بیان كلی مسئله
خانواده ازمهمترین نهاد واز نیرومند ترین ارگان اجتماعی است زیرا پایه های خوشبختی وبدبختی انسان در آنجا به وجود می آید .
انسانیت واخلاق آدمی درمحیط خانواده شكل می گیرد وعواطف نیك وبد در آنجابه وجود می آید . وقتی سخن از خانواده به میان می آید بحث از محیطی است كه در آن دوكانون مهر وانضباط ، دوانسان یادومسئولیت وشیوه رفتار وخلق وخوی جداگانه آغوش گشوده و فرزند را دركنار خود گرفته اند . سخن از دامنها ی پاكی است كه نسلی را در خود می پروراند و آنها را برای حیات شرافتمندانه آماده می سازد .
طبیعی است كه اگراین دو عنصر ، یعنی پدر ومادر درمسیر ثواب باشند خانواده برای طفل سعادت آفرین است واگراین دو آلوده باشند كودك جزنگون بختی وسیه روزی بدست نخواهد آورد . ( قائمی ، 1381 ، ص 269) كودك ازخانواده ووالدین خودتاثیر می پذیرد همانگونه كه گیاه ونهالی از زمین ، آب وغذا اوازخورشید نور می گیرد . عوامل خانوادگی ازعقاید وافكار ، مذهب واخلاق ، عاطفه وخلق وخوی دركودك بعد ومیزانی است كه برخی از روان شناسان رابه اظهار این اندیشه واداشته است كه طفل آئینه تمام نمای وجود والدین است .
برخورد كودك باالگوها وسرمشق های خانوادگی درتكوین شخصیت او چنان اثر دارند كه به زحمت می توان بخشی از آن را ازصفحه ذهن وروان كودك زدود . او معیارهای اخلاقی والدین وجنبه های الگوئی آنان رابه گونه ای جذب می كند ودرخود نفوذ می دهد كه
تقریباً می توان گفت جزء سرشت وطبیعت اواست . القاآت والدین ، امر ونهی آنها ، هدایت وموعظه وارشادشان ،منع وردشان همه دركودك مؤثراست .
تذكرات وهدایتهای پدر بزرگ ومادربزرگ ، القاآت ورهنمودهای برادران وخواهران ارشد ، سخنان وتذكرات خدمتكار وكلفت ونوكر ، وبالاخره رهنمودهای همه كسانی كه درعرصه حیات خانواده با كودك درارتباطند درسازندگی یاویرانی بنای اخلاقی كودك اثر دارند والدین در طریق تربیت صحیح كودكان به این مسائل باید آگاه باشند ( همان منبع ، ص 177) نوجوان وجوان امروز كودك گذشته است خصایص ورفتارهای وی نیز وابسته به دوره كودكی وی بوده اند كه آن را از اولیا وخانواده خود كسب نموده است . پدر ومادر اولین كسانی هستند كه زیر بنای شخصیت سالم یك نوجوان رامی سازند وپایه گذار ارزش ها ومعیارهای فكری وی هستند نوجوان دراین دوره بیش از هر زمان دیگر نیاز به مراقبت وهمراهی والدین خود دارد ، لذا قطع رابطه با نوجوان ویا رابطه نادرست بانوجوان ممكن است تاثیرات مخربی بر او بگذارد ( اكبری ، 1381، ص 321) .
ازنیازهای مهم واساسی انسان كه زمینه ساز حیات اجتماعی وشرافتمندانه است نیاز به اعتماد به نفس است معنی ومفهوم آن این است كه آدمی بااستفاده ازمددرسانی خداوند وبا قرار دادن امور درمسیر سنت او وبازمینه سازی هایی كه برای موفقیت درانجام هر كاری ضروری است بتواند تردید ودودلی رااز خود دورسازد وبا اعتماد واطمینان پیش رود . انتظار آن رانداشته باشدكه دیگران برای انجام كارها ورفع نیازش اقدام كنند ویا والدین ومربیان درخدمت او قرار گیرند خود به اتكای توان وامكانش ازجای برخیزد وبه اقدام بپردازد چنین امری هم موردنیاز شخصی فرد ولازمه عزت نفس اوست وهم از نظر اجتماعی وتداوم حیات برای اوضرورت دارد اودراین اعتماد نیاز دارد از اطمینان استفاده كند و آن را قابل تبعیت واجرا بداند باجرأت وصبارت تصمیم گیرد وبه پیش رود نه با تزلزل وتردید قدش راست وگامش استوار و اعتقادش درانجام دادن امور راسخ باشد ( قائمی ، 1370 ، ص 245)
سؤال پژوهشی
آیا جوعاطفی خانواده بر اعتماد به نفس فرزندان تاثیر دارد ؟
فرضیه ها :
اعتماد به نفس دخترانی كه جوعاطفی مناسبی درخانواده دارند بیشتر از دخترانی است كه جو عاطفی نامناسبی درخانواده دارند .
