یکی از روشهای درمان ناباروری و رساندن زوجین نابارور به هدف خود، یعنی همان صاحب فرزند شدن، اهدای جنین می باشد. این روش باعث شده تا مباحث پیچیده فقهی و حقوقی در زمینههایی چون، قرارداد میان طرفین، نسب و آثار ناشی از نسب، شرایط اهدا کنندگان و متقاضیان، حفظ رازداری و آیین دادرسی مربوطه به وجود آید .
هرچند که این روشهای درمان، پیشرفتهای عدیده ای را در حوزه پزشکی به دنبال داشت اما نتوانست موجب اقناع دانشمندان علوم دیگر شود و موجب بروز مشکلات و پرسشهایی در علوم اخلاقی، جامعه شناختی، روان شناسی و حقوق و فقه گردید که بسیاری از موارد هنوز بی جواب مانده است و نیازمند تحقیقات و تخصص بیشتری می باشد. ولی آنچه مسلم است استفاده از این روشها نیازمند پاسخ به موارد فوق و فراهم شدن بستر فرهنگی – اجتماعی، اعتقادی حاکم بر جامعه است که تا قبل از ابداع این تکنیک ها جایگاهی را به خود اختصاص نداده بود. بطور کلی بحث تولید مثل حساسیت و محدودیتهای قانونی و شرعی و اجتماعی خاصی را در فتاوا و فرهنگ اسلامی دارد. این تحولات و پیشرفتها به ویژه در باروری با دخالت عامل بیگانه، دیدگاههای مختلف اخلاقی، شرعی و قانونی را در رد یا پذیرش آن فراهم آورده و در این ارتباط نقش مذهب به عنوان عاملی تعیین کننده در مباحث مربوط به حقوق تولید مثل مورد توجه قرار گرفته است. این فناوری با سرعت عجیبی به پیش می رود. در این رابطه فتاوا و قوانین و محدودیتهای اخلاقی، نیاز به اظهار نظر و تدوین دارد و باید برای این امر تحقیق و تلاش بسیاری نمود که به کارگیری این روشها مغایرت با موازین شرعی و اصول حقوقی نباشد و نیز پاسخگوی مسائل اجتماعی و روان شناختی نیز باشد.
فرزندی که در نتیجه اهداء و دریافت جنین پا به عرصه گیتی می گذارد همانند هر شخص دیگری از کلیه حقوق مدنی متمتع می شود و دارای کلیه حقوق و تکالیفی است که اشخاص در طول زندگی خود از آنها بهره مند می شوند. بنابراین، طفل حاصل از جنین اهدایی حق دسترسی به اطلاعات ژنتیکی و سوابق خانوادگی خود را دارد.
همچنین درخصوص حفظ اسرار در این مورد به آنجا رسیدیم که کلیه مشخصات طرفین و نیز چنین ثبت و ضبط شود و تحت شرایطی باید کسانی که در این امر دخیل هستند از آن گاه گردند تا در صورت بروز مشکلات برای رفع آن اقدام نمایند.
نسبناشی از اهدای جنین از مباحث مهم این تحقیق است و با توجه به آیات و روایات و همچنین نظرات فقهی و حقوقی نتیجه این شد که پدر و مادر واقعی طفل همان پدر و مادر ژنتیکی یعنی صاحباناسپرم و تخمک میباشند.از آنجا که نسب طفل ناشی از اهدایجنین مشروع بوده، آثار نسب مشروع از جمله: نگهداری و تربیتطفل، ولایتقهری، نفقه و رابطهتوارث مطابق با قواعد و مقرراتحقوقی کشورمان خواهد بود.
مسائل مطرح شده در این تحقیق با استناد به منابع مهم فقهی مانند آیات و روایات و استفاده از نظریات علمای فقه و حقوق می باشد و به نظر نگارنده ، تحقیق و پژوهش در زمینه های جدید حقوقی از جمله موضوع مورد بحث ما هرچه بیشتر انجام شود ما را در ارائه پاسخی واحد و بدون شبهه در این زمینه یاری خواهد نمود.
این پایان نامه در سه بخش تنظیم شده است. در بخش اول به بیان مفاهیم و مبادی بحث پرداخته شده و تعریف، تاریخچه باروری مصنوعی و روشهای تلقیح مصنوعی، درمان نازائی و اشکال مختلف استفاده از رحم جایگزین آورده شده است . در بخش دوم در دو فصل نسب، توارث بحث شده است و در بخش آخر نیز حقوق و تکالیف دریافت کنندگان جنین و طفل ناشی از آن بحث شده است . و در آخر نتیجه گیری، پیشنهادات و منابع آورده شده است.
سوالات تحقیق
سوال اصلی
آیا حقوق و تکالیف جنین حاصل از لقاح مصنوعی با فرزند طبیعی تفاوت دارد یا خیر ؟ وجوه اشتراک وافتراق این کودکان چیست؟
سوالات فرعی
فرضیات
فرضیه اصلی
وظایف و تکالیف اهداء گیرنده جنین و طفل متولد شده از لحاظ نگهداری و تربیت و نفقه و احترام ، نظیر وظایف و تکالیف اولاد و پدر است.
فرضیات فرعی
1- پدر طبق ماده 1199 ق.م تکلیف به دادن نفقه فرزند خود می باشد و از این رو، تفاوتی بین فرزند و جنین وجود ندارد. بدین ترتیب می توان گفت: در حالت استفاده از رحم جایگزین مادر جانشین به علّت حمل جنین فراکاشته والدین حکمی، مستحق نفقه از جانب ایشان خواهد بود.
2- در این مورد اختلاف نظرهای وجود دارد که بعضی طفل را متعلق به صاحبان نطفه و بعضی طفل را متعلق به صاحب رحم میدانند.
3- مساله ارث کودکانی که از طریق تلقیح مصنوعی متولد میشوند تابع ثبوت نسب میان طفل و صاحبان اسپرم و تخمک ویا رحم
است.چنانچه رابطه نسبی میان طفل و صاحب اسپرم از یک سو و صاحب تخمک یا رحم یا هر دو(بنا به اختلاف مبانی در مساله نسب مادری) از سوی دیگر به رسمیت شناخته شود”توارث میان انها نیز بر قرار میشود و بر عکس هر گاه رابطه نسبی میان کودک و والدین ژنتیکی او بر قرار نباشد توارث میان انها نیز منتفی خواهد بود.
