بازی نه تنها می تواند به کودک برای رفع برخی از نیازها کمک کند، بلکه فرصتی به وجود می آورد تا کودک بتواند از نظر روانی نیز ارضا گردد. او از طریق فشارهای درونی خود را تخلیه می نماید. (طباطبائی نیا، 1366).
بازی شغل کودک است و راهی است برای کسب تجربه، به خصوص در مورد مسائل پر اضطراب زندگی و استرس های مختلف از جمله بیمار شدن. (سالاری، 1380).
براساس اصول 4و 7 مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد (1959)، پرورش کودک در محیطی سالم و مراقبت و حمایت خاص از او و همچنین تهیه امکانات کامل از جمله بازی و تفریح از طرف جامعه و مقاماا اجتماعی، از حقوق مسلم کودکان می باشد. (عبادی 1366).
«یونیسف[2] و سازمان بهداشت[3] جهانی نیز توجه به سلامت کودک را جزء شاخص های بهداشتی جوامع ذکر کرده اند. » (دل پیشه، 1370) «گرانت[4] (1990) عقیده دارد حمایت از سلامت همه جانبه کودکان یکی از بهترین راههای سرمایه گذاری برای توسعۀ اقتصادی و اجتماعی می باشد که برای دستیابی به این هدف لازم است به سلامت کودکان و نهایتاً آن چه که این سلامتی را تضمین می کند (تغذیه، محبت و .. ) توجه شود.» (قنبری، 1384).
از آن جا که کودکان آینده سازان جامعۀ خویش هستند، بنابراین توجه به سلامت بدنی و روانی آنان از اهمیت شایانی برخوردار است. کودک به عنوان یک شخص دارای نیازهای بدنی، روانی و اجتماعی می باشد. این نیازها در سطحی متناسب باسن و سال و تلاش واقعی کودک و خانواده، بطور طبیعی بررسی و ارضاء شوند. لیکن هرگونه تغییر و یا بیماری، سلامتی کودک را به مخاطره انداخته و در نتیجه حالت نامتعادل[5] و غیر عادی ایجاد می کند که باعث عدم ارضای نیازهای کودکان می شود.
در این گونه مواقع وظیفۀ مراقبین، پرستاران و سایر بهداشتی است که برای حفظ تعادل محیط بیرونی و درونی کودک مداخله کرده و نیازهای او را فراهم نمایند تا روند تکاملی او به هیچ وجه مختل یا متوقف نشود. از جمله این مارد زمانی است که کودک به علت بیماری در بیمارستان بستری می شود. «کودکان بسیار آسیب پذیرند و میزان ابتلای آنان ئ در نتیجه میزان بستری شدن آنان نیز چشمگیر می باشد.» (زید شهری، 1384)
بستری شدن کودک در بیمارستان سبب اضطراب ناشی از جدایی از والدین، ترس از محیط جدید، ترس از ناتوانی ها، و ترس از ادامه زندگی می شود. در حقیقت این فرایند برای کودک و والدینتش یک بحران موقعیتی[6] است.
طبق تحقیقات انجام شده طی سال 1387 در تهران، تعداد کل کودکان سنین متفاوت مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرداری تجریش، طالقانی و مهراد در طی این سال 256627 هزار نفر بوده است که از این تعداد 5/0 درصد بستری شده اند.
واقعیت این است که بیمارستان به عنوان یک محیط تنش زا تلقی شده و پذیرش در بیمارستان با شیوه های معمول سبب ایجاد اضطراب شدید در بیمارستان می شود.