اعتماد به نفس پسرانی كه جوعاطفی مناسب درخانواده دارندبیشتراز پسرانی است كه جو عاطفی نامناسبی درخانواده دارند .
تعریف اصطلاحات
الف: تعریف نظری :
منظور ازجوعاطفی خانواده نحوه ارتباط وطرز برخورد افراد یك خانواده باهم ، نظر افراد خانواده نسبت به هم ، احساس وعلاقه آنها به یكدیگر است ( شریعتمداری ، 1376،ص211)
ب : تعریف عملی سنجش (ایستا ) :
جو عاطفی خانواده آن است كه پرسشنامه پژوهش حاضر می سنجد .
ج: تعریف عملی آزمایشی ( پویا ) :
جوعاطفی می تواند به صورت دیكتاتور ومدارگروآزاد منش باشد كه درخانواده های دیكتاتور بچه ها سركوب می شوند وگاه طرد می شوند احساسات وعواطفشان توجه نمی شود درخانواده های مداراگر بچه ها لوس وپرخاشگر بارمی آیند ومسئولیت پذیرنیستند وهرگزدیگران رامورد پذیرش قرار نمی دهند خانواده های آزاد منش كودكان را كنترل می كنند با بچه ها به طورمنطقی ومهربان برخوردمی كنند وبه نظرات خود احترام می گذارند ، آن بچه ها نیز در آینده دیگران رامحترم می شمارند وبا افراد اجتماع صمیمانه كنار می آیند .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مطالعات اخیر حاكی است كه این مسائل میتوانند تأثیرات زیانبخشی بر سلامت جسمانی و روانشناختی افراد داشته باشند . در واقع ، بین تعداد مسائل روزمره ای كه افراد تجربه می كنند و علائم مشكلات سلامت[8] و تنش های روانشناختی و فیزیولوژیكی همبستگی وجود دارد (دلانگیس[9] و همكاران، 1982 ). كمپبل[10] و سونسون [11](1992) ، معتقدند زمانی كه تنیدگی ناشی از مسائل روزمره شدید باشد و یا فرد به دلایل مختلفی هر تنیدگی را به صورت منفی درك كند ،سلامت و عملكرد وی (بویژه عملكرد تحصیلی ) تحت تأثیر قرار می گیرد ( كمپیل و سونسون؛ نقل از راس ،1999؛ میسرا[12] ،2000 ).
كنار آمدن با این فشارها و كسب مهارتهای فردی و اجتماعی ، هموار بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده ودر ادوار متفاوت زندگی او ، به اشكال گوناگون تجلی یافته است . در دورۀ كودكی ، تعارض ها جلوه چندانی ندارند ،اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژة سنین نوجوانی ، كشمكشها و تعارضها بیشتر تظاهر پیدا می كنند. همزمان با رشد جسمانی و روانی ، انتظارات خانواده و جامعه بیز از فرد افزایش می یابد ، بطوری كه نوجوان می پذیرد به سبب زندگی اجتماعی ، بخشی از تمایلات خود را محدود كند ودر چهار چوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار دهد . در این میان ، هر چه جامعه پیچیده تر و ارتباطات بین فردی و اجتماعی وسیع تر گردد ، تعارض های درونی و محیطی نبزسیر صعودی طی میكند و همه این عوامل ، به سر گشتگی و آشفتگی بیشتر فرد می انجامد . اعتیاد ، پناه بردن به انواع داروهای اعصاب ، رفتارهای ضد اجتماعی و انواع اختلالات روانشناختی و عاطفی حاصل چنین فرایندی است . بنابراین محیط آموزشی یكی از اساسی ترین محیط هایی است كه آموزش مهارت های زندگی از نظر بهداشت روانی ضروری است و به نظر میرسد در حوزه تعلیم و تربیت ، چگونگی رویارویی با مسائل مذكور و ایجاد زمینه مناسب برای رشد افراد و افزایش ظرفیت روانشناختی و توانایی های روانی – اجتماعی ،برنامه ریزی و الزامهای خاصی را می طلبد .
