مرکز تجاری نوعی فضای تجاری است که نیازهای مختلف مردم را در قالب تجاری(خرید وفروش) پوشش میدهد،لذا با برنامه ریزی صحیح درایجاد چنین مراکزی میتوانیم به اقتصاد شهر وجامعه کمک کنیم. همانطور که بازارها ومیادین سنتی ما سرآمدفضاهای تجاری جهان بوده اند.با درنظر گرفتن معیارهای صحیح طراحی میتوانیم مراکز تجاری را با بازدهی اقتصادی مناسب ایجاد نمائیم.
یکی از پارامترهای مهم در مراکزتجاری که معماران باید به آن توجه کنند،نحوه سیرکولاسیون مناسب دراینگونه مراکز است. ورودی مجتمع تجاری نیز از اهمیت خاصی برخوردار است وتا حد زیادی در جذب مشتری موثر است.محوطه های میانی نیز اهمیت خاص خودرا دارند ومیتواند مکانی برای استراحت،ملاقات دوستان ویا تجدید قوای جسمی باشد.استفاده از فضای سبز یا آبنما در محوطه میانی نیز طراوت خاصی به اینچنین مکانها میدهد.این مراکز زمانی به اوج هنری و زیبایی بصری میرسند که از نورگیرهای سقفی با طیف های مختلف نور در آنها استفاده شود. ویترینها نیز در جذب مشتری تاثیر فراوانی دارند
ارتفاع در مراکز تجاری از5/4 تا 5/5 متر در طبقه متغیر است که با توجه به وسعت این مراکز ارتفاع مناسبی است. عمق ساختمان نیز بین 24 تا 54 متر است،چنانچه عمق این مراکز از 24متر کمترشود(در صورت بن بست بودن راهرو) مشتری وجود پایان راه را احساس میکند واگر بیشتراز 54متر باشد احساس خستگی و ناتوانی در طی مسیر به مشتری دست میدهد. چگونه میتوان احساس خوبی به مشتری هدیه کرد؟ با استفاده از تهویه مناسب و فضاهای تفریحی جانبی و نورپردازی مناسب، طراحی اصولی و مطالعات دقیق اقلیمی در رابطه با مکانهای تجاری این حس به مشتری انتقال میابد. باید در نظر داشت که مطالعات فوق با درنظر گرفتن احکام قوانین شهری میتواند در طراحی مناسب مجتمع های تجاری بسیار موثر واقع شود.
در این راستا آموزش رشته های هنری ، بیش از پیش اهمیت پیدا می کند و پذیرش و تعلیم دانش پژوهان و هنر جویان . دقت نظر و توجه بیشتری را می طلبد. تربیت نیروی انسانی خصوصاَ قشر هنرمند در کنار سایر رشته ها،باعث رشد و اعتلای فرهنگ ، بهبود روانی و دانش اجتماعی شده و در نتیجه یکی از پر قدرت ترین و قابل اعتماد ترین روش های توسعه حاصل می گردد.
1-1- آموزش عالی
به آموزش بعد از دبیرستان گویند و به عالی ترین سطح تحصیلی اطلاق میشود و به دوشکل کوتاه مدت ( فوق دیپلم ) و بلند مدت ( کارشناسی و کارشناسی ارشد ) می باشد.
1-1-1- دانشگاه
محل دانش . اصطلاحأ موسسه ای که تعلیم درجات عالیه و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند .
1-1-2- دانشکده
خانۀ علم . محل دانش . جای دانش . اصطلاحأ نامی که به هر شعبه از شعب دانشگاه داده شده است.
1-2- رمز پردازی (سمبولیسم)
معنای باطی که مخزون در تحت کلام ظاهری است که غیر اهل را بدان دسترس نیست .
1-2-1- عرفان
عرفان ، شناسایی و مراد ، شناسایی حق است و نام علمی است از علوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء و صفات است.
علم عرفان یکی از علومی است که در دوران اسلامی گسترش و تکامل یافته است . برای آن دو وجه فرهنگی و اجتماعی قائل شده اند. وجه فرهنگی آن همان عرفان است و اهل آن را عارف می خوانند ؛ وجه اجتماعی آن تصوف است که اهل آن را صوفی می خوانند.
1-3- هنر
هنر در واقع به معنی آن درجه از کمال آدمی است که هوشیاری و فراست و فضل و دانش را در بر دارد و نمود آن ، صاحب هنر را برتر از دیگران مینماید .