4 ـ حفظ و نگهداری اطلاعات مربوط به جنین اهدایی به خاطر حفظ اسرار و آبروی اشخاص اهدا کننده واهدا گیرنده و نیز طفل حاصل از اهدای جنین می باشد.
5 ـ وظایف و تکالیف زوجین اهدا گیرنده ی جنین و طفل متولد شده ازلحاظ نگهداری، تربیت، نفقه و احترام نظیر وظایف و تکالیف اولاد با پدر و مادر است . ولی به نظر می رسد از لحاظ ارث و ولایت قهری به والدین ژنتیکی منتسب است .
اهداف تحقیق
هدف اصلی
هدف از تحقیق بر طرف کردن شک و شبهات موجود در مورد حقوق و تکالیف دریافت کنندگان جنین و طفل حاصل از آن می باشد.
اهداف فرعی
1) با تبیین و تشریح مفاهیم به کار گرفته شده از طریق تطبیق و مقایسه در حقوق ایران و سایرکشورها میتوان به ایننکته پی برد که قانونگزار تاچه میزان در بحث حمایت از کودکان بدونسرپرستموفق بوده است.
2) نقد و بررسی قواعد مربوط به حقوق و تکالیف دریافت کنندگان جنین و طفل حاصل از آن و ارائه پیشنهاداتی برای ارائه راهکارهایی در مورد ارتقاء سطح قوانین.
3) بررسی حقوق و تکالیف دریافت کنندگان جنین و طفل حاصل از آن در ایران و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن در حقوق ایران و سایر کشورها.
4) فراهم نمودن امکان دستیابی برای محققان و دانشجویان به منابع خارجی موضوع تحقیق.
بررسی پیشینه و سابقه موضوع
با توجه به نوظهور بودن مسأله جایگزینی رحمی و اهمیت این موضوع در جامعه اسلامی تاکنون در بین حقوق دانان ایرانی مقالات متعددی از اساتید صاحب نظر در این رشته به تحریر درآمده است که در پاره ای ازآنها به بررسی جایگزینی رحمی که همان بارداری برای دیگری است، به واکاری مسایل ومعضلات مطروحه در جایگزینی رحمی، حکم استفاده از ر وش های مختلف بارداری جانشینی، حقوق ایجاد شده، تکالیف وتعهدات زوجین ناباروز و بانوی صاحب رحم نسبت به جنین و… به اختصار پرداخته شده است و در پاره ای از مقالات تنها به بررسی یک بعد از ابعاد جایگزینی رحمی پرداخته شده از طرفی مطالب نیز از انسجام، یکپارچگی و طبقه بندی مطلوبی برخوردار نیستند، منابع و کتب فقهی نیز بیشتر به موضوع باروری مصنوعی اختصاص دارد و موضوع استفاده از شیوه جایگزینی رحمی در آنها مطرح و بررسی نشده است.
به عنوان مثال در:
1- کتاب اهدای گامت و چنین در درمان ناباروری که مقالههای جمعی از نویسندگان در این کتاب گردآوری شده است هرچند به بررسی اهدای گامت وجنین در درمان ناباروری از دیدگاههای مختلف فقهی حقوقی، پزشکی، اخلاقی، روان شناسی و جامعه شناختی پرداخته شده اما معایبی در این کتاب به چشم می خورد.
اولاً:مطالب از انسجام و پیوستگی مناسبی برخوردار نمی باشد.
دوماً: در بررسی ابعاد مختلف استفاده از شیوه اهدای گامت و جنین به زوجین نابارور در جایگزینی رحمی در این کتاب باز هم اشارات مختصری صورت گرفته که کافی به نظر نمی رسد و در پاره ای از موارد اصلاً از جایگزینی رحمی صحبتی به میان نیامده است.
سوماً: چون این کتاب از گردآوری مجموعه مقالات نویسندگان مختلف تهیه و تدوین شده است. لذا نحوه نگارش هر مطلب و هرمقاله در بیان آراء و بررسی موضوع با قلم های مختلف در خوانندگان کسالت و خستگی در مطالعه مطالب را ایجاد می کند.
چهارم: دراین کتاب احکام وضعی کودکان ناشی از اهدای گامت تنها از یک بعد بررسی شده است که آن بعد مربوط به وراثت می باشد. ابعاد دیگر آثار احکام وضعی کودکان در استفاده از این شیوه چون نفقه، حضانت، نسب، ولایت و… از قلم افتاده است، از طرفی به استفاده از این شیوه در جایگزینی هیچ اشاره ای نشده است.
2-کتاب رحم جایگزین که به قلم باز هم گروهی از مؤلفان نگاشته شده است و ثمره جمع آوری مقاله های محققان مختلف در این کتاب به قلم خودشان است باز هم معایبی به چشم می خورد.
اولاً: در بررسی مقالات فقهی نظرات برخی ازآیات عظام مورد نقد وبررسی قرار گرفته شده بود در حالی که این نیاز احساس می شد نظرات علمای عظام در قالب بیان حکم اصلی، پر سش . پاسخ و … همراه با نقد آراء بزر گواران آورده شود.
ثانباً:با توجه به این که مطالب این کتاب از گردآوری مقالات نویسندگان مختلف جمع آوری شده است به تکراری بودن مطالب توجهی نشده و یک مطلب چندبار تکرار شده است.
کتب فقهی و حقوقی دیگری نیز که حول همین محور نوشته شده اند خالی از این معایب نیستند. در کتب فقهی وحقوقی دیگرچون حقوق مدنی نوشته دکتر ناصر کاتوزیان هرچند مختصرا به موضوع تلقیح مصنوعی اشاره شده، اما از ج ایگزینی رحمی بحثی به میان آورده نشده بود.
