برخی از نظریهپردازان مانند آلپورت، اریک فرام، راجرز، مزلو، اریکسون، یونگ و فرانکل به جنبه سالم طبیعت آدمی میپردازند و در تلاشاند با غنا بخشیدن به شخصیت انسان نگرشی منحصربهفرد در مورد رشد روانی و کمال انسانی عرضه کنند. به اعتقاد آنان سلامت روانی بسیار بیش از رواننژندی و یا روانپریش نبودن است. در مقابل، گروهی دیگر از روانشناسان در تعریف سلامت روان به تعریف رفتار نابهنجار یا بیماری روانی میپردازند و سپس نتیجه میگیرند که سلامت روان درواقع مساوی با عدم بیماری روانی است (حسینی، 1387؛ به نقل از آزاد).
مفهوم سلامت روانی درواقع جنبهای از مفهوم کلی سلامتی است. سازمان بهداشت جهانی سلامتی را چنین تعریف میکند: «حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی است نه صرفاً فقدان بیماری یا ناتوانی». سلامتی یک مفهوم چندبعدی است که علاوه بر بیمار نبودن، احساس شادکامی و بهزیستی را نیز دربر میگیرد (پورسردار و همکاران، 1391). بنابراین، برخلاف تصور عدهای، نمیتوان سلامت روانی را نقطه مقابل بیماری جسمی یا روانی دانست. مفهوم سلامت روانی بسیار گستردهتر و پیچیدهتر بوده و متغیرهای بسیاری در آن دخیل میباشند که در این پژوهش به برخی از آنها پرداخته خواهد شد.
سلامت و اختلالات روانی و متغیرهای اثرگذار در آنها، میبایست در همه سنین و اقشار مورد توجه و بررسی قرار گیرد. دانشجویان از اقشار برگزیده جامعه محسوب میشوند که در دوران تحصیل ممکن است با مسائل و مشکلاتی از نظر امور آموزشی، اقتصادی، تغییرات فرهنگی و اجتماعی روبهرو شوند. این عوامل همراه با ایجاد افسردگی، استرس و اضطراب میتوانند سلامت روان فرد را تحت تأثیر قرار دهند (قاسمیپور و جهانبخش گنجه، 1388). دانشگاهها بنابر ماهیت سازمانی خود در کنار تولید و انتقال دانش، موظف به توجه به سلامت روانی و حل مشکلات رفتاری و روانی دانشجویان هستند. این در حالی است که پژوهشهای متعددی از وجود مشکلات سلامتی در جهان بهویژه در بین دانشجویان حکایت دارد (آزاد، 1391). با توجه به روند رو به رشد قشر دانشجو در جامعه و اهمیت و حساسیت دوره جوانی، توجه محققان را بهمنظور انتخاب این گروه به عنوان جامعه مورد پژوهش جلب مینماید. ازاینرو، در این بررسی نیز این گروه جهت تحقیق انتخاب شدهاند.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
در میان انواع اختلالات اضطرابی، اختلال اضطراب اجتماعی[5] رایجترین اختلال اضطرابی و سومین اختلال شایع روانپزشکی (انجمن روانپزشکی آمریکا[6]، 1994؛ ترجمه نائینیان، مداحی و بیابانگرد، 1374) به حساب میآید. در اضطراب اجتماعی افراد در موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی آن چنان مضطرب میشوند که خود را مجبور به اجتناب از موقعیت میبینند یا آن را با اضطراب زیاد تحمل میکنند و به نوعی زندگی حرفهای، تحصیلی و اجتماعیشان مختل میگردد (حمیری، 1389).