به طور کلی که در بیمارستان بستری می شود، صرف نظر از نوع و شدت بیماری، همین عامل تنش زای بستری شدن در بیمارستان در قدم اول، ضربه هولناکی را به بیمار وارد می کند و همین اضطراب ایجاد شده موجب تشدید بیماری و نیز کندی روند بهبودی در بیمار می گرد. به گفته سیلیگمن[7]، هرچه اضطراب کودکان بیشتر باشد، میزان استفاده آنان از خدمات پزشکی بیشتر و مدت اقامت آنها در بیمارستان طولانی تر خواهد شد؛ که این امر از یک طرف هزینه زیادی را متحمل سیستم بهداشتی و خانواده کودک کرده و از طرف دیگر به
علت اقامت طولانی کودک در بیمارستان، عوارض بستری شدن و بیماریهای عفونی کودک و خانواده وی را تهدید می کنند (ممی یانلو، ص 4 ، 1379).
بنابراین باتوجه به مطالب فوق، یافتن راهی برای سازگاری[8] موثر و منطقی کودکان و والدینشان، ضروری به نظر می رسد. بازی یک وسیله مهم و قابل تعدیل با مشکلات کودک در محیط بیمارستان که به برآورده شدن نیازهای کودک و خانواده کمک می کند. مراقبین بهداشتی می توانند از بازی برای کمک به تکامل شناختی، مهارتهای حل مسئله، مهارتهای اجتماعی و بیان احساسات، ترس ها و عواطف کودک استفاده کنند. کمبود امکانات و وجود مشکلات عدیده در ممالک در حال توسعه موجب شده است که موضوع بازی به خصوص در کودکان موجب بی مهری، کم توجهی و والدین، مراقبین و کسانی که با بچه ها سرو کار دارند، قرار گیرند (شریدان، 1382). با توجه به نقش بازی و اسباب بازی در سلامت بدنی و روان شناختی کودک و نادیده انگاشتن این امر مهم در بیمارستانها، پژوهشگر بر آن شد تا درباره بازی ها و اسباب بازیها و تأثیر آن در بهبود حال کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستانهای کودکان شهر تهران، (یعنی زمانی که کودک از خانواده دور می شود و همچنین مسأله انطباق کودکان با محیط بیمارستان) مباحثی را مطرح کند.
این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که : آیا بازیها و اسباب بازیها باعث بهبود حال کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستان می شود؟
اهمیت و ضرورت این تحقیق
بازی فعالیتی طبیعی برای کودکان به شمار می آورد و از بدون تولد نشانه های آن دیده می شود و تا بزرگسالی ادامه می یابد. او از طریق بازی، طریق مقابله با شرایط زندگی را می آموزد و یاد می گیرد که در چه مواقعی چه کاری را باید انجام دهد. او از طریق بازی، طریقه مقابله با شرایط زندگی را می آموزد و یاد می گیرد که در چه مواقعی باید از مقررات پیروی کند و یا با دیگران همکاری کند و یا برای مدتی بجنگند و یا مصالحه کند.
« بازی، انگیزشی برای کنجکاوی و ابزاری برای کشف مسائل است» ( اسمیت، 1998 ). بازی کردن راهی برای احساسات است؛ چرا که به کودک این امکان را می دهد تا هیجانات منفی چون خشم و عصبانیت خود را ابراز کند. بازی برای کودک همانند هوایی است که تنفس می کند.
مارلو عقیده دارد که یکی از طرق سازگاری کودکان با مساله بستری شدن، همانا بازی است، که بدین طریق هم می توان او را ارشاد کرد هم تکامل ذهنی و رشد جسمی و عاطفی وی را تحریک کرد. هاروای هم معتقد است، بازی باعث کاهش تنش های ناشی از فشار محیطی، ایجاد احساس راحتی و آرامش در فرد بازی کننده می شود. در بازی، کودک در دنیای خودش یاد می گیرد که چگونه با مشکلات محیطی سازمانی برای رسیدن به هدفها برخورد نماید، چگونه خود را آماده سازد و به چه صورت موقعیتها را شرح دهد. بازی یکی از روشهایی است که از طریق آن می توان تأثیرات بیماری و بستری شدن و عوارض ناشی از جدایی از والدین و وارد شدن به محیط