در کل در کتب و منابعی که در دسترس این حقیر بود مباحث مربوط به جایگزینی رحمی از پیوستگی خوبی برخوردار نبود و مطالب پراکنده و در پاره ای از موارد موضوع مسأله جایگزینی رحمی را مورد بحث و بررسی قرار داده بودند که خواننده و یا مخاطبان را برآن می داشت که ادامه مطلب را درکتب دیگری جستجو کنند در پاره ای از موارد نیز حکم اصلی مربوط به جایگزینی رحمی در برخی کتب آورده نشده بود و معایبی از این قبیل…
لذا در این نوشتار سعی براین است که در قالب و طرحی منسجم و منطقی ابتدا استفاده از جایگزینی رحمی را درمباحث پزشکی به طور مختصر و مفید مطرح نموده سپس به بررسی و واکاری جایگزینی رحمی در ابعاد مختلف فقهی و حقوقی همراه با بیان دلایل براهین و استدلالات قرآنی، روایی و نظر آیات عظم در ابواب مختلف و قواعد فقهی و حقوقی و مواد قانونی و … بپردازیم.
روش تحقیق
در این راستا، برای جمع آوری مطالب از روش کتابخانه ای و اسنادی و نیز از مقالات و اطلاعات دانشمندان فقهی، حقوقی، پزشکی استفاده شده است . همچنین ازشبکه جهانی اینترنت به منظور استفاده ی بروز منابع و اطلاعات، بهره گیری شد ه و بدین ترتیب، روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی است.
کنترل شارژر دستگاهی است که مابین پنل خورشیدی و باتری قرار می گیرد. وظیفه آن در سیستم های خورشیدی بسیار حیاتی و مهم است زیرا طول عمر باتری سیستم که تقریبا 30 درصد از کل هزینه را به خود اختصاص می دهد، بطور مستقیم به آن وابسته می باشد. چنانچه باتری بیش از حد شارژ گردد و یا اینکه بیشتر از حد ممکن تخلیه شود، آسیب جدی خواهد دید از این جهت دستگاه کنترل شارژر در مدار قرار داده می شود که در صورت شارژ یا دشارژ بیش از حد، باتری را محافظت نماید. شارژ کنترلرها بر مبنای اینکه تحمل چند آمپر جریان را دارند دسته بندی میشوند. استانداردهای بینالمللی شارژ کنترلرها را ملزم به تحمل ۲۵% جریان اضافی در زمان محدود می نمایند. این موضوع باعث می-شود که در زمان افزایش بیش از حد تابش به کنترلر آسیبی نرسد. جریان بیش از حد می تواند به کنترلر آسیب برساند. انتخاب کنترلر شارژر با جریان بزرگ تر از حد مورد نیاز، امکان توسعه سیستم را در آینده فراهم می آورد بدون اینکه هزینه زیادی را تحمیل نماید. کنترلر همچنین از جریان معکوس در هنگام شب جلوگیری می نماید. جریان معکوس، مقدار جریانی است که هنگام شب در جهت معکوس از پانل می گذرد و باتری را تخلیه می کند.
همچنین امروزه نیاز به بهینهسازی مصرف انرژی بدون بهوجود آوردن مشكلات جدید برای مصرف کنندگان امریست ضروری، که در عین حال باید قابلیت اطمینان بالایی هم داشته باشد. بنابراین امروزه استفاده از سیستم هیبرید گریزناپذیر است، که منجر به استفاده از مصرف كننده های الكتریكی بیشتر و قویتر میگردد و در نتیجه انرژی الكتریكی مورد نیاز مصرف کننده افزایش مییابد.
ازاین روی، صنایع باتریسازی در صدد عرضه باتریهای نو هستند، كه همگام با تغییر تدریجی ساختار الكتریكی منابع تجدیدپذیر باشد. این درحالی است که نقش باتری به عنوان یك وسیله محوری برای حفظ عملكرد مطلوب و افزایش قابلیت اطمینان منابع تجدیدپذیر و مصرف کنندگان، كه قابل نظارت و مدیریت نیز باشد، ارتقا یافته است[1].
از طرفی اغلب باتریها نسبت به فراشارژ (overcharge) و فرودشارژ (over discharge) شدن حساسیت دارند و موجب تخریب باتری و صدمه زدن به آن میگردد. علاوه بر آن در فرآیندهای شارژ سریع، مطلوب است كه باتری با استفاده از روشهای شارژ معمول كه عمدتاً با استفاده از جریانهای بالا انجام میگیرد، در كوتاهترین زمان ممكن به حالت شارژ كامل برسد در عین حال كه از ورود به ناحیه فراشارژ، جلوگیری گردد[3,2].
بنابراین عملكرد مطلوب باتری به تخمین حالت شارژ(SOC) و کنترل مناسب آن بستگی دارد. لذا ضروری است كه با اندازهگیری و تخمین آن، شرایط را برای عملكرد مناسب باتری و نیز دستگاههای الكتریكی، از طریق مدیریت باتری در فراهم آورد. نظارت بر باتری سبب میگردد كه بتوان از تمام توانایی باتری به بهترین شكل برای تأمین انرژی وسایلی كه وابستگی بالایی به انرژی الكتریكی دارند استفاده کرد[3,1]. از آنجا که موضوع اصلی پایاننامه درباره شارژ باتری و کنترل آن در سطح مشخصی است، در ادامه به ارائه تعریفی از حالت شارژ میپردازیم.
1-2 مفهوم حالت شارژ
حال كه ضرورت آگاهی از حالت شارژ (SOC) باتری بیان گردید باید تعریف دقیقی از آن بیان نمود. در نظر نخست میتوان گفت كه حالت شارژ بهطور ساده، درصد بار الكتریكی ذخیره شده حقیقی به كل باری است كه می توان در باتری ذخیره نمود. فرض كنید یك باتری در اختیار داریم كه از قبل دارای مقداری انرژی است و اکنون آن را با جریان شارژ(وارد به باتری) ، شارژ میکنیم. در این صورت مقدار بار تحویل داده شده به باتری برابر است با و از طرفی اگر باتری کاملاً خالی از انرژی باشد در نتیجه برابر كل باری است كه می توان در باتری ذخیره نمود. در روابط فوق، راندمان باتری را نشان میدهد که وابسته به جریان باتری است، زیرا در هنگام شارژ مقداری از توان الکتریکی در باتری تلف میشود. برای جریان شارژ و برای جریان دشارژ است. با استفاده از تعریف بالا، حالت شارژ با رابطه زیر تعریف می گردد:
(1-1 )
که در آن حالت شارژ اولیه باتری، بار الکتریکی در لحظه و کل بار الکتریکی است که میتوان در باتری ذخیره نمود. اما نکته قابل توجه، در دسترس نبودن حالت شارژ اولیه باتری در اغلب کاربردهایی است که بهطور پیوسته از آن بهره میگیرند. لازم به ذکر است که رابطه(1-1) یکی از روشهای مستقیم اندازهگیری حالت شارژ باتری در آزمایشگاه است که در ادامه بررسی روشهای تخمین حالت شارژ بهطور اجمالی معرفی خواهد شد. شكل1-1 تفسیر تصویری از حالت شارژ باتری را بهعنوان یك تابع حالت یكنواخت، با چشمپوشی از اثر دما، دشارژ درونی و انتشار جریان الكتریكی، ارائه میدهد. همانگونه كه در ادامه بیان میگردد، روشهای بسیاری برای بدست آوردن حالت شارژ باتری، چه با استفاده از حسگرهای ویژه و چه با استفاده از الگوریتمهای كلاسیك و هوشمند، بكار رفته است، كه هركدام دارای مزایا و معایبی است كه به آن اشاره خواهد شد[1,2,3,4].