هسته اصلی اختلال اضطراب اجتماعی ترس از ارزیابی منفی[7]، مورد انتقاد قرار گرفتن و یا طرد شدن است که به دنبال آن فرد به اجتناب مفرط از موقعیتهای اجتماعی رو میآورد (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1994؛ ترجمه نائینیان، مداحی و بیابانگرد، 1374). ارزیابی خود به صورت منفی ممکن است منجر به داشتن این انتظار که دیگران نیز آنها را بهطور منفی ارزیابی کنند؛ شود (لیری[8] و کوالسکی[9]، 1995؛ به نقل از کوکووسکی[10] و اندلر[11]، 2000) داشتن اینچنین طرحواره منفی از خود، مولفهای مهم در تعریف اضطراب اجتماعی تلقی میشود (کلارک[12] و ولز[13]، 1995). چنین سبک شناختیای نه تنها وخامت اضطراب اجتماعی را تشدید کرده، بلکه در تداوم اختلال نقش مهمی ایفا میکند. در تایید این فرضیه، بک[14]، امری[15] و گرینبرگ[16] (1996) نشان دادهاند که افراد مضطرب اجتماعی، در مقایسه با افراد غیر مضطرب، بیانها و باورهای منفی بیشتری را در ارزیابی خود گزارش میکنند. پس بنابراین عزت نفس پایین منجر به افزایش ترس از ارزیابی منفی دیگران شده که متعاقباً افزایش اضطراب اجتماعی را به دنبال دارد (کوکووسکی، اندلر، 2000؛ تیچمن[17] و آلن[18]، 2007).
با توجه به آنچه گفته شد عزت نفس نقش مهمی در عملکرد شناختی ایفا میکند. در واقع عزت نفس ناپایدار یا متغیر، با خشم (واسچل[19] و کرنیس[20]، 1996)، واکنش هیجانی و افسردگی (باتلر[21]، هوکانسون[22] و فلین[23]، 1994؛ کرنیس، گرانمن[24] و ماتیس[25]، 1991) مرتبط است. تلاشهای بسیاری در جهت تغییر عزت نفس با اطلاعات مربوط به خود مثبت یا منفی انجام شده است
(ریکتا[26] و دائن هیمر[27]، 2003). در مجموع پژوهشها نشان دادهاند که افراد دارای عزت نفس پایین، در مقایسه با افراد دارای عزت نفس بالا، دسترسی شناختی بیشتری به ضعف شخصی خود پس از شکست دارند (دادسون[28]، وود[29]، 1998).
بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در مورد عزت نفس، بر خود ارزیابیهای آشکار (در نظر گرفتن آگاهانه و نسبتاً کنترل شده) متمرکزاند، با این حال در طول چند سال اخیر، پژوهشهایی با تمرکز بر عزت نفس ضمنی (ناآگاهانه، فراتر از یادگیری و خودکار) شکل گرفتهاند (بکاس[30]، بالدوین[31]، پیکر[32]، 2004؛ دیجکسترهوویس[33]، 2004). نتایج پژوهشهای اخیر حاکی از آن است که عزت نفس ضمنی پایین با نشانههایی همچون آسیبپذیری به افسردگی و اضطراب همراه است (بوسون[34]، برآون[35]، زیگلر-هیل[36] و سوآن[37]، 2003؛ جوردن[38]، اسپنسر[39] و زانا[40]، 2003).
با آنچه مطرح شد، پژوهش حاضر به این مساله میپردازد که اجرای برنامه تعدیل عزت نفس ضمنی بر افزایش عزت نفس ضمنی و به دنبال آن تعدیل ترس از ارزیابی منفی ضمنی موثر است یا خیر.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، افسردگی دومین بیماری شایع پس از بیماری قلبی-عروقی است. این اختلال به عنوان نخستین معضل سلامت در دنیا و به عنوان مادر بسیاری از بیماریها تلقی میشود. شیوع این بیماری در طول عمر پانزده درصد و در زنان به بیست و پنج درصد میرسد (چهارمین ویراست تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[3]، 2000).