از طرفی نتایج بررسی های مختلف نشان داده است كه سبك های مقابله ای افراد در برابر مشكلات و مسائل زندگی متفاوت است ، برخی هنگام مواجهه با مشكلات ، می كوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و با استفاده از راهبرهای مؤثر با موقعیت مقابله كنند ، عده ای در مواجهه با مشكلات به جای مقابله سازگارانه با مسائل ، سعی می كنند به روشهای مختلف مانند : كناره گیری ، افسردگی ، پناه بردن به الكل و مواد و سایر راهبرهای نا كارآمد ، از رویارویی با مشكلات اجتناب كنند. بنابراین مقدار تنیدگی كه فرد تجربه می كند ممكن است تحت تأثیر توانایی فرد در مقابله مؤثر با رویداد ها و موقعیتها ی تنیدگی زا باشد . پژو هشگران با بررسی راهبردهای مقابله ای افراد موفق و نا موفق نشان دادند ، افرادی كه بطور موفقیت آمیز با مشكلات مقابله میكنند ، افرادی هستند كه خود را به مجموعه ای از مهارت ها تحت عنوان مهارت های زندگی مجهز كرده اند (كلینكه[13] ، نقل از محمد خانی ، 1380 ). براین اساس ، می توان گفت مهارتهای زندگی تواناییها و مهارت های عملی هستند كه موجب رفتارهای مثبت و سازگارانه گردیده و برای احساس موفقیت ، توانمندی و شادكامی در زندگی روزمره مورد نیاز می باشد ( سازمان جهانی بهداشت ، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی ،1377 ). ویژگی برجسته این برنامه ها آموزش مهارت های شناختی – رفتاری است كه در اصلاح مشكلات رفتاری یا روانشناختی مؤثر تشخیص داده شده اند (بوتوین ، 1983 ؛ نقل از ناصری و نیك پور ،1383 ). این مهارت ها توانایی هایی هستند كه منجر به ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی ، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و كشمكش ها بدون توسل به اعمالی كه به خود و دیگران صدمه می زند ، می شود . برهمین اساس در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی برای آماده نمودن افراد ، هنگام مقابله با مشكلات و ایجاد رفتارهای مثبت و در نتیجه دستیابی به زندگی موفقیت آمیز مورد توجه روانشناسان و دست اندر كاران نظامهای آموزشی قرار گرفته است و امروز بخشی از برنامه های درسی سطوح گوناگون تحصیلی به آموزش زندگی اختصاص دارد (ادیب و فردانش،1382). در اهداف آرمانی آموزش و پرورش ایران نیز تحت مضامین گوناگون به آموزش مهارتهای زندگی تاكید شده است، كه این موارد عبارتند از:
– پرورش روحیه ی اعتماد به نفس و استقلال شخصیت .
– پرورش متعادل عواطف انسانی و همزیستی مسالمت آمیز .
– پرورش روحیه ی مشاركت و همكاری در فعالیتهای گروهی .
– پرورش روحیه ی تحمل آرای دیگران و سعه ی صدر .
– پرورش روحیه ی مقاومت در برابر تبلیغات سوء و…. كه در نهایت منجر به تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی می شود (صافی ، 1379 ).
مهارتهای زندگی بسیار متعدد بوده و ماهیت و تعریف و تقسیم بندی های آنها نسبت به موقعیت ها تغییر می كند . به عنوان نمونه ، جوآن[14] مهارتهای زندگی را به سه دستۀ اصلی تقسیم اصلی تقسیم می كند كه عبارتند از :
– مهارتهای زندگی روزمره
– مهارتهای فردی – اجتماعی یا ارتباطی
– مهارتهای حرفه ای (جوآن , 1990 ).