شكل1-1: تفسیر تصویری از ظرفیت و حالت شارژ باتری
1-3 بررسی روشهای تخمین حالت شارژ باتری
مشخص كردن حالت شارژ باتری(SOC) بر اساس پیچیدگی یا سادگی نوع باتری و كاربردی كه در آن استفاده میگردد، میتواند مسألهای اساسی باشد. در زیر به بررسی اجمالی روشهای بكار رفته برای تخمین حالت شارژ باتریها میپردازیم.
1-3-1 اندازهگیری حالت شارژ از طریق ویژگیهای فیزیكی الكترولیت
در اغـلب باتریهای دارای الکترولـیت مایع، مانند: انواع سربی– اسیدی، الكترولیت در بیـشتر واكنشهای هنگام شارژ و دشارژ شركت میكند. وابستگی خطی(بیشتر در مورد انواع سربی– اسیدی) كه بین تغییر چگالی اسید و حالت شارژ باتری وجود دارد، برای تعیین حالت شارژ باتری بكار میرود. این روش تنها برای باتریهای دارای الكترولیت مایع کاربرد دارد و برای اندازهگیری چگالی اسید، با استفاده از حسگرهای ویژه، قابل انجام است.
مشكلات ناشی از این روش اندازهگیری، مربوط به لایه لایه شدن اسید، كاهش آب اسید، و همچنین عمر و توانایی سنسور مورد استفاده میباشد. دو مشكل نخست با استفاده از هم زدن الكترولیت داخلی و نیز اضافه كردن آب مورد نیاز بهصورت خودكار میتواند تا حدودی برطرف گردد. از طرف دیگر توجه به این نكته اهمیت دارد كه اندازهگیری خواص فیزیكی اسید، درون سوراخ و منفذ الكترودها، كه محل مصرف و تولید اسید است قابل انجام نیست. بنابراین در فرآیندهایی كه جریان بالا وجود دارد، انتشار الكترولیت بهصورت آرام به عنوان یك عامل تولید خطا در این روش عمل مینماید[4].
1-3-2 ولتاژ مدار باز
مشابه آنچه كه در مورد اندازهگیری چگالی اسید در بخش قبل گفته شد، ولتاژ مدار باز باتری بهصورت مستقیم با حالت شارژ آن بستگی دارد. در كاربردهایی كه عموماً دورههای طولانی از استراحت، یعنی عدم شارژ و دشارژ باتری وجود دارد، روش ذكر شده پیشنهاد میگردد. در اینصورت اندازهگیری ولتاژ مدار باز بیشتر برای تنظیم كردن روشهای دیگر تخمین حالت شارژ بكار میرود.
تفاوت بین ولتاژ مدار باز باتری هنگامی كه بهطور كامل شارژ باشد، با هنگامی كه فراشارژ شده باشد، ناچیز است و درنتیجه در هنگام فراشارژ، آزمون دچار خطا میگردد. همچنین باتریهایی وجود دارند که ساعتهای زیادی طول میكشد به حالت ماندگار خود برسند، تا برای انجام آزمون ولتاژ مدار باز آماده شوند. این ویژگی میتواند باعث مشكلاتی گردد. علاوه بر آن، در اغـلـب كاربردها مقـداری جـریان بهطور دائم بـرای دیگر وسایـل الكتریكی مـورد استفـاده لازم اسـت، كه در این صورت آزمایش ولتاژ مدار باز برای تخمین حالت شارژ کارا نمیباشد.
وابستگی خطی حالت شارژ با ولتاژ مدار باز بهصورت رابطه زیر نشان داده میشود:
(1-2)
كه در آن نشان دهنده حالت شارژ باتری برحسب درصد است، ولتاژ پایانه باتری هنگامی كه است و با استفاده از و اندازه گیری ولتاژ مدار باز در از معادله (1-2) قابل محاسبه است. از رابطه(1-2) برای محاسبه حالت شارژ با استفاده از تخمین ولتاژ مدار باز باتری با مدل تونن یا نورتن، در روشهای كلاسیك تخمین مانند: فیلتر كالمن استفاده میشود، كه در قسمت بعد به این روش میپردازیم[4].
بخش دوم این پایان نامه شامل قانون جدید مجازات اسلامی و تدوین بیسابقه مقررات ادله اثبات در امور کیفری را به خود اختصاص داده است که این بخش شامل دو فصل با عناوین، پذیرش صریح نظام ادله قانونی یا نظام فقهی اثبات دعوی در کلیهی جرایم و نقد و ارزیابی نظام برساخته قانون جدید در ارتباط با ادله در امور کیفری میباشد.
در نهایت نیز نتیجه حاصله از نگارش و تدوین این پایان نامه و پیشنهادهای لازم در خصوص موضوع مورد پژوهش ارائه گردیده است. امید بر آن است با بررسی فقهی حقوقی قواعد عمومی ناظر بر ادله اثبات دعوی در قانون جدید مجازات اسلامی موجبات ارتقای سطح علمی جامعه و برآوردن نیازهای عمومی آموزش برای فهم بهتر ادله اثبات دعوی و شناخت دانشجویان نسبت به این مساله حقوقی گردد و بدین سان گامی کوچک در جهت اجرای عدالت واقعی میسر گردد.
