2) کنترل کیفیت جامع
3) روشهای محاسبه ارزش افزوده
یکی از این ویژگیهای مهم و اساسی، که بدون شک ساز و کارهای آن تاثیر زیادی بر آینده سازمان و استفاده از موقعیتها و شرایط رقابتی دارد، استفاده از روشهای نوین محاسبه ارزش افزوده است. اهمیت توجه و بکارگیری این روشها در این است که با تمسک به آنها میتوان ضمن فراهم کردن اطلاعات مناسب، به ارزش افزوده بالاتر و استفاده بهینه از منابع سازمانی دست یافت.
سیستم ABC یکی از سیستمهای نوین هزینهیابی محصولات و خدمات است که میتواند همراه با سیستم هزینهیابی مرحلهای و سفارش کار جهت تهیه اطلاعات دقیق تر در خصوص هزینهها و تصمیمگیریها بکار رود. این سیستم با بکارگیری روشهای مناسب اثرات حاصل از تغییرات تکنولوژی، پیچیدگی و ویژگیهای خاص هر محصول را در محاسبه هزینهها منظور میكند. برتری این سیستم نسبت به سایر سیستمهای هزینهیابی، توانایی شناسایی دقیق هزینهها و ارائه اطلاعات غیرمالی جهت بهبود عملکردها و فعالیتها است. این تواناییها باعث شده است که امروزه کاربردهای گوناگون آن در سیستمهای تولیدی و خدماتی روز به روز افزایش یابد.
موضوع و اهداف تحقیق
موضوع این پایان نامه بکارگیری سیستم «هزینهیابی بر مبنای فعالیت» در صنعت كشتیسازی میباشد. این تحقیق در کارخانه كشتیسازی صدرا امید چابهار انجام خواهد شد. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل سیستم فعلی بهای تمام شده این کارخانه، سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) طراحی و ارائه میگردد که در آن فعالیتهای اصلی و دارای ارزش افزوده در صنعت كشتیسازی شناسایی و با تعیین مبنای مناسب تسهیم هزینهها، بهای تمام شده هر فعالیت محاسبه خواهد گردید.
اهداف این تحقیق عبارتند از:
روش تحقیق
در روان شناسی می توان انگیزش را عامل کلی مولد رفتار اما انگیزه را علت اختصاصی یک رفتار خاص به حساب آورد (سیف، 1386، ص 230). انگیزش متغیری فرضی است که روان شناسان تربیتی بود و نبود و درجات آن را در دانشآموزان از راه مشاهده رفتار در محیطهای آموزشگاهی یا نمرات درسی اخذ شده استنباط میکنند (ریو، 2005، ترجمه سید محمدی؛ 1382).
یکی از نخستین انگیزههایی که بیش از همه، مورد مطالعه قرار گرفته، نیاز به پیشرفت یا انگیزش پیشرفت است. انگیزه پیشرفت میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت و شرکت در فعالیتهایی است که موفقیت در آن به کوشش و توانایی فرد وابسته است (اسلاوین، 1389).
نیاز به پیشرفت از ویژگیهای شخصیتی انسان است. محرک او برای انجام کار و حرکت برای رسیدن به اهداف میباشد (مور، 2010). مورای نیاز به پیشرفت را به عنوان تمایل به غلبه بر موانع و مشکلات، کسب قدرت و سعی در انجام کارهای مشکل تعریف میکند. ریو در کتاب خود به نقل مک کلند انگیزه پیشرفت را این گونه تعریف میکند: انگیزه پیشرفت عبارت است از میل به انجام دادن خوب کارها در مقایسه با معیار برتر. این نیاز افراد را برای جست و جو کردن و رقابت برتر با انگیزه می کند (ریو، 1389). نظریه انگیزه پیشرفت از کارهای هنری موری، مک کلند و اتکینسون سرچشمه گرفته است (عبدخدایی، 1385).