سازمان جهانی بهداشت (1994) ، ده مهارت اصلی را مشخص كرده است كه به صورت جفت جفت طبقه بندی شده اند كه عبارتند از :
1- خود آگاهی / همدلی
2- ارتباطی / روابط بین فردی
3- تصمیم گیری / حل مساله
4- تفكر خلاق / تفكر انتقادی
5- مقابله با هیجان ها / مقابله با استرس ( سازمان جهانی بهداشت ، 1994 ).
از آنجا كه گرایش به گروه های دوستی و همسالان ، تضاد فكری با بزر گتر ها (بخصوص والدین ) ، تمایل به استقلال و …. از خصیصه های رفتاری دورة نو جوانی می باشد ، به نظر می رسد آموزش و یاد گیری مهارتهای ارتباطی و بین فردی به عنوان یكی از اقدامات بهداشت روانی از ضروریات می باشد ( ادیب و فردانش ، 1382 ) . مهارتهای ارتباطی به عنوان یكی از مهارتهای زندگی كه شامل ارتباط كلامی و غیر كلامی مؤثر ، ابراز و جود یا جرأتمندی ، گوش دادن مؤثر و ادراك احساسات دیگران ،
حل مسأله اجتماعی و حل تعارض بین فردی و …. میباشد ، رفتارهای سالم و مثبت و
روابط صحیح با همسالان را در دورۀ نوجوانی موجب می گردند ، یادگیری این مهارتها برای پیشگیری از سوء مصرف مواد ، ایجاد رفتارهای مربوط به بهداشت و سلامت روانی و حل تعارض های بین فردی و بسیاری از مشكلات روانشناختی مورد نیاز می باشد (الیاس[15] و كریس[16] ، 1994 ).
اما با وجود تاكید بر آموزش این مهارتها برای دانش آموزان ایرانی ، شواهد حاكی است كه این برنامه بخصوص در دوره تعلیم و تربیت عمومی در صحنه عمل چندان موفق نبوده و تحقیقات انجام یافته بر روی برنامه های آموزشی و میزان دستیابی دانش آموزان به مهرت های زندگی ، فقدان یا كمبود آن را نشان می دهد ( رمضان خانی و سیلری ، 1378 ؛كیامنش1379 ). بررسی دیگری نیز حاكی است كه توانایی ها مهارت های عملی و سازشی بسیاری از دانش آموزان كشور ما برای حل مؤثر مسایل زندگی فردی و اجتماعی كفایت نمی كند ،با توجه به اطلاعاتی كه از طریق سنجش صلاحیت های پایۀ دانش آموزان بدست آمده است، در حیطۀ مهارت های زندگی 2/87 در صد دانش آموزان مورد مطالعه در دستیابی به حداقل معیار مطلوب عملكرد نا موفق بوده اند (كرمانی ، 1381 ) .
از آنجا كه اغلب پژوهش ها بر تأ ثیر مثبت آموزش مهارت های ارتباطی در ایجاد رفتارهای مثبت و سالم ، و كنترل رفتارهای منفی تأكید دارند ، این تحقیق در صدد یافتن پاسخ این سؤالات است :
1) آیا آموزش مهارت های ارتباطی در سلامت روانشناختی دانش آموزانی كه مشكلات روانشناختی دارند ، می تواند اثر بخش باشد تا در صورت لزوم مشاوران مدارس بتوانند بعنوان یكی از شیوه های اصلاح و كنترل رفتار، مورد استفاده قرار دهند ؟
2) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوة مقابلة افراد با تعارضهای ارتباطی تأثیر دارند؟
3) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوة حل مساله افراد تأثیر دارد ؟
4) آیا آموزش مهارت های ارتباطی منجر به افزایش جرأتمندی و ابراز وجود در افرادمیشود؟
5) آیا مقطع تحصیلی دانش آموزان در اثر بخشی آموزش مهارت ها تأثیر دارد؟
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
لغت انگیزه ازنظر دستور زبان فارسی اسم و انگیزش اسم مصدر انگیختن است ،بنا به نوشته لغت نامه دهخدا، انگیختن یعنی به حركت در آوردن . چنان كه حافظ میگئید:
اگر غم لشكر انگیزد كه خود عاشقان ریزد
انگیزه یعنی سبب، علت وانچه كسی را به كاری وادار كند. انگیزش یعنی تحرك و ترغیب و انگیزش یك عامل درونی است كه انسان یا به طور كلی موجود زنده را به حركت در می آورد و انگیزش حالتی است كه در اثر دخالت انگیزه به موجود زنده دست می دهد. برای مثال میتوان گفت كمبود آب بدن یا نیاز به آب انگیزه و احساس تشنگی انگیزش است . انگیزه را میتوان به دو گروه عمده تقسیم كرد:
1ـ انگیزه های فیزیولوژیك : بر اساس نیازهای زیستی موجود زنده میباشد مثل گرسنگی ، تشنگی ،انگیزه های فیزیولوژیك را سیقهای فیزیولوژیك یا انگیزه های حیوانی نیز مینامند چون بین انسان و حیوان مشترك هستند .