بخش اول:
نظامهای اصلی حاکم بر ادله اثبات دعوی و راهبرد کلی حقوق ایران در این خصوص از گذشته تا امروز
فصل اول: واژهشناسی و مشخصات اصلی نظامهای حاکم بر ادله اثبات دعوی در امور کیفری
نظام ادله قانونی و نظام ادله معنوی از جمله نظام های حاکم برادله اثبات دعوی میباشد که درنظام ادلة قانونی، ادلة اثبات دعوی به ادلهای اطلاق میگردد که قانون آنها را با تعیین شرایط مقرر در مورد میزان، نحوه و زمان و مکان ارائه و حتی قدرت اثباتی آنها، برای اثبات امری در نظر گرفته است و طرفین دعوی و نیز قاضی رسیدگی کننده مقیّد به رعایت آنها میباشند.
در نظام ادلة معنوی یا اخلاقی، دلایل احصاء نشده و یا حدأقل اینکه اختیار قاضی در استناد به ادله، محدود به دلایل تعریف شده نبوده و محدودیتی نیز در قدرت اثباتی ادله وجود ندارد، چرا که هدف اقناع وجدان قاضی است.
لذا هر امری که قاضی رسیدگی کننده را به حقیقت برساند و وی را معتقد به وجود ادعا کند دلیل محسوب میگردد و دادرس میتواند برای رسیدن و کشف واقع از هرگونه دلیلی استفاده کند.
مبحث اول: واژهشناسی
روش کار: در این مطالعه بر روی 40 بیمار مبتلا به سرطان آدنوکارسینومای معده و 40 بیمار که بعلت ناراحتی گوارشی مراجعه کرده اند ولی بعد از تشخیص سالم و یا غیر سرطانی بوده اند نیز بعنوان گروه شاهد انتخاب گردیدند میزان miR-21 سرم آنها با استفاده از تکنیک Real-Time PCR اندازه گیری گردید وارتباط بین بیان این میکرو RNA با مرحله بندی تومور و پیشرفت سرطان مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: افزایش بیان mir-21 در نمونههای سرمی، میزان miR-21 سرم در بیماران حدود 5/3 برابر افراد کنترل بود ( 0001/0 p< ) ، میزان miR-21 سرم در بیماران ارتباط معنی داری با مرحله بندی تومور نشان داد (01/0p< ،56/0 =τ)، نشانگر ارتباط معنیدار و مستقیم mir-21 با افزایش اندازه تومور میباشد که بیانگر اهمیت این میکروRNA در پیشرفت سرطان معده است.
نتیجهگیری: با توجه به نقش mir-21 در پیشرفت سرطان معده و سرطانهای مختلف و با توجه به ارتباط آن با فاکتورهای کلینیکوپاتولوژیکی، میتوان آن را به عنوان مارکر تشخیصی جدید و به عنوان یک روش غیر تهاجمی در تشخیص زود هنگام بیماران سرطان آدنوکارسینومای معده معرفی کرد. در این بررسی، mir-21 نقش انکوژنی دارد که با سنجش میزان آن در سرم بیماران میتوان پیشرفت سرطان معده را بررسی کرد.
واژه های کلیدی: آدنوکارسینومای معده، میکروRNA، mir-21
سرطان نتیجه خروج سلول ها از مسیرهاى درست تنظیمى، تكثیری، و تمایزی است. خودكارآمدی در سیگنال هاى رشد، غیرحساس شدن به سیگنال هاى مهاركننده رشد، اجتناب از مرگ سلولى برنامه ریزى شده، پتانسیل نامحدود تكثیر، حفظ رگ زایى و تهاجم بافتى و متاستاز منجر به بدخیم شدن سرطان می شوند. برهمکنش میکرو RNA ها با ژن های هدف، نقش آنها را در رشد، مرگ برنامه ریزی شده، تمایز و تکثیر سلولی مشخص کرده و عملکرد مستقیم میکرو RNA را در سرطان تایید میکند. می توان از بیان میکرو RNA های غالب برای طبقه بندی سرطانها در گروههایی با ویژگى هاى متفاوت مثل نوع سلول و سبب شناسى استفاده كرد. استفاده از میکرو RNA برای طبقه بندی تومور به مراتب مناسب تر از mRNA مى باشد،این امر به علت جفت شدگی ناقص بین میكرو RNA و mRNA های هدف است، از این رو ریز سنج های میكرو RNA میتوانند بیان چند صد ژن و در نتیجه مسیر های متعدد را در یك نمونه شناسایی كنند، در حالی كه تنها به مقادیر كمی از RNA کل نیاز دارند. ساختار میکرو RNA ها و نحوه عملکرد آنها نشان میدهد که بسیاری از میکرو RNA ها در نمونه های سرطانی به صورت غیر طبیعی بیان میشوند. علاوه بر این، تفاوت هاى عملكردى بین انواع تومورها و مراحل مختلف سرطان با بیان میكروRNA ها مرتبط است. بیان میکروRNA با ویژگى هاى بالینى و زیستی تومور از قبیل نوع بافت، تمایز، تهاجم و پاسخ به درمان مرتبط است. استفاده از میکرو RNA ها به عنوان نشان گرهاى تشخیصى از طریق بررسى سرم یا پلاسماى انسانى امكان پذیر است، از این رو مى توان میكروRNA های سرطانی و سلول های توموری موجود در سرم یا پلاسما را بدون هیچ گونه روش تهاجمی شناسایى كرد. به استثناى لوسمى ها كه سلول هاى بدخیم به آسانى در دسترس هستند. برای سرطان هاى جامد، نمونه برداری بافت از طریق بیوپسى یا جراحی انجام می گیرد، و چون معمولاً جراحى زمانى صورت مى گیرد كه سرطان به میزان قابل توجهی پیشرفت نموده، تشخیص آن چندان مفید نمیباشد. در این موارد استفاده از میکرو RNA ها یی که با فنوتیپ هاى بدخیم ارتباط تنگاتنگ دارند به عنوان نشان گرهاى تشخیصى جهت تشخیص بیماری در مراحل آغازین آن بسیار کمک کننده است. با در نظر گرفتن این واقعیت كه اغلب روش هاى رایج براى غربال گرى سرطان در مراحل اولیه قادر به تشخیص بیمارى نمى باشند، شناسایى میکرو RNA های توموری که طی پیشرفت تدریجی بیماری در جریان خون منتشر میشوند، روش کلیدی در تشخیص به موقع سرطان محسوب میشود.