1-3-1- هنر های تجسمی
از نظر کانت هنرهای تجسمی ،هنرهای واقعیت های حسی هستند و با مکان واقعی چیز های مادی سرو کار دارند مانند نقاشی و مجسمه سازی .
1-3-2- هنر های تجسمی
درهنرهای کاربردی بیش از آنکه به جنبه صرفأ هنری و زیبا شناسانه آنها توجه شود ، جنبه مفید بودن آنها مد نظر است.مانند طراحی صنعتی و صنایع دستی.
در این راستا آموزش رشته های هنری ، بیش از پیش اهمیت پیدا می کند و پذیرش و تعلیم دانش پژوهان و هنر جویان . دقت نظر و توجه بیشتری را می طلبد. تربیت نیروی انسانی خصوصاَ قشر هنرمند در کنار سایر رشته ها،باعث رشد و اعتلای فرهنگ ، بهبود روانی و دانش اجتماعی شده و در نتیجه یکی از پر قدرت ترین و قابل اعتماد ترین روش های توسعه حاصل می گردد.
1-1- آموزش عالی[1]
به آموزش بعد از دبیرستان گویند و به عالی ترین سطح تحصیلی اطلاق میشود و به دوشکل کوتاه مدت ( فوق دیپلم ) و بلند مدت ( کارشناسی و کارشناسی ارشد ) می باشد.
1-1-1- دانشگاه
محل دانش . اصطلاحأ موسسه ای که تعلیم درجات عالیه و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند .
1-1-2- دانشکده
خانۀ علم . محل دانش . جای دانش . اصطلاحأ نامی که به هر شعبه از شعب دانشگاه داده شده است.
1-2- رمز پردازی (سمبولیسم)
معنای باطی که مخزون در تحت کلام ظاهری است که غیر اهل را بدان دسترس نیست .
1-2-1- عرفان
عرفان ، شناسایی و مراد ، شناسایی حق است و نام علمی است از علوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء و صفات است.
علم عرفان یکی از علومی است که در دوران اسلامی گسترش و تکامل یافته است . برای آن دو وجه فرهنگی و اجتماعی قائل شده اند. وجه فرهنگی آن همان عرفان است و اهل آن را عارف می خوانند ؛ وجه اجتماعی آن تصوف است که اهل آن را صوفی می خوانند.
1-3- هنر
هنر در واقع به معنی آن درجه از کمال آدمی است که هوشیاری و فراست و فضل و دانش را در بر دارد و نمود آن ، صاحب هنر را برتر از دیگران مینماید .
1-3-1- هنر های تجسمی
از نظر کانت هنرهای تجسمی ،هنرهای واقعیت های حسی هستند و با مکان واقعی چیز های مادی سرو کار دارند مانند نقاشی و مجسمه سازی .
1-3-2- هنر های تجسمی
درهنرهای کاربردی بیش از آنکه به جنبه صرفأ هنری و زیبا شناسانه آنها توجه شود ، جنبه مفید بودن آنها مد نظر است.مانند طراحی صنعتی و صنایع دستی.
1-4- تعریف معماری
معماری (به انگلیسی: Architecture) یا مهرازی هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ همآهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است.
معماری، سبک طراحی و شیوه ساخت و ساز ساختمانها و دیگر ساختارهای فیزیکی است.
باید معماری را از مهندسی سازه و ساخت و ساز متمایز ساخت. گرچه بسیاری از بناها (نظیر خانهها و مکانهای عمومی) کاملا در حیطه دانش معماریست، برخی سازهها و بناهای دیگر (مثل یادمانها، پلها، کارخانهها و غیرو) وجود دارند که در مرزی بین معماری و مهندسی یا معماری و هنر قرار میگیرند.
ضرورت توجه به نحوه استقرار اجزای سازمانی در مجموعههای اداری یکی از معضلات نظام اداری کشور روشهای اجرای آن میباشد این روشها از آنجا که اغلب قدیمی بوده و هیچگاه بصورت مستقل و هماهنگ باسایر سازمانها مورد بررسی قرار نگرفتهاند ، موجب آن گردیده که سازمانهای اداری کشور با روشهای فعلی پویایی لازم را نداشته و دارای کارایی لازم با نیازهای جامعه نباشند . بررسی روشهای اداری کشور و بکار بردن روشهای نوین بجای روشهای قدیمی و سنتی از اموری است که جهت تحول سیستم اداری لازم بنظر می رسد.