انگیزش در آموزش و پرورش و نقش آن در پیشرفت تحصیلی از دیرباز مورد توجه روان شناسان پرورشی قرار داشته است (عبدخدایی و همکاران 1387)و هنگامی که در نظام آموزشی مشکلاتی هم چون افت تحصیلی روی میدهد از انگیزه یادگیرنده به عنوان یکی از علل مهم آن یاد میشود (بحرانی، 1384).
در خصوص دانشآموزان متوسطه، انگیزش تحصیلی از اهمیت خاصی برخوردار است با این انگیزه دانشآموزان محرک لازم را برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف، رسیدن به یک هدف آموزشی یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در کار خود پیدا میکنند تا بالاخره بتوانند موفقیت لازم را در امر یادگیری و پیشرفت تحصیلی کسب نمایند (یوسفی، قاسمی، فیروزنیا، 1388).
اختلال در انگیزش پیشرفت باعث نوعی بدبینی، اضطراب و افسردگی و متعاقباً منجر به افت عملکرد تحصیلی دانشآموزان میشود (عسگری، 1385).
کاهش انگیزش تحصیلی و افت تحصیلی به عنوان یکی از معضلات مهم نظام آموزشی در کشورهای مختلف باعث به هدررفتن بسیاری از منابع میشود و زیانهای علمی، فرهنگی، اقتصادی زیادی متوجه دولتها و خانوادهها میکند (وات و همکاران، 2005).
در بررسی نظریههای شناختی انگیزش در آموزش و پرورش یکی از مفاهیمی که نقش مهمی را ایفا
میکند مفهوم ادراک توانایی و انگیزش توانش است. ایدهزیربنایی این ساختار انگیزش در مورد نگرش دانشآموز درباره توانایی عملکرد خویش یا همان مفهوم خودکارآمدی است که زمینهساز انگیزش میباشد و در واقع حوزه انگیزه یک پدیده سه بعدی است که در برگیرنده باورهای شخصی درباره توانایی انجام فعالیت موردنظر و دلایل یا اهداف فرد برای انجام فعالیت و واکنشهای عاطفی مرتبط با انجام آن فعالیت میباشد (یوسفی، قاسمی، فیروزنیا، 1388).
باورهای خودکارآمدی یکی از راههایی است که پژوهشگران انگیزش، باورهای دانشآموزان درباره قابلیتهایشان برای انجام تکالیف مدرسه را مفهوم سازی کردهاند. در طول دو دههی گذشته خودکار آمدی به عنوان یک رفتار انگیزشی مهم در پژوهش رفتار انسان نمایان شده است. این گونه دریافت شده که درجات بالای خودکارآمدی به سطوح افزایش یافته عملکرد در شماری از تکالیف منجر میشود (بندورا، 1997). واژهی خودکارآمدی سالهاست که در کانون توجه روان شناسان پرورشی و دیگر کارشناسان آموزش و پرورش جای دارد. خودکارآمدی هم چون عاملی شناختی- انگیزشی، دارای نقشی پرمایه در پدیدآوری تفاوتهای فردی و جنسیتی در گسترهی کارکرد تحصیلی است (بندورا، 2001).
خودکارآمدی تحصیلی به طور مستقیم و غیرمستقیم افزایش آرزوهای تحصیلی و رفتار نوع دوستانه را در پی دارد (بندورا، باربارانلی، کاپرارا و پاستورلی، 1996). خودکارآمدی تحصیلی هم چنین با نتایج تحصیلی مثل نمرههای امتحانات و انگیزش آنها ارتباط دارد (پینتریج و دی گروت، 1990 به نقل از پاجاری 2000، ایمز 1984، به نقل از میلتادو 1999، و نیکولز و میلر، 1996 به نقل از میلتادو، 1999)، و قدرت پیش بینی کنندگی پیشرفت تحصیلی را نیز دارد (کریم زاده، 1380).