فصل اول
کلیات تحقیق
بدن انسان از تریلیونها سلول زنده ساخته شده که این سلولها در یک بدن طبیعی رشد میکنند، تقسیم میشوند تا سلولهای جدید را بوجود بیاورند و در نهایت به یک شکل منظم میمیرند. در طی سالهای اولیه زندگی یک فرد سلولها سریع تر تقسیم میشوند تا به فرد اجازه رشد بدهند، بعد از اینکه فرد بالغ شد و به بلوغ رسید، اکثر سلولها فقط برای جایگزین شدن با سلولهای فرسوده و یا سلولهای در حال مرگ ویا بازسازی جراحات تقسیم میشوند( et al., 2011 Avital). سرطان زمانی آغاز میشود که سلولها در یک قسمت از بدن شروع به رشد خارج از کنترل کنند، انواع مختلفی از سرطانها وجود دارد اما ویژگی مشترک در تمامی سرطانها رشد غیر طبیعی و خارج از کنترل سلولها میباشد رشد سلولهای سرطانی متفاوت از رشد سلولهای عادی است بطوریکه سلولهای سرطانی به جای داشتن یک مرگ طبیعی به رشد خود در شکل و فرم جدیدی در غالب سلولهای غیر عادی و ناهنجار ادامه میدهند. یکی از توانایی های منحصر به فرد سلولهای سرطانی که آنها را از
سلولهای عادی متمایز میسازد توانایی حمله به دیگر بافتهای بدن میباشد(Hanahan D et al., 2011). رشد خارج از کنترل، تهاجم به بافتهای دیگر یک سلول را به سلولی سرطانی تبدیل میکند. سلولها به دلیل صدمه به DNA سرطانی میشوند، وظیفه DNA در سلولها مدیریت تمامی اعمال آنهاست. در یک سلول طبیعی وقتی DNA دچار آسیب میشود سلول میکوشد که آسیب را ترمیم کند در صورت عدم ترمیم سلول میمیرد. در سلولهای سرطانی DNA آسیب دیده ترمیم نمیشود و سلول نمیمیرد، سلول سرطانی با همان DNA آسیب دیده شروع به تقسیم میکند و به جای مردن توده ای از سلول هایی را بوجود می آورد که همان آسیب DNA را دارند. در اغلب موارد سلولهای سرطانی که تومور را تشکیل میدهند به سایر نقاط بدن سفر میکنند و در بافتهای طبیعی شروع به رشد و تکثیر تومورهای جدید میکنند، به این روند متاستاز میگویند. متاستاز زمانی اتفاق می افتد که سلولهای سرطانی به جریان خون، لنف یا عروق بدن راه پیدا کنند(et al., 2014 Atlanta Ga ).
یکی از عامل های مهم در درمان سرطان فهمیدن این موضوع است که سرطان از کجا شروع شده و منشا آن کجاست، به عنوان مثال سرطان سینه ای که به کبد گسترش یافته است همان سرطان سینه است، یا سرطان پروستاتی که به استخوان انتشار یافته کماکان سرطان پروستات نامیده میشود. انواع مختلف سرطان می تواند بسیار متفاوت رفتار کند به عنوان مثال سرطان های سینه و ریه بیمار ی های بسیار متفاوتی هستند به روش های مختلف رشد می کنند و پاسخ به درمان آنها متفاوت است به همین دلیل هر سرطان درمان خاص خود را دارد. همه ی تومورها سرطانی نیستند به تومورهای غیر سرطانی خوش خیم میگویند. تومورهای خوش خیم نیز میتوانند باعث بروز مشکلاتی شوند آنها میتوانند رشد کنند، بزرگ شوند وبه سایر بافت ها و اندام های دیگر فشار بیاورند آنها همچنین قدرت متاستاز ندارند و ازین جهت تهدیدی برای زندگی نیستند(Benusiglio PR et al., 2008).
1-2- سرطان معده
برای اینکه درک بهتری از هر سرطان داشته باشیم در ابتدا باید ساختار طبیعی و عملکرد آن بافت را بدانیم پس در ابتدا به تشریح ساختار معده میپردازیم.
معده اندامی است کیسه مانند که مواد غذایی را نگه میدارد و آن را با ترشح شیره معده هضم میکند. معده از پنج بخش تشکیل شده است: کاردیا(cardia) ،فندوس(fundus) ،بادی(body) ،آنتروم(antrum) ،پیلروس(pylorus) . سه قسمت ابتدایی معده بنام معده پروگزیمال خوانده میشوند، و دو قسمت انتهایی نیز معده دیستال نامیده میشوند. دیواره معده دارای پنج لایه میباشد، درونی ترین لایه مخاط میباشد در این لایه اسید معده و آنزیم های گوارشی ساخته میشود و بیشتر سرطان های معده از این لایه شروع میشود. دومین لایه که بعد از لایه ی مخاط قرار گرفته است زیر مخاط(sub mucosa)، نامیده میشود، سومین لایه که لایه ی ضخیم عضلانی است، کار آن مخلوط کردن محتویات معده میباشد بنام آستر عضلانی( muscularis propria)، خوانده میشود.
شکل1-1 : لایه های تشکیل دهنده دیواره معده
دو لایه ی خارجی تر برای پوشش معده بکار میروند(Bae J et al., 2008).
شناخت لایه های معده از آن جهت حائز اهمیت است که در تعیین کردن مرحله (stage) سرطان بسیار مهم میباشد، سرطان از لایه مخاطی شروع میشود و به لایه های عمیق تر نفوذ میکند هرچه به لایه های زیرین بیشتر نفوذ کرده باشد مراحل بیماری پیشرفته تر میباشد. سرطان معده به آهستگی و طی چندین سال توسعه پیدا میکند، البته قبل از توسعه سرطان یک سری تغییرات در لایه ی مخاط رخ میدهد که این تغییرات به ندرت باعث بروز علائمی میشود که قابل تشخیص باشد. سرطان معده بیماری ایست که به صورت نهفته و آهسته پیش میرود، اینکه سرطان تا چه مرحله ای پیش رفته باشد و به کدام لایه ها نفوذ کرده باشد درمان را تحت تاثیر زیادی قرار میدهد. سرطان معده میتواند به دیواره معده و از آنجا به ارگانهای مجاور حمله کند و متاستاز بدهد، همچنین میتواند به عروق لنفاوی گسترش یافته و به غدد لنفاوی وارد شود(Capelle LG et al., 2008).