در واقع همه افراد در دورههایی از عمر خود افسردگی را تجربه میکنند، این احساس معمولا! بهدنبال فقدان یا ناکامی ایجاد میشود و در شرایط طبیعی پس از چند ساعت یا چند روز از بین میرود. به هر حال، هر گاه احساسهای افسردهوار تداوم یافته و در سلامتی و بهزیستی اجتماعی شخص اخلال نماید، در آن صورت کمک حرفهای الزامی خواهد بود (کهرازی، آزاد فلاح و اللهیاری، 1382).
در سببشناسی این اختلال از عوامل چندی یاد نمودهاند که متناسب با این عوامل، شیوههای درمانی گوناگونی پیشنهاد شدهاست. درمانهایی نظیر دارودرمانی، الکتروشوک، روانتحلیلگری، شناختدرمانی، گروهدرمانی، درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی را میتوان نام برد (کاپلان و سادوک[4]، 1995؛ به نقل از غباری بناب، 1385). در سالهای اخیر علاوه بر روشهای برگرفته از نظریههای روانشناختی، درمانهای معنوی و مذهبی نیز جایگاه علمی خود را باز نمودهاند (مک لایف، لارسون، هایت، کوئنیگ، تورسون[5]، 2000).
با توجه به شیوع اختلال افسردگی که 75% از موارد بستری را در بیمارستانهای روانی به خود اختصاص دادهاست (هاوتون[6]، 1990)، رواندرمانی فردی نمیتواند پاسخگوی این مشکل باشد. یک راهبرد اصلی برای مؤثرتر کردن درمان، ارائه آن در گروه است (فری[7]؛ ترجمه صاحبی، حمیدپور و اندوز: 1384).
گروهدرمانی شکلی از رواندرمانی است که در آن دو مراجع یا چند بیمار با یک یا چند درمانگر کار میکنند. این روش، روش متداول و جاافتادهای است که در آن اعضای گروه میتوانند از تجربیات دیگران آگاه شده و از آنها درس بگیرند. این روش درمانی نسبت به رواندرمانی فردی، هم از نظر هزینهای باصرفهتر است و هم در بیشتر موارد اثربخشتر، به علاوه، معمولاً کسانی که از بیماری ذهنی یا مشکل رفتاری رنج میبرند، دچار احساس تنهایی، انزوا و متفاوت بودن هستند. گروهدرمانی فضایی را برای گردآمدن افرادی که در حال حاضر درگیر مشکل مشابهی هستند یا در گذشته به مشکل مشابهی گرفتار بوده و اکنون نجات یافتهاند، فراهم میسازد. اعضای گروه همچنین میتوانند با پشتیبانی عاطفی از یکدیگر، رفتارهای تازهای را تجربه کنند (ون واگنر[8]، 2006؛ به نقل از بوالهری، نظیری و زمانیان، 1391). پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پیچیده انسان از سوی دیگر، باعث شده که نیازهای معنوی بشر در برابر خواستههای مادی قد علم کند و اهمیت بیشتری یابد (فردیکسون، ترجمه موسوی: 1387).
امروزه تأکید بر اینکه در کنار بعد زیستی سلامت جسم، باید به ابعاد روانی، اجتماعی و معنوی سلامت فرد نیز توجه کرد، رو به فزونی گذاشته است. در فرهنگ و فضای ایرانی-اسلامی، مهمترین عامل تأثیرگذار بر سلامت فرد، رسیدن به سلامت معنوی است که اندیشه و ادبیات آن بر اساس قرآن شکل گرفته و تدوین یافته است و منبعی مهم برای توصیف سلامت معنوی و شاخصهای آن و راههای رسیدن به آن به شمار میرود (مرندی، عزیزی، 1389). از حدود 40 سال پیش، نتایج تحقیقاتی ارائه شد که ارتباط عوامل دینی و اعتقادی را با شاخصها و پیامدهای جسمی آن مانند مرگ نشان داد و از آن زمان، شاخص معنویت نیز در تعریف سلامت وارد و به تدریج در نوشتههای علمی آورده شد (راجرز و اسکیدمور[9]، 2010).