از عوامل موثر بر انگیزش افراد، محیط کلاسی است. محیط کلاس و مدرسه، نظام اداره مدرسه و
شیوههای آموزشی و ارزشیابی معلم، اثرات غیرقابل انکاری بر عملکردهای تحصیلی و فرآیندهای شناختی دارد (آندرمن و میدگلی، 1997). یکی از پیامدهای مهم محیط مدرسه، ادراکات دانشآموزان است که نقش مهمی در انگیزش، شناخت و عملکرد دانشآموزان دارد. اکلز و ویگفلد (2002) دریافتند که دانشآموزان دبیرستانی که معلمشان را کنترل کنندهتر ادراک میکردند و معلمان به آنها فرصت تصمیم سازی کمتری میدادند، سطوح پایینتری از خودکارآمدی و انگیزش داشتند. ادراکات فعالیتهای مدرسهای یا کلاسی، دامنهای گسترده از فرآیندها، نگرشها، باورها شامل ادراک کنترل، حمایت خودمختاری و خودکارآمدی است (جنتری و همکاران، 2002).
انگیزش دانشآموزان وابسته به بافت کلاس یا مدرسه است. ساختار کلاس براساس اهداف و ارزشهای معلم شکل میگیرد ولی چگونگی تاثیر آن برانگیزش و عملکرد دانشآموزان به چگونگی ادراک آنان از ساختار کلاس بستگی دارد. معلم در کلاس با ایجاد ساختار تبحری براهمیت یادگیری و تحول ذهنی تاکید خواهد داشت در حالی که با ایجاد ساختار عملکردی در کلاس تاکید بر گرفتن نمره خوب یا دادن جواب درست خواهد بود. براساس یافتهها ادراک دانش آموزان از تبحری بودن ساختار کلاس یا پیامدهای مثبت تحصیلی از جمله باور به خودکارآمدی زیاد (ولترز، 2004)، و ادراک از عملکردی بودن ساختار کلاس با پیامدهای منفی مرتبط است (میگی واردن، 2001).
ساختار کلاس که نوع ارزشیابی را در خود در برمیگیرد با بالا بردن و افزایش انگیزش دانشآموزان در ارتباط است. در یک کلاس با ساختار رقابتی، دانشآموزانی که توانایی بالا دارند احساس غرور خواهند کرد اما در مورد دانشآموزانی که توانایی آنها کم است میزان انگیزش کاهش مییابد. در کلاس با ساختار غیررقابتی، اثرات شکست حتی شکستهایی که پس از تلاش بسیار اتفاق میافتد آن چنان ویرانگر نیست. زیرا در این گونه کلاسها یادگیری انفرادی را مورد تاکید قرار میدهند به این ترتیب خودبهبودی از خودکوشی پدید میآید (گیج و برلاینر، 1373).
ساختار کلاس به عنوان یک میانجی نیرومند از متغیرهای مختلف انگیزشی، همانند پیشایندی برای پیامدهای عملکرد تحصیلی است (دورمان، فریزر و مکروبین، 1997؛ فریزر، 1986؛ هر دو به نقل از مان، 2008).