1-2-1 نشانه ها و علائم سرطان معده
-خستگی
-احساس نفخ پس از غذا خوردن
-احساس سیری پس از کمی خوردن غذا
-سوزش شدید و مداوم معده
-سوء حاضمه شدید و درمان نشدنی
-حالت تهوع مداوم و بی دلیل
-درد معده
–کاهش وزن بی دلیل
-وجود خون در مدفوع(خون سیاه و قیری رنگدر مدفوع)
-استفراغ خونی
در حال حاضر توجه به نیازهای اساسی شهروندان در محیطهای شهری و توجه به برطرف نمودن مشکلات و معضلات شهری به منظور کاهش نابهنجاری و افزایش امنیت در محیطهای زیست از جمله مسائلی است که همواره مورد توجه مدیران، برنامه ریزان و طراحان شهری بوده است و همچنین استفاده از راهکارهای جامعهشناسی در مسائل طراحی معماری، همواره جزو مهمترین مسایل به شمار میرود. دیدگاههای تعاملی در مکاتب روانشناسی بر این باورند که انسان با محیط ارتباط برقرار مینماید، در آن دخل و تصرف میکند و از آن تأثیر میپذیرد. محققان با تمرکز بر نیازهای فضایی انسان در محیط زندگی، موارد متعددی را مهم دانستهاند که از جمله میتوان به امنیت فضایی، روابط اجتماعی، خوانایی، خلوت، حرمت انسانی و هویت اشاره کرد. بسیاری از این نیازها جز با عرصه بندی محیط زندگی قابل تأمین نیستند. عرصه بندی محیطهای مسکونی، نیازمند سلسله مراتب فضایی، عملکردی، اجتماعی است که با مفهوم قلمرو ارتباط ناگسستنی دارند. کلیه عوامل مربوط به قلمرو و نظارت بر آن در جهت رسیدن به آرامش مطلوب فرد و خانواده بسیار مهم میباشد. حفظ و دفاع از مرز قلمرو خانه و خانواده و شیوه های مداخله و تأثیر پذیری محیط بر رفتار و تعاملات اجتماعی باید به دقت بررسی و کنترل شود تا به سطح مطلوبی از زندگی امن و مطلوب برای انسان میسر شود. از سوی دیگر نیاز انسان به خانه بسیار فراتر از نیاز اولیه به سرپناه است. با تاکید بر دیدگاه های اقتصادی و جمعیتی و کم توجهی به نیازهای دیگر انسان، محیط زندگی از کیفیت لازم برخوردار نیست. با دقت و بررسی قلمرو خانواده در حیطه محله و شهرکهای مسکونی در میابیم که نظارت بر قلمرو خانههای مسکونی توسط اشخاص به افزایش امنیت و میزان کاربری حرایم شخصی خانواده، کمک بسیار زیادی در جهت رسیدن به خلوت مناسب و آرامش روانی افراد میکند. از این رو اهمیت این موضوع چنان است که عدم توجه به قلمروهای شخص، خانواده یا دیگر گروهها، در طراحیهای شهری و معماری سبب آشفتگی در محیط میشود. در این تحقیق با این باور که ارتباط انسان و محیط به عوامل مختلف و متعددی وابسته است، موضوع قلمرو و محصوریت فضا را به منزله یکی از عوامل تأثیرگذار در کیفیت ارتباط انسان و محیط مسکونی، در محله و شهرکهای مسکونی مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد.
1-1- مسکن
1-1-2- تعاریف و مفهوم مسکن
مسکن یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه است، فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، نداشتن برنامه ریزی جامع مسکن و سایر نارسائیهایی که در زیر ساختهای اقتصادی این کشورها وجود دارد از یکسو و افزایش شتابان جمعیت شهر نشین از سویی دیگر تامین سرپناه در این کشور ها را به شکلی غامض و چند بعدی در آورده است.
مسلماً برای پاسخ به تقاضای فزاینده مسکن نه تنها به زمین، سرمایه، مصالح ساختمانی و نیروی انسانی زیادی نیاز است، بلکه داشتن یک نظام برنامه ریزی به منظور ایجاد هماهنگی بین بخش مسکن و سایر بخشها و بین اجزا به وجود آورنده مسکن (زمین، مصالح ساختمانی و …) با تاسیسات زیر بنایی، تسهیلات عمومی، خدمات اجتماعی، سیستم حمل و نقل و … از طرف دیگر ضرورتی محض است.
مقوله مسکن گسترده و پیچیده است، ابعاد متنوعی دارد و نمی توان تعریف واحدی از آن را ارائه کرد. مسکن یک مکان فیزیکی است و به عنوان سر پناه نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آید. در آن سرپناه برخی از نیازهای اولیه خانواده یا فرد مانند خوراک، استراحت و حفاظت در برابر شرایط جوی تامین می شود.
مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز بزای بهزیستن خانواده و طرحهای اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل می گردد. به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سر پناه صرفاً فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستی انسان را شامل میشود. در دومین اجلاس اسکان بشر (1996) که در استانبول برگزار شد مسکن مناسب چنین تعریف شده است: (سر پناه مناسب تنها به معنای وجود یک سقف بالای سر هر شخص نیست، سرپناه مناسب یعنی آستیش مناسب، فضای مناسب، دسترسی فیزیکی و امنیت مناسب، امنیت مالکیت، پایداری و دوام سازه ای، روشنائی، تهویه و سیستم گرمائی مناسب، زیرساختهای اولیه مناسب از قبیل آبرسانی، بهداشت و آموزش، دفع زباله، کیفیت مناسب زیست محیطی، عوامل بهداشتی مناسب، مکان مناسب و قابل
دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه است که همه این موارد باید با توجه به استطاعت مردم تامین شود.
1-1-3- اهمیت مسکن در زندگی
نیازهای اساسی مادی انسان را به سه دسته تقسیم کرده اند: نیازهای زیستی، نیازهای اقتصادی و نیازهای اجتماعی. مسکن در برآورده کردن هر کدام از این نیازهای اساسی نقشی ویژه دارد که به اختصار اشاره می شود:
الف) سر پناه: در اصل سی و یک قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دسترسی به مکان مناسب حق هر خانواده ایرانی محسوب شده است، سر پناه مناسبی که بتواند انسان را در برابر شرایط جوی مصون نگهداشته، به ساکنانش آرامش، سلامت و شادابی عرضه کند.