2ـ انگیزه های اجتماعی یا ثانویه : یعنی انگیزه هایی كه نیاز زیستی را بر طرف نمیكنند بلكه در اثر یادگیری به وجود می آیند مثل انگیزه های كسب قدرت ، پذیرش اجتماعی ،تسلط طلبی و … انگیزه های اجتماعی به طور عمده تحت تأثیر اجتماعی كه انسان در آن رشد كرده است قرار دارند . (عباس زاده ، سید محمد ، 1369 )
راه كار :
راه و روشی مناسب برای نیل به هدفی مشخص در زمانی معین به گونه ای كه بهترین و سریعترین روش برای مقابله با مشكلات موجود در آن زمینه باشد. از گذشته های دور همیشه انسان در برخورد با مسائل به دنبال آسان ترین و منطقی ترین راه حل برای رسیدن به جواب مسئله میگشت . به عبارتی وجود راه كار برای رسیدن به هدف اجتناب ناپذیر است . مسلم است كه در دنیای پیچیده تكنولوژی امروزی راه كارهای تعلیماتی دهه های قبل نمیتواند مؤثر باشد . پس همگام با پیشرفت مسئله راه كار هم باید متناسب با آن باشد.
درجامعه ما كه آموزش و پرورش دارای هدفهای معنوی و اقتصادی است و سعی دارد كه فرد را در تحقق آن اهداف به فعالیت نهادی وادار باید با ایجاد رغبت و انگیزه ، مدیران و معلمان را تشویق به استفاده از این راه كارهای نوین نماید.
اهمیت مسئله و ضرورت تحقیق:
در گذشته این تصور وجود داشت كه هر گاه فردی در یك موضوع ،دانش و تخصص كافی را دارا باشد میتواند آموزش آن را نیز به عهده
بگیرد . امروزه داشتن دانش و تخصص در یك موضوع برای اشتغال به كار ،اموزش ان موضوع اگر چه شرط لازم به شمار میرود اما كافی نیست . كسی كه به كار آموزش و پرورش اشتغال می وزرد علاوه برداشتن خصصی در موضوع مورد تدریس میباید به دانش و مهارت عملی در اصول و روشهای تعلیم و تربیت نیز مجهز باشد. (تولید و كاربرد مواد آموزشی، 1379)
از جمله اطلاعاتی كه هیچ معلم و دست اندر كار آموزشی از آن بی نیاز نیست ،آشنایی با راه كارهای مناسب و نوین آموزش و پروری در رابطه با یادگیری دانش آموزان میباشد. راه كارهای نوین از یك طرف به عنوان عامل كنترل كننده تمامی عناصر تعلیم و تربیت مانندهدف ، برنامه و از طرف دیگر وسیله ای برای هدایت فعالیتهای تحصیلی دانش آموزان به كار میرود. این راه كارها یكی از اركان اصلی و جدایی ناپذیر آموزش و پرورش است. بنابراین یكی از صلاحیتهای فردی برای احراز شغل در آموزش و پرورش علاوه بر داشتن دانش نظری ، داشتن مهارتهای عملی دراین زمینه است . برای محقق این هدف وجود كتابها، فیلمهای آموزشی، سمینارها برای آشنایی مدیران و معلمان از یك طرف و ایجاد زمینههایی برای تقویت انگیزش در مدیران و معلمان مثلاً انگیزه پیشرفت شغلی،تشویق مادی، استفاده از انگیزش موفقیت ، ایجاد انگیزش گرایش و رغبت از جمله راه كارهای موثر در این زمینه میباشد . مثلاً به علت رشد جمعیت و عدم توانایی مالی بودجه دولت در تأمین هزینه های مورد نیاز برای ایجاد زمینههای شغلی و جذب افراد با علاقه و شایسته سال به سال كیفیت آموزش و پرورش پائین آمده است واین امر باعث گردیده كه هر سال هزینه زیادی به علت افت تحصیلی و پائین بودن كیفیت آموزش برجامعه تحمیل گردد ولی بر عوامل یاد شده، كمبود انگیزش شغلی معلمان و مدیران بیش از هر چیز جلب توجه میكند.
