛ برد و امیر، 2008؛ مورفی، هیرچ، متیوز، اسمیت و کلارک، 2007)، نحوه تعامل این دو مؤلفه برنامه تعدیل سوگیری شناختی و تاثیراتشان بر اضطراب مبهم است. در مسیر مطالعه این تعامل و ارتباط، برمبنای تحقیقات صورت گرفته اجرای دو راهبرد را میتوان پیشنهاد نمود؛ نخستین راهبرد القای یکی از دو مؤلفه سوگیری توجه یا سوگیری تفسیر و سنجش تاثیر آن بر سوگیری دیگر و سطح اضطراب است. راهبرد دیگر اجرای برنامه تعدیل یکی از این دو مؤلفه و بررسی تاثیر آن بر مؤلفه دیگر و سطح اضطراب است. راهبرد دوم در مقایسه با راهبرد نخست از آنجا حائز اهمیت است که علاوه بر روشن ساختن ارتباطات این دو مؤلفه و تبیین نقش سوگیریهای شناختی در رشد و تداوم اضطراب، این سوال را پاسخ میدهد که آیا اجرای برنامه تعدیل سوگیری شناختی به نحوی که یکی از مؤلفههای سوگیری شناختی را هدف قرار دهد، میتواند بر دیگر مؤلفههای پردازش اطلاعات تاثیر گذارد یا خیر. این خط جدید تحقیقاتی را میتوان در این راستا تعبیر نمود که فرآیندهای شناختی متفاوت با یکدیگر تعامل دارند و بر هیجان اثر میگذارند (مبینی[66]، رینولدز[67] و مکینتاش، 2013). بررسی دادههای حاصل از آزمون این سوالات، به روشن ساختن این مساله کمک میکند که اجرای کدام سبک مداخله میتواند بیشترین اثربخشی درمانی را به دنبال داشته باشد.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرم در حال بارگذاری ...