ب) از نظر اقتصادی: در گذشته مسکن یک دارائی فردی و از نظر اقتصادی غیر تولیدی تلقی می شد. امروزه مسکن به عنوان نوعی سرمایه گذاری و افزایش درآمد است و دارای مفهوم اقتصادی است.
مسکن در ثبات اقتصادیو بهزیستن خانواده نقش اساسی دارد، زیرا فقر و عدم تامین اقتصادی از عوامل عمده بی ثباتی اجتماعی است.
برخلاف بعضی کالاهای مصرفی مورد نیاز (که به دلیل عدم امکان نگهداری آن طی زمان طولانی، بین عرضه و تقاضا نوعی تعادل بوجود می آورد)، پس از تامین نیاز ضروری اولیه، به صورت پس انداز تبدیل به سر مایه می شود و حوزه بسیار وسیعی از تقاضا را می گشاید که تامین آن ماهیتی متفاوت با بحث مسکن به عنوان سر پناه دارد.
ج) از نظر اجتماعی: کارکرد اصلی مسکن علاوه بر نقش آن به عنوان سرپناه، فراهم آوردن شرایط مطلوب برای خانواده به منظور تحقق فعالیتهای خانوادگی است یکی از پیامدهای مثبت این امر ثبات و همبستگی خانواده است.
خانه نزدیکترین فضای مرتبط با انسان است و انسان اولین تجارب رابطه خود با دیگران رادر آن می آزماید و در واقع پیش زمینه ای برای ورود به اجتماع بزرگتر است.
عدم دسترسی به مسکن مناسب با افزایش میزان بزهکاری، طلاق و از هم گسیختگی اجتماعی ارتباط زیادی دارد و یک عامل بازدارنده در رشد و اعتلای پدیده های نا بهنجار اجتماعی دیگری از قبیل خیابان خوابی، زاغه نشینی و معضلات حادتری مانند تکدّی گری می شود.
د) از نظر روانی: مسکن مناسب می تواند محلی برای آرامش و تجدید قوا، آرامش اعصاب و فکر در فرد باشد و خستگیهای فکری و جسمی ناشی از کار روزانه را از وی زدوده یا او را از جنبه روانی آماده فعالیتها کند. فقدان مسکن عامل موثری در پیدایش افسردگی و اختلالات رفتاری، شخصیتی و همچنین کاهش مقاومت فرد در برابر مشکلات است.
ه) از نظر پیشرفتهای ارتباطی: گسترش فنآوری ارتباطات در زمینه های مختلف از حضور فیزیکی انسان در بخشهای مختلف شهر خواهد کاست و بر عکس بر حضور او در مسکن خواهد افزود. در واقع این امکان وجود دارد که شهروند بر خلاف گذشته بیشترین ساعات شبانه روز را در مسکن خویش سپری نماید و حضور او را در مسکن و محیط پیرامونش اجتناب ناپذیر و به مراتب بیشتر از حضور او در سایر نقاط شهری خواهد بود.
1-2- عوامل اجتماعی- فرهنگی و شكل خانه
1-2-1- فرضیه پایه
برای بیان و توضیح شكلهای مختلفی كه مسكن پیدا كرده و پدیدهای پیچیده میباشد، ارائه یك دلیل واحد كافی نیست. با وجود این كلیه توضیحات ممكن یا ارائه شده، وجوهی از یك اندیشه واحد میباشند؛ اقوام دارای رفتار و آرمانهای بسیار متفاوت، محیطهای متنوعی را به وجود میآورند. این پاسخها از نقطهای به نقطه دیگر تغییر میكنند و علت این تغییر، دگرگونی ایجاد شده و نقش عوامل مختلف در بازی فاكتورهای اجتماعی، فرهنگی، آئینی، اقتصادی و فیزیكی میباشد. از سویی عوامل و پاسخهای فوق میتوانند به تدریج و در طول زمان در یك محل تغییر كنند؛ در نتیجه عدم وجود تغییرات سریع و استمرار شكل یكی از ویژگیهای مسكن ابتدایی و بومی میباشد.
مسكن نهادی است كه در راستای یك رشته مقاصد پیچیده به وجود آمده و صرفاً یك ساختار نمیباشد. از آنجا كه ساختن یك مسكن، پدیدهای فرهنگی است، شكل مسكن و سازمان و نظم فضایی آن، شدیداً متأثر از محیط فرهنگی كه مسكن به آن تعلق دارد است. به همین علت در عصر ماقبل تاریخ، مسكن چیزی بیش از سرپناه انسان اولیه گردید و تقریباً از آغاز «عملكرد» مسكن به مراتب چیزی بیشتر از یك مفهوم مادی یا كاربردی و مصرفی بوده است و همواره پایهگذاری، ساختن و اقامت كردن در آن را تشریفاتی مذهبی همراهی میكرده است. اگر قدرت و توان یك پناهگاه، نقش انفعالی خانه باشد، هدف فعال مسكن ایجاد محیطی است كه به بهترین شكل با شیوه زندگی یك قوم هماهنگ و منطبق باشد. به عبارت دیگر هدف و نقش مسكن ایجاد یك واحد اجتماعی فضا میباشد. تا كنون درباره ارزش محدودِ دستهبندی شكل و تحلیل اقتصادی، موقعیتی، اقلیمی و تحلیل مصالح و تكنولوژی بحث و صحبت شده است و اكنون باید جنبههای فیزیكی، فرهنگی و اجتماعی آن را مورد توجه قرار دهیم. آنچه كه قبل از هر چیز باید مورد تأكید قرار گیرد جنبههای اجتماعی- فرهنگی میباشند. هنگامی كه هیت و خصوصیت یك فرهنگ شناخته شد و به مجرد اینكه به ارزشهای آن فرهنگ تا حدودی آشنا گردیدیم، گزینشهایی كه آن فرهنگ از میان انواع مختلف مسكونی به عمل میآورد تا بتواند همزمان پاسخگوی متغیرهای فیزیكی و فرهنگی باشد، روشنتر میگردند.