با توجه به پژوهش بهرامی و رضوان (1385) در داخل کشور که به بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه اصفهان با ویژگیهای آموزشگاهی آنها پرداخته شده است و تحقیقات مشابه خارجی دیگر هم چون گرانلاند (1989) و پینتریچ و دی گروت (1990) به نقش عوامل آموزشگاهی که یک عامل و عنصر آن ساختارهای کلاس درس است و مرتبط با موضوع تحقیق حاضر میباشد توجه شده است. زیرا عوامل آموزشگاهی متفاوتی میتوانند در ایجاد انگیزش تحصیلی موثر باشند مثل اسنادهای دبیران، کلاس درس، سیستم تنبیه و تشویق در مدرسه، روابط عاطفی درون مدرسه، روش تدریس و آراستگی دبیر. این تحقیقات انگیزش به محیط تربیتی ارتباط دادهاند و این رابطه را میتوان در دلایلی که دانش آموزان برای انجام تکالیف دارند و باورهای دانش آموزان در مورد
تواناییهایشان برای انجام تکالیف و انتظارات آنها از عملکردشان و واکنشهای عاطفی آنها جست و جو نمود. با توجه به اهمیت موضوع انگیزش و نتایج این تحقیقات و نظر به این که مسئله مورد توجه محقق در این پژوهش تاثیر محیط کلاس درس و ساختار ارزشیابی و نحوه نمره دهی معلمان بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی میباشد این تحقیق در این راستا صورت گرفته است. و هدف آن روشن نمودن نقش ساختار کلاس درس ادراک شده توسط دانش آموزان با مجموعه عوامل موثر در فرآیند آموزش از جمله انگیزش، پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی میباشد.
کاهش فعالیت بدنی در جوامع با افزایش شیوع دیابت نوعII مرتبط است. خانم ها مهناز لنکرانی و فرزانه زاهدی، دو تن از محققان دانشگاه علوم پزشکی تهران معتقدند،مطالعات در ایران، حاکی از کمبود تحرک بدنی به ویژه در زنان است. مطالعات انان روی 135 بیمار دیابتی نشان داد، 90% زنان دیابتی ایرانی در اوقات فراغت بی تحرک هستند و میزان وقت صرف شده برای فعالیت بدنی در اوقات فراغت بسیار کم است(2).
بنا به گفته دكتر مادلین فرنستورم(Madelin Fernstorm)، رئیس مركز كنترل وزن دانشگاه پیتزبورگ، ورزش به كنترل قند خون كمك میكند و نیاز به دارو و انسولین را كاهش میدهد. براساس مطالعات گسترده در سال 2001 تحت عنوان “برنامه پیشگیری از دیابت”، نشان داده شد که ورزش می تواند روند پیشرفت منجر به دیابت نوع IIرا كندتر سازد(3).
دكترآلبرایت(Ann Albrighte)ازدانشگاه كالیفرنیا و رئیس بخشبرنامه پیشگیری و كنترل دیابت میگوید: “میتوان از روند ابتلا، با ورزش پیشگیری بهعمل آورد.”(24).
ورزش درمانی در افراد مبتلا به دیابت نوعII ،بالقوه درمان موثری برای خود بیماری است، میزان قند خون با ورزش ملایم بهتر كنترل می شود،زیرا فعالیت ورزشی، حساسیت به انسولین را افزایش می دهد. عضله اسکلتی محل عمده مقاومت به انسولیناست،که تمرین های ورزشی، حساسیت انسولین در این بافت را بهبود میبخشد. براساس مطالعات جدید حتی میزان نسبتا کمی ورزش و ایجاد تغییر سالم
دررژیم غذایی می تواند بروز دیابت را در بزرگسالان به تاخیر بیندازد(39).
دراین تحقیق برآنیم تا اثر تمرین را برروی فاكتورهای متابولیك فرد بررسی كرده و با توجه به دو گروه پره دیابتو دیابت، نتایج را در این دو گروه بررسی و مقایسه کنیم. و در نهایت به سوال اساسی تحقیق پاسخ دهیم که ایا هشت هفته تمرین هوازی منتخب بر روی نیم رخ متابولیک زنان پره دیابت و دیابت موثر است یا خیر؟
اهمیت و ضرورت پژوهش:
جهان در حالی وارد قرن بیست و یکم شد که بیش از یکصدو چهل میلیون نفر مبتلا به بیماری دیابت بودند. در این میان سهم کشور ما حدود سه و نیم میلیون تا چهار میلیون نفر دیابتی است. در روز جهانی دیابت (بیست و سوم ابان برابر با چهاردهم نوامبر) فدراسیون جهانی دیابت اعلام کرد، هزینه های مهار و درمان دیابت، ده درصد بودجه ملی بهداشت جوامع را به خود اختصاص می دهدو نیمی از ان صرف درمان عوارض مزمن دیابت می شود. این در حالی است که متخصصان و کارشناسان پیوسته در باره روند رو به رشد بیماری دیابت در کشورمان به عنوان شایعترین بیماری غدد درون ریز در دهه های اخیر هشدار می دهند.