طرح جا و مکان از اولین موضوعاتی است که در تجزیه و تحلیل سیستمها و روشهای اداری مورد نیاز در یک مجتمع اداری – خدماتی پرداخته شود .
منطبق نبودن جا و مکان با وظایف یک سازمان باعث کندی و تراکم در کارها میشود . لذا با بکار بردن اصول صحیح طرح جا و مکان میتوان به بهبود روشهای انجام کار و افزایش کارآیی اثربخش سازمان کمک کرد، بطوریکه طراحی صحیح و تخصیص فضای مناسب به کارکنان می تواند نتایج مثبت زیر را به همراه داشته باشد :
دیر زمانی نیست که واژه اداره، مشتمل بر مفهوم جایگاه فیزیکی و یا نوعی ساختمان شده است. این ادارات قالب فیزیکی معینی برای عملکرد خود ندارند. در این گونه ادارات، مفهوم عمل تحقق می یابد در واقع اداره عبارتست از نظام اجتماعی خاص که براساس آن عده ای از افراد بشر به منظور نیل به یک سلسله هدف های نسبتاً مشخص با یکدیگر همکاری می کنند. بدین معنی که تصمیم هایی اتحاذ می نمایند و تصمیم هایی را به مرحله اجرا در می آورند.
مجموعه ای از افراد است که با ارتباط و همبستگی متقابل مجموعه واحدی را تشکیل می دهند و نقش معینی را ایفا می کنند. هر نظامی در درون خود از خرده نظام هایی تشکیل می شود.
کسی کش بود مایه و سنگ آن——دهد کودکان را به فرهنگیان
ز فرهنگ و از دانش آموختن——سزد گر دلش باید افروختن
چنین داد پاسخ بدو رهنمون——که فرهنگ باشد ز گوهر فزون
که فرهنگ آرایش جان بود——-زگوهر سخن گفتن آسان بود
گهر بی هنر زارو خوارست وسست——به فرهنگ باشد روان تندرست
سپردن به فرهنگ فرزند خرد——-که گیتی به نادان نباید سپرد
در دانشنامه ویکیپیدیا فرهنگ اینگونه تعریف شده است:در یک نگاه فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲)، مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهی خویش فرامیگیرد تعریف میکند.
هر منطقه از هرکشوری میتواند فرهنگی متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد. فرهنگ به وسیلهی آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهی وراثت منتقل میشود.
فرهنگ فارسی معین واژهی «فرهنگ» را مرکب از دو واژهی «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم
تعریف کردهاست.
واژهی فرهنگ در پهلوی ساسانی به صورت «فره هنگ» آمدهاست که از دو جزء «فره» به معنای پیش و فرا؛ و «هنگ» به معنای کشیدن و راندن، ساخته شدهاست. در نتیجه «فرهنگ» به معنای پیشکشیدن و فراکشیدن است. به همین سبب است که در فارسیزبانان فرهنگ را سبب پیشرفت میدانند.
با مطالعهی متنهای باستانی ایران، درمییابیم که واژهی «فرهنگ» از دورهی پارسی میانه است که وارد فرهنگ ایران میشود و پیش از آن کلمهای که به معنای فرهنگ باشد در این زبان وجود نداشت. در این دوره در متنهای پهلوی ساسانی، متنهای سعدی، مانوی و … کلمهی فرهنگ را میتوان بازشناخت. در متنهای پارسی میانه، همانند «خسرو و ریدگ»، «خویشکاری ریدگان» و «کارنامهی اردشیر بابکان» کلمهی فرهنگ به کار رفتهاست؛ همچنین در شاهنامهی فردوسی، آثار سعدی و متنهای دور بعد نیز بارها به این واژه برمیخوریم. در آثار این دوران، فرهنگ علاوه بر دانش، شامل هنرهایی چون نقاشی و موسیقی یا سوارکاری و تیراندازی هم میشد. در گذشته اعتقاد فارسیزبانان بر این بود که تا بدون فرهنگ آدمی نمیتواند قدمی مثبت در زندگی بردارد. از همین روست که فردوسی فرهنگ را برتر از گوهر و نژاد میداند.