ایجاد عشق و علاقه و انگیزش در افراد میتواند به نحوی در بالا بردن كیفیت تعلیم و تربیت نقش بسیار مؤثری داشته باشد. ولی چگونه ؟
عدم توانایی در تأمین احتیاجات مادی ما را از سایر نیازهای آنها غافل كرده است و یكی از عوامل عدم انگیزه در معلمان و مدیران برای استفاده از راه كارهای مناسب در امر یادگیری نداشتن انگیزه پیشرفت ، تعلق پذیری ، قدرشناسی و نداشتن پایگاه مناسب اجتماعی است . در كشورهایی كه كاربرد یافته های روان شناسی جایگاه خود را در ابعاد گوناگون حیات اجتماعی یافته است . در آغاز قرن و بین چهل تا پنجاه سال گذشته مسئله انتخاب كاركنان سازمانها تاكنون بعنوان یكی از وظایف اساسی روان شناسی تلقی میشود. در كشور ما توجه به رشد جمعیت ، ضعف پرداخت و موانع عدیده دیگر مانع از توفیق آموزش و پرورش در گزینش بهتر نیروی انسانی علاقهمند شده است .
چون داشتن انگیزه تأثیر مستقیم در استفاده بهینه از راه كارهای آموزشی در تمام مقاطع تحصیلی دارد . این ضرورت احساس شدكه رابطه بین انگیزه و استفاده از راه كارهای نوین یا به عبارتی بررسی راه كارهای موثر ایجاد انگیزه در معلمان و مدیران مقاطع مختلف تحصیلی برای كاربرد هر چه بیشتر تكنولوژی نوین مورد بررسی قرار گیرد. (شعاری نژاد ، علی اكبر ، 1378)
هدف پژوهش :
و تعهدسازمانی با ترک خدمت حسابرسان
فرضهای پژوهش :
تعریف عملیاتی اصطلاحات :
انگیزه : سبب و علت ، آنچه كسی را به كاری وادار كند. عامل روانی گاه آگاهانه و گاه ناآگاهانه كه انسان یا حیوان را به منظور تحقق بخشیدن به بعضی از اعمال یا گرایشها به بعضی از هدفها آماده میكند.
راه كار : روش و راهی مناسب بر اینیل به هدفی خاص و غلبه بر مشكلاتی كه در راه رسیدن به هدف وجود دارد .
معلم : از عناصر عمده و مهمیكه تشكیل سازمانهای آموزشی بدون او امكان ندارد . كسی كه با استفاده از دانش و معلومات و آشنایی با روشهای نوین به امر تعلیم و تربیت می پردازد.
مدیر : هدایت كننده و رهبر یك سیستم برای تحقق بخشیدن به اهداف موجود در سیستم .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
یكی از مشخصات برجسته وابستگی روانی Craving (اشتیاق) است كه عبارت است از یك تمایل بسیار شدید و غیر عادی نسبت به مصرف ماده مخدر كه تقریباً به ندرت می توان چیز دیگری را جایگزین آن نمود در بالاترین و شدیدترین درجه اشتیاق ممكن است فرد هر اقدامی را به منظور تأمین و تهیه مواد انجام دهد كه این قسمت به عنوان رفتار كلیشه ای و قالبی معتادان شناخته می شود.