اکستین و کرن[10] (2004) دربارهی آموزههای معنوی چنین میگویند: آموزههای معنوی به مثابه آگاهی از هستی یا نیرویی فراتر از جنبههای مادی زندگی هستند که احساس عمیقی از وحدت و پیوند با کائنات را بوجود میآورند. فیشر[11] (2000) عنوان کردهاست که توجه به بعد معنوی تأثیر زیادی در داشتن یک زندگی کامل دارد.
سوراجاکول، آجا، چیلسون، رامیرز و ایرل[12] (2008)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که معنویت نقش عمدهای در افسردگی دارد، این پژوهشگران دریافتند که سطح افسردگی افراد معنوی پایینتر است.
اغلب بیماران در مواجهه با بیماری به سمت حالات معنوی روی میآورند. اما در بعضی مواقع همین باورهای معنوی مشکلآفرین هستند و بیماران، پریشانیهای معنوی را به عنوان عوامل استرسزا تجربه میکنند (خدابخشی، 1392). این امر بخصوص در بیماران دچار افسردگی که با علائمی منفی همچون ناامیدی، دلسردی، بدبینی، احساس گناه و از دست دادن انرژی و علاقه دست و پنجه نرم میکنند، بیشتر خود را نمایان میکند.
یونگ (1933) در کارهای خود به این نتیجه رسید که افراد رشد یافته در جستجوی معنایی برای زندگی خود هستند و بدون حل موفقیتآمیز چنین جستجویی، زندگی بطور غیر قابل تحملی دردناک شده و فرد دچار افسردگی عمیق میشود (برآبادی، 1383). ناامیدی از رسیدن به درک و مفهوم علت و غایت، در جهان هستی و سردرگمی درباره جایگاه خود در جهان هستی و اتصال و ارتباطی که موجودات هستی و انسانها با یکدیگر دارند و به خصوص ناامیدی از درگاه خداوند، به دلیل عدم شناخت وجود لایتناهی او و نیز عدم شناخت خویشتن به عنوان افضل موجودات، میتواند فرد را به انتهای درماندگی و یأس و پوچی بکشاند. یأسی که در وجود خود، افسردگی را همراه دارد.
در طول تاریخ، مذهب، معنویت و پزشکی به هم آمیختهاند. پزشکان بنام ایرانی نیز در کتب پزشکی کهن به مفهوم «طب روحانی» به تفصیل پرداختهاند. «طب روحانی» علمی است که به کمالات قلوب و امراض، دوا، کیفیت حفظ صحت و اعتدال آن، تدبیر کردن منفعت آنچه از اعراض نفسانی که نافع است و دفع مضر آنچه مضرت است، میپردازد (دهخدا، 1377). جرجانی، «طبیب روحانی» را عارفی میداند که از
طریق ارشاد و تکمیل، قدرت انجام این طب را دارد (محقق، 1378).
در دهههای اخیر، مباحث عرفانی و معنوی و تعالیم اشراقی بیش از پیش جایگاه خود را بازیافته است و اهل نظر در حوزهی عرفان، حکمت، هنر، ادبیات و روانشناسی به نقش معجزهآسای عرفان و ارزشهای معنوی در پاسخ به نیازهای تکاملی انسان و درمان ناملایمات و بیماریهای روحی و روانی فرد و رسیدن او به سلامت روان تأکید فراوانی دارند (کریمی، 1383). یکی از اجزای زندگی سالم، توجه به نیازهای معنوی است. معنویت مبتنی بر جهانبینی توحیدی، سبک زندگی انسان را اعتلا میبخشد (اژدریفرد، قاضی و نورانیپور، 1389).