با توجه به کاربرد روز افرون پلیمرها در صنایع مختلف و از آنجایی که همواره استفاده از موادکمتر ایده آل تر می باشد، برای صنعت بسیار با اهمیت است که روشی برای کاهش مقدار ماده مصرفی در فرآیند تولید قطعه ابداع کند لذا استفاده از فوم های پلیمری در بخش های مختلف زندگی مردم گسترش فراوانی پیدا کرد. فوم ها که پلیمر اسفنجی یا منبسط شده نیز خوانده میشوند، موادی هستند که حجمِ آنها به دلیل حضور سلولهای زیاد در تودهشان افزایش و چگالی ظاهریِ آنها نیز کاهش یافته است. معمولا پلاستیک های فوم شده به روش های متداول، خواص مکانیکی بسیار ضعیف تری نسبت به پلاستیک های فوم نشده دارند. بنابراین برای کاربردهایی که به استحکام کششی بالا یا سفتی مناسب نیاز است فوم های معمولی گزینه مناسبی نیستند. در این مواقع فوم های میکروسلولا می توانند جایگزین مناسبی برای پلاستیک های فوم نشده و فوم های معمولی باشند.
فوم میکروسلولار به فوم هایی از مواد ترموپلاستیک اطلاق می شود که چگالی سلولی آنها در محدوده و اندازه سلول های آن در حدود 10 میکرون باشد. دلیل برتری فوم های 10میکروسلولار بر فوم های معمولی اندازه سلول های آن میباشد.
فرآیند تولید فوم میکروسلولار که در دو دهه ی اخیر رشد زیادی داشته و توجه بسیاری از محققین رشته ی پلیمر را به خود جذب کرده است اولین بار در سال 1984 در آمریکا و در دانشگاه ماساچوست ابداع شد
در واقع در آن زمان هدف تولید فیلم میکروسلولار برای استفاده در صنایع بسته بندی بود تا حجم پلیمر مصرفی را در صنعت بسته بندی کاهش دهند. در این راستا تولید پلاستیکی که مواد مصرفی آن کمتر باشد اما خواص مکانیکی آن افت نداشته باشد مورد نظر بود در نتیجه ایده تولید فوم های میکروسلولار برای اولین بار متولد شد. با این فوم ها می توان به عنوان مثال حدود 100 سلول در یک ضخامت 1 میلیمتری ایجاد کرد و انتظار استحکام معقولی داشت. با ایجاد این حباب ها درون پلیمر ضمن کاهش مقدار ماده مصرفی بدلیل اینکه این حباب ها از نقص های موجود در ساختار پلیمر کوچک تر است به یک سری خواص منحصر به فردی نیز می توان دست یافت.
با تهیه فوم های میکروسلولار علاوه بر اینکه وزن و مقدار ماده مصرفی کاهش می یابد، مقاومت ضربه نسبت به پلاستیک فوم نشده تا پنج برابر افزایش می یابد، در چقرمگی پلیمر نیز افزایشی تا 5 برابر مشاهده می شود، عمر خستگی پلیمر نسبت به پلاستیک فوم نشده تا 14 برابر می تواند افزایش یابد و همچنین پایداری حرارتی پلیمر نیز بهبود بخشیده می شود [4-2]. البته خواص اشاره شده در چگالی بالای
سلول ها
بدست می آید. همچنین وجود حباب های کوچک در پلیمر می تواند از رشد ترك در پلیمر جلوگیری کند و با کند کردن نوك ترك انرژی رشد ترك را افزایش دهد. وجود این سلول های کوچک چگالی پلیمر را می تواند تا 75 درصد یا بیشتر کاهش دهد.