تحقیقات نشان می دهد كه بسیاری از عوامل در علت شناسی و تداوم اعتیاد دخالت دارند كه یكی از عوامل می تواند جنبه های روانپزشكی اعتیاد باشد بیشتر شواهد روانپزشكی مبیّن این حقیقت است كه اعتیاد به مواد مخدر به ویژه هروئین می تواند ناشی از اختلالات عمده و شدید روانی و یا شخصیتی باشد تحقیق وایلتت[4] در سال 1962 همین نظریه را تأئید كرد كه نیمرخ روانی معتادها متفاوتتر و غیر عادی تر از افراد سالم است.
تحقیق جیر[5] نیز در سال 1990 نشان داد كه افراد مبتلا به بیماریهای روانی مشكلات مربوط به داروها را بروز بدهند.
بنابراین در این تحقیق با مسائل زیر روبه رو هستیم:
5- فایده و اهمیت پژوهش:
سوء مصرف وابستگی به مواد مخدر با دوره های بهبود و عود آن شخص می گردد و در یك بررسی كلاسیك توسط هانت[6]، بارنت[7] و برانج[8] در (1971) نشان داده شد كه هروئین، نیكوتین و الكل با درجات و الگوهای مشابهی از عود همراه بودند این پژوهشگران نشان دادند كه اعتیاد افراد درمان شده در مدت 12 ماه بازگشت نمود. آنها اشاره كردند كه این یافته ها انعكاس فرایندهای معمولی است كه زیر بنای اعتیاد را تشكیل می دهند.
در مطالعه ای كه توسط Greard hornestshg انجام شد 32 تن مورد تست و مطالعه قرار گرفتند این مطالعه بیشتر روی تجارب معتادان در مورد مصرف مواد مخدر و (تاریخچهای) از وضعیت جسمی و روانی و شخصیتی آنان را در بر می گرفت. نتایج نشان داد كه اعتیاد تا اندازه زیادی مربوط به ساختمان شخصیتی و تأثیر متقابل مناسبات گذشته و حال فرد و خانواده در گروه همگن است نتایج به شرح زیر گزارش
شد:
گروه معتاد شامل 2 نفر اسكیز فرنی بارز، 8 نفر اسكیزفرنی مرزی، 12 نفر اختلال شخصیت سایكوپات و 4 نفر اختلال شخصیت بی كفایت بودند. در گروه كنترل شامل 1 نفر اسكیزوفرنی 4 نفر اسكیزوفرنی مرزی اختلال شخصیت سایكو پات در این گروه یافت نشد. اختلال نورونیك 6 نفر، اختلال شخصیت بی كفایت 2 نفر، شخصیت سالم 10 نفر بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد كه در گروه معتاد در مقایسه با گروه كنترل اختلال شخصیتی بیشتر است. (فرجاد محمد حسین 1378).
این موضوع می تواند در درمان اعتیاد حائز اهمیت باشد. زیرا آسیب پذیری افراد معتاد در برابر مشكلات زندگی و ساختمان شخصیتی افراد معتاد می تواند تأثیری در تداوم مصرف مواد بعد از سم زدایی داشته باشد بنابراین در این پژوهش بر آن شدیم كه ابتدا نیمرخهای روانی را مورد مقایسه قرار دهیم و سپس رابطه نیمرخها راو با تمایل به مصرف مجدد بررسی كنیم. در صورت متفاوت بودن نیمرخهای گروهی كه بعد از سم زدایی مجدداً مصرف داشتند با گروهی كه مصرف مجدد نداشتند، و یا در صورت وجود رابطه با نمونه های مذكور می توان افراد دارای ریسك بالا برای را مشخص نمود و جهت پیش گیری اقدامات لازم را در پروسههای درمانی مد نظر قرار داد و پژوهشی را با آزمودنی های ایرانی در سطح كشور انجام داد. در صورت تأئید فرضیه ها ضمناً می توان در مورد معتادان تمركز اصلی از درمانهای رفتاری جسمی را به سوی درمان شخصیت و انواع اختلالات آن بازگرداند و در مانگری را به انتخاب نوع درمان حساس نمود و موجب شد تا آنها نوع درمان را بر حسب به دست آوردن نیمرخ شخصیتی فرد انجام بدهند و ظرافت و حساسیت تكنیكی خاص را در مورد هر نیمرخ شخصیتی مد نظر قرار بدهند.