بر این اساس، میتوان گفت که اگر نگاه به انسان و مطالعه در ابعاد مختلف وجودی او و به طور مثال، مطالعه درباره روان آدمی و امور مربوط به آن، از جمله مسأله سلامت روانی، صرفاً بر اساس مبانی تجربهگرایی و آزمایش انجام گیرد و به گونهای باشد که منجر به پالایش علم از اعتقادات ماورای طبیعی و معارف وحیانی گردد، عملاً انسان خود را از معارف بسیاری درباره خود و جهان هستی محروم ساخته و همچنان در یک شناختشناسی محدود باقی میماند (تبرایی، 1389).
امروزه دیدگاههای وجودی و شناختی، نقش مهمی برای هستیشناسی که افراد در نگرشها و باورهای خود دارند، قائل هستند. هستیشناسی یا همان فلسفه فرد در زندگی و دید او به پدیدههای هستی، چارچوبی به باورهای فرد میدهد که وی را به سمت رفتارهای خاصی هدایت میکند (محمدپور، 1389).
هستیشناسی، علم به وجود است، آگاهی انسان به وجود خود، جهان و ویژگیهای آن. هستیشناسی تا اندازه زیادی تحت تأثیر فرهنگ و مذهب قرار دارد. از سویی اسلام، دینی است که سریعترین رشد را در سطح جهانی داراست (وال پل، مک لیان، هوس، کترل و میر[13]، 2012) و مراجعان مسلمان ترجیح میدهند که درمانی متناسب با نگرش دینی خود دریافت کنند.
هنگامی که از شیوه مسلمانی یاد میشود، همانا منظور انسانی آگاه به هستی است، موجودی آگاه که میداند عالم محضر خداست و هر لحظه و هر جا خداوندی که مهربانترین است و صبرش برای بازگشت بندگانش پایانی ندارد، در انتظار است تا بندگانش را در چتر رحمت و عفو خود قرار دهد (خدابخشی، 1392).
معنویت از دیگاه مکاتب الهی، خداشناسی، خدا جویی و خدا محوری همراه با شناخت هدف خلقت و زندگی و تلاش در جهت تکامل بعد معنوی و خودسازی و توکل (شامل شناخت خدا به عنوان قدرت و حکمت مطلق، انجام وظایف فردی و در عین حال همواره خدا را در جایگاه خدایی و بینهایت دیدن) است (اصفهانی، 1389).
هستیشناسی اسلامی، ماهیتی منحصر به فرد دارد و به دلیل اینکه از آموزههای قرآنی برگرفته شده و از سوی خداوند به عنوان آفریدگار و آگاه به تمامی مسائل انسان مطرح شده است، میتواند انسان را به کمال دنیوی و اخروی هدایت کند. هستیشناسی اسلامی وابسته به جهانبینی الهی است (رضاپورمیرصالح، اسمعیلی و فرحبخش، 1392). الزنتانی در سال 1993 اصول دیدگاه اسلام را با استناد به آیات قرآن کریم اینگونه مطرح میکند: تأثیر متقابل میان انسان و جهان، انسان برترین موجود جهان، نظم و غایتمندی در جهان، موازنه میان روح و ماده در موجودیت آدمی، حرکت و تغییر در جهان و اجزای آن، مخلوق بودن جهان و وجود در جهانی با صفات کمالیه بر آن، و دلالت جهان بر خالقش (اسمعیلی، 1389). اختلالات روانی در فرآیند ارتباطی مسلمانان عموماً نتیجه گناه یا خواست الهی بیان شده است. مداخلهها یا روشهای مذهبی بارها به شفا دهنده متوسل شدهاند. روزهگرفتن، توبه و خواندن قرآن معمولاً شکلهایی از فرآیند درمان و شفادهی است. این اعتقادات، ارتباط نزدیکی با بهبود بیماری دارد. تا آنجا که مطالعات نشان میدهد، هیچ یک از مکاتب موجود روانشناسی، قانونی که در تمام جوامع بشری قابل اجرا باشد، ندارند و ضمانت اجرایی در مورد قوانین فرضی آنها در هیچ یک از جوامع بشری مشاهده نمیشود. تنها مکتب روانشناسی که در طول تاریخ، امتحان خود را داده و توانسته است در طی قرون متمادی زندگی، قشرهای وسیعی از جوامع بشری را نظم و آرامش بخشد و آنها را به سمت رشد حرکت دهد، روانشناسی برگرفته از آموزههای دین اسلام است.