با وجود خواص منحصر به فرد ذکر شده، پلاستیک های میکروسلولار می توانند در صنعت اتومبیل و صنایع هوافضا و به عنوان قطعات سبک و مستحکم استفاده شوند. همچنین از فوم های میکروسلولار در لوازم ورزشی ، تولید غشاها ، لوازم خانگی، عایق های الکتریکی و حرارتی و … نیز استفاده شده است .
واضح است که استفاده از فوم های میکروسلولار بسیار مقرون به صرفه است اما اینکه به صورت گسترده ازفوم های میکروسلولار استفاده نمی شود بیشتر به دلیل سخت بودن تولید آنها می باشد. با این وجود اخیرا
تولید فوم میکروسلولار به زمینه ای جالب توجه برای محققان و شرکت های تجاری تبدیل شده و روز به روز روش های جدیدتر و کارامدتری را برای تولید اینگونه مواد شاهد هستیم .
هدف این پروژه تهیه فوم میکروسلولار و بررسی فوم پذیری و مورفولوژی نانوکامپوزیت بر پایه PP/EPDM/MWCNT به روش ناپیوسته است. از گاز نیتروژن فوق بحرانی به عنوان عامل فوم زای فیزیکی واز نانو لوله کربن به عنوان نانو ذرات برای بهبود فرآیند هسته گذاری در این تحقیق استفاده شده است.
در این پروژه از دو دور (90 و RPM 60 )برای اختلاط مواد اولیه استفاده در دمای 190 ومدت زمان 12 استفاده شد. سه عامل تاثیرگذار بر روی مورفولوژی و خواص فوم، به عنوان متغیر در نظر گرفته شده که عبارتند از: غلظت نانو رس (0و1وPhr 3)، فشار اشباع (80 و100 بار)، و زمان فوم شدن (5 و10 ثانیه). توزیع ذرات نانو در آلیاژ PP/EPDM و اثر آن بر فرآیند فوم شدن نیز بررسی گردید. روند نگارش این پایان نامه بدین شیوه است که ابتدا در فصل دوم ی بر پلیمرهای EPDM ،PP، و آلیاژ انجام می شود، بعد از آن کوتاهی بر نانوکامپوزیت های پلیمری وتوزیع ذرات نانو در آلیاژهای پلیمری داریم و سپس فوم های پلیمری مورد بررسی قرار می گیرند. پس از آن درمورد فوم های میکروسلولار و گازهای فوق بحرانی بحث شده و در ادامه ی داریم بر روش های تولید فوم میکروسلولار و عوامل موثر بر مورفولوژی آنها؛ در انتهای فصل نیز به فوم های نانوکامپوزیتی و فرآیند های هسته گذاری فوم می پردازیم. در فصل سوم مشخصات مواد و تجهیزات مورد استفاده در پروژه به علاوهی آزمونهای انجام شده شرح داده شده است. در ادامهی فصل تجربی روشهای انجام کار شامل روش تهیهی نمونه نانو کامپوزیتی، فوم کردن آن و طراحی آزمایشات توضیح داده میشود. فصل چهارم بحث پیرامون نتایج به دست آمده از آزمونهای مختلف است. در این فصل ابتدا بررسی مورفولوژی آلیاژ می پردازیم.بعد از آن به
بررسی خواص مکانیکی فومها می پردازیم. و در ادامه به بررسی رئولوژی و در پایان نیز توزیع ذرات نانو در1 آلیاز توسط آزمون های مختلف از جمله خواص فیزیکی مکانیکی, آزمون میکروسکوپ الکترونی پویشی (SEM), آزمون دانسیته و آزمون رئولوژی می پردازیم و اثر ذرات نانو بر فوم شدن بررسی می گردد.