فرضیه های پژوهش:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
كشور جمهوری اسلامی ایران كه در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود7/2 (كه تا 4/3 نیز ذكر شده است)[ii] و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود 7/1 (و مواردی تا 2/1 نیز ذكر شده) كاهش یافت این كاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های كنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.
هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شكلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت كه این شكل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت كنترل و باعث تغییر در شكل نمودار فوق گردید بطوری كه اكنون یك ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده كرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت كشور های اروپایی و بخصوص در كشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود كه البته این تغییر شكل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل كشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی كه تغییر شكل مزبور در كشور ما ناشی از كنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.
كشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود 35% جمعیت كشور را افراد زیر 18 سال تشكیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید[iii].
براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد كه 99 در صد از زنان كشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یك درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند[iv].
شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است كه این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.
الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است كه شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل 5 سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.
همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در كشور طی سالهای دهه 60 بین 8/4 تا 1/5 بوده است[v] اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یك طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان 18 و برای زنان را 15 سال اعلام نمود.
آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا كه فرمول زیر را كه از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.
7+ (2/ سن مرد) = سن زن
نمودار شماره 1: نمایش میانگین سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق
بر اساس این طرز تفكر و طبق فرمول فوق مشخص است كه با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای كه سن مناسب زن برای مرد 14 ساله معادل 14 سال و برای مرد 20 ساله معادل 17 سال و برای مرد 40 ساله معادل 27 سال و برای مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.
نتیجه چنین تفكری در صورتی كه میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است كه همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا كنون مشكل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیكن این مشكل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد كمی از این بانوان نیز ممكن گردد.
بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان كشور ما در سال 1370 دارای 2 همسر بوده اند كه تعداد بیش از 345 هزار نفر از زنان را شامل می شود[vi] اگر فرض كنیم كه فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاكم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت كه كلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنكه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.
به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یك زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذكر شده وجود دارد لیكن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاكم بر كشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی كه در میزان رشد جمعیت در كشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممكن است تعدادی از مردان به فكر خروج ازكشور برای ازدواج افتند البته امكان واردات دختر از كشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشكل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!
لازم به ذكر است در صورتی كه بخشی از افراد جامعه بدلیل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقی بمانند علاوه بر ایجاد زمینه های فساد برای آنان بخش وسیعی ازافراد متاهل جامعه را نیز به فساد سوق می دهند حال این سوال پیش می آید كه آیا افزایش تعداد افراد مجرد در جامعه را باید یك معضل بشمار آورد و یا اینكه مانند غربیها آن را به عنوان عامل كنترل جمعیت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پیش بینی میزان تجرد در بین زنان و مردان در سالهای بعد می تواند امكان تصمیم گیری های حساب شده و بموقع برای سیاستگزاران بهداشتی و بلكه فرهنگی و اقتصادی را فراهم سازد.
در یك بررسی وسیع كه بوسیله دفتر سلامت خانواده و جمعیت در وزارت بهداشت و درمان و با نظارت مركز آمار و همكاری كارشناسان و سازمانهای بین المللی در مهر ماه سال 1379 انجام شد آمار و اطلاعات بسیاری در زمینه جمعیت و شاخصهای توسعه جمع آوری گردید در این تحقیق علاوه بر سن تولد كلیه افراد خانواده سن ازدواج در زوجین مورد سوال قرار گرفت كه زمینه بسیار مناسبی را برای انجام تحقیق در این زمینه فراهم ساخته است[vii].
لازم به ذكر اكنون نتایج این مطالعه تحت عنوان سیمای جمعیت و سلامت در جمهوری اسلامی ایران (مهر ماه 1379) منتشر شده است
الگوی سنی ازدواج در هر جامعه ای تابع شرایط عرضه وتقاضای حاكم بر آن جامعه می باشد و عوامل موثر برآن عبارتند از:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)