آموزشهای مکتب روانشناسی اسلامی، به منظور ایجاد رشد در انسان به هر دو جنبه نظری و عملی توجه دارد. نکته بسیار مهمی که در مورد اصول بهداشت روانی باید توجه داشت، این واقعیت است که در تمام آموزشهای الهی، قوانین، فطری و عقلانی هستند و به همین دلیل در تمام منطق جغرافیایی و در تمام زمانها قابل استفاده میباشند (کاظمی، بهرامی، 1393). بررسی اصول روانشناسی اسلامی و جریانهای اصلی روانی در انسان، این واقعیت را نشان میدهد که انسان در حالت سلامت فکر، همواره در حالت پویایی در مسیر رشد میباشد. کندی، توقف و سیر معکوس در این روند، موجب بروز اختلالات واکنشی روانی و اختلالات شخصیت میگردد (حسینی، 2001). پژوهشهای مختلف نشان داده است که عملکرد مذهبی با پایین بودن اضطراب، افسردگی، طلاق، خودکشی و سوء مصرف مواد و الکل همراه است. هدف عمده ادیان الهی، راهنمایی و هدایت بشر، کمک به چگونه زیستن و حفظ او در برابر انحراف از مسیر رشد میباشد (جذرپور، برخورداری، 2003). تجربههای عینی و بررسیهای اجتماعی نشان دادهاند، افرادی که با آموزههای راستین دینی و اخلاقی پرورش یافتهاند، بیشتر از آنهایی که چنین آموزشهایی نداشتهاند در راه هدفهای ارزنده اجتماعی و تأمین سلامت جسمی و روانی گام برداشتهاند. در روانشناسی اسلامی رسیدن به کمال مطلق، هدف اصلی بوده و یکی از عواملی که رسیدن به آن را فراهم میکند، سلامت روانی است (کاظمی و بهرامی، 1393).
درمان هستیشناسی مبتنی بر رویکرد اسلامی، با پاسخگویی به این چراییها و چالشهای ذهنی، نشان از درمانی دارد در چارچوب فکری و اعتقادی متناسب با بافت مذهبی جامعه که حاصل یک پارادایم الهی است و چنین درمانی براساس اصل فطرت وجودی انسان، بیشک سلامت روان به همراه خواهد داشت، چرا که انسان را بهسوی حقیقت وجود خود فرامیخواند.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
به جرات می توان گفت نگاه ویلیام جیمز به مفهوم خود پس از گذشت یکصد سال هنوز کامل ترین تعریف است زیرا او خود را از دو بعد مفعولی و فاعلی تعریف کرده است (دامون[9] و هارت،[10] 1990). بنابرآنچه درباره مفهوم “خود” گفته شد، بدن عنصری بنیادی از حس فرد نسبت به خودش را تشکیل می دهد. برای مثال، نوزادان از طریق تجربه روابط خاص بین دستورهای حرکتی و حرکات بدنشان یاد می گیرند که چیزی جدای از دنیای اطراف خودشان هستند. این فرآیند پایه و رشد مفاهیم روانی پیچیده تر مانند “خود” است (بروئر،1992؛[11] به نقل از قاسمی، 1388). پس احساسی که افراد درباره بدن خود دارند می تواند بر هیجان ها، افکار و روابط آن ها با دیگران تاثیر بگذارد. اگر تصور افراد در مورد بدن خود مناسب باشد، با بالا رفتن سن از خود راضی تر خواهند بود و از سلامت روانی بالاتری برخوردار می شوند. (هوانگ[12]،1996) بنابراین نارضایتی بدنی با تعدادی از نتایج روانی منفی مرتبط می باشد، پس اهمیت فهم نتایج روانی منفی، و پروسه ای که زنان به نارضایتی بدنی می رسند برجسته
می باشد(نل[13] و فردریکسون[14]،1998).