تعدادصفحه :114
:
در سالهای اخیر نانو کامپوزیتهای پلیمر– خاك رس هم در صنعت و هم در تحقیقات مورد توجه زیادی قرارگرفته اند. زیرا وقتی که با میکرو و ماکرو- کامپوزیت های معمولی و یا پلیمر های خالص مقایسه می- شوند، بهبود چشم گیری در خواص آنها مشاهده می شوند. این ارتقا شامل افزایش استحکام کششی و مقاومت حرارتی، افزایش مقاومت در مقابل نفوذ پذیری گازها، تمایل به اشتعال کمتر و افزایش تخریب پذیری آنها در مقابل پلیمرهای خالص متناظر می باشد.به عبارت دیگر خواص و تولید این مواد از نظر تئوری و شبیه سازی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و این سیستمها به منظور مطالعه ساختار و خواص دینامیکی پلیمرها بسیار سود مند هستند.
کامپوزیت ها دسته وسیعی از موادند که بنا به کاربردهای خاصی که برای آنها در نظر گرفته می شود دارای شکل ها و انواع مختلفی هستند . این دسته از مواد به طور کلی به دو جزء ماتریس و تقویت کننده تقسیم می شوند ، بیشتر موادی که درجزء ماتریس کامپوزیت ها استفاده می شود به سه دسته کلی مواد : فلزی، پلیمری و ، ن سرامیکی می باشند. پلیمرها به دلیل مقاومت در برابر خوردگی هزینه های پایی ، فرآیند و چگالی کم بیشتراز سایر مواد دیگر به عنوان ماتریس در کامپوزیت ها مورد استفاده قرار می گیرد. در سالهای اخیر محققان زیادی با بهره گیری از روش های مختلف تلاش داشته اند که خواص مکانیکی و شیمیایی پلیمرها را در برابر عوامل فیزیکی و شیمیایی مختلف افزایش دهند تا این مواد جایگزین مناسبی برای مواد دیگر شوند . مواد متنوعی با جنس و ساختارهای مختلف مانند: اکسیدهای فلزی و معدنی، شیشه و الیاف و غیره به عنوان جزء تقویت کننده در کامپوزیت های پلیمری با ماتریس های ترموست و ترمو پلاستیک مورد استفاده قرار می گیرند. استفاده از جزء تقویت کننده در کامپوزیت های سبب بهبود پاره ای از خواص از مقاومت کششی، سختی، دمای واپیچش حرارتی می شود و همچنین استفاده از جزء تقویت کننده ناپیوسته (الیاف با طول کوتاه و انواع پر کننده ها) سبب کاهش هزینه ها و بهبود پایداری ابعادی مواد پلیمری می شود . در نتیجه استفاده از این دسته از کامپوزیت ها در کاربردهای ساختمانی به دلیل پایداری ابعادی و سختی مناسب عمومیت پیدا کرده است. اگر چه استفاده از اجزاء تقویت کننده سبب بهبود پاره ای از خواص این مواد می گردد اما سبب افزایش چگالی مواد پلیمری تا حدود 50% شده و فرآیندپذیری آنها را با مشکل مواجه می سازد [1] . نانوکامپوزیت های پلیمری دسته جدیدی از مواد کامپوزیتی هستند که در آنها اجزایی با طبیعت معدنی و اندازه های بسیار کوچک (در ابعاد نانو) و با ساختارمانند:
اکسیدهای فلزی با ساختاری سه بعدی، خاك رس با ساختاری لایه ای و دو بعدی و نانو لوله های کربنی با ساختاری یک بعدی به عنوان جزء تقویت کننده به میزان کمتر از 6% وزنی در ماتریس های پلیمری مورد استفاده قرار می گیرند . بنابراین نانو کامپوزیت ها ترکیبی از دو مفهوم کامپوزیت و مواد نانو ذره هستند. نانو کامپوزیت ها با داشتن خواصی بر جسته مانند: (1) سختی و استحکام بالا با وجود وزن بسیار کم در مقایسه با کامپوزیت های سنتی، (2) داشتن خواصی عالی در برابر نفوذ گازها و بکار نبردن روش های سنتی مانند: استفاده از چند لایه پلیمری، (3) راحتی فرآیند بازیافت و (4) کدر نبودن به دلیل کم بودن ضخامت نانو ذرات نسبت به طول موج نور، بسیار مورد توجه دولت ها ، مراکزتحقیقاتی ، دانشمندان و صنعت قرار گرفته اند[2]. همچنین استفاده از نانو ذراتی مانند : خاك رس، نانو الیاف و نانو لوله های کربنی و غیره ، با داشتن نسبت طول به عرض بالا در مقایسه با تقویت کننده های سنتی مانند شیشه و تالک و غیره ، اثر زیادی روی خواص مانند سختی ، استحکام و مقاومت در برابر ضریه و غیره دارد . به طور مثال خاك رس با داشتن ساختار لایه ای دارای نسبت طول به عرض (500-50) و سطح ویژه بسیار زیاد و مدول بالا (178GPa) دارای پتانسیل بالایی برای افزایش خواصی مانند : سختی و استحکام ، مقاومت در برابر نفوذ گازها ، پایداری ابعادی ، مقاومت در برابر حلال ها و اشعه ماورابنفش و مقاومت در برابر آتش هستند ، که در طیف وسیعی از پلیمرها مورد استفاده قرار می گیرند.
فصل اول:
1 -1) اهداف سمینار
بدست آوردن ترکیب در صد بهینه نانو ذرات Cloisite 15A در ماتریس پلی اتیلن گرید لوله ( -HDPE (EX3 شناخت مورفولوژی نهایی نانو ذرات Cloisite 15A در در ماتریس پلی اتـیلن گریـد لولـه ( -HDPE (EX3 بررسی ارتباط خواص فیزیکی – مکانیکی نانو کامپاند بدست آمده با خواص رئولوژیکی و تعمیم آن بـا آزمون شکل شناسی پراش پرتو ایکس نانو ذرات در ماتریس پلی اتیلن بدست آوردن نانوکامپاند با مشخصات مطلوب برای استفاده در لوله های چند لایه بدست آوردن اطلاعات با جزئیات بیشـتر از پلـی اتـیلن گریـد لولـه (HDPE- EX3)بـرای اسـتفاده درتحقیقات آتی و همچنین صنایع پایین دست.
2 -1) پیشینه تحقیق:
تحقیقات دانشگاهی و تلاش های گسترده شرکت های تجاری برای دست یابی به موادی ارزان قیمت که دارای کاربردهای فوق العاده باشند هر دو از جمله زمینه های رشد نانو کامپوزیت ها بودند، که سبب شدند نانوکامپوزیت ها در اواخر سال 1980 به عنوان دسته جدیدی از مواد به دنیای علم و زندگی معرفی شوند. اولین کارهای تحقیقاتی در زمینه نانوکامپوزیت توسط محققان شرکت خودروسازی تویوتای ژاپن انجام گرفت،
و از آنها به عنوان پیشگامان اولیه تهیه و استفاده نانو کامپوزیت ها نام برده می شود[3]. این شرکت با تهیه نانوکامپوزیت نایلون 6 و استفاده از آن در تهیه قطعاتی که در اتومبیل های معمولی استفاده می شد به عنوان اولین شرکتی شناخته می شود که از نانو کامپوزیت ها به عنوان یک ماده تجاری در خودروهای تولیدی اش استفاده کرد. شرکت های دیگر نیز با پیروی از شرکت تویوتا استفاده از نانوکامپوزیت ها را در تهیه قطعات مورد نیاز خود شروع کردند.