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
این بیماران معمولاً با دامنه وسیعی از احساسات منفی شامل اضطراب، عصبانیت و افسردگی مواجه هستند و احترام به خود و هویت فرد، تحت تاثیر بیماری قرار می گیرد؛ به خصوص وقتی بیماری منجر به کاهش نقش ها، فعالیت های ارزشمند تغییرات در ارتباطات اجتماعی شده و انجام فعالیت های قبلی بیمار نیز به علت بیماری مشکل یا غیر ممکن می شود (آسبرینگ[3]، 2001).
سرطان[4] از دید عامه ترسناک ترین و خطرناک ترین بیماری مزمن تلقی میشود. سرطان بیماری است که از یک یا چند سلول آغاز میشود و یک سلول به طور ناگهانی از حالت عادی خارج میشود و شروع به تکثیر میکند. سلول یا سلولهای سرطانی شده به سرعت تعدادشان افزایش پیدا می کند و تشکیل یک توده به هم فشرده سلولی یا یک غده میدهد و این توده سلولی قابلیت و کارایی خود را نیز از دست میدهد و نمیتواند فعالیتها و وظایف خود را انجام دهد. این غده کمکم گسترش پیدا میکند و مثل یک دانه کوچک در بافت ریشه میدواند. کلمه سرطان که به معنای خرچنگ است بر اساس همین حالت نامگذاری شده است (خانجانی و همکاران،1391).
سرطان یکی از بیماریهای شایع در دنیای امروزی است که تعداد افراد مبتلا به آن روز به روز افزایش مییابد. به گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال 2008 حدود 6/7 میلیون نفر در اثر ابتلا به بیماری سرطان جان خود را از دست دادند که از این تعداد، بیش از 70% آنها در کشورهای در حال توسعه و کم درآمد زندگی میکردند (صفاری و همکاران، 1391).
اثرات روانی ناشی از تشخیص سرطان و اثرات جسمی ناشی از درمانهای آن توام با بسیاری از عوارض جانبی هستند که سلامت روان فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. تشخیص سرطان، علائم ناگهانی را ایجاد میکند که مستلزم آن است که بیمار سریعا به سبک خود به مقابله با آن بپردازد. نوع روش درمانی بر سلامت روان بیمار تاثیر گذار است. درمان سرطان تقریبا همیشه با روشهای تهاجمی شروع میشود. از جمله درمانهای سرطان شیمی درمانی است که با هدف نابود سازی سلولهای سرطانی انجام میپذیرد. به دلیل طبیعت مزمن سرطان، بیمار مجبور است درمان طولانی مدت با داروهای سمی را بپذیرد. معالجه هفتهها یا ماهها به طول میانجامد و عوارض جانبی آن میتواند به صورت تهوع، ریزش مو، خستگی، دردهای عضلانی، سوختگیهای پوستی، تغییرات وزن و مشکلات روحی و روانی بروز نماید. بستری شدنهای متعدد به منطور درمان میتواند مانع از ادامه یک زندگی طبیعی شود. قبل و بعد از شیمی درمانی احساس ترس و اضطراب در بیمار به وجود میآید که این امر به دلایل مختلفی از قبیل عوارض ناشی از شیمی درمانی، سوراخ کردن ورید جهت تزریق، احساس انزوا و گوشه گیری و از دست دادن حس استقلال در زندگی، میتواند باشد. به علاوه عوارض جانبی آشکار ناشی از شیمی درمانی توانایی لذت بردن از جنبههای مختلف زندگی را از فرد بیمار سلب میکند (کرنر و بیلی[5]، 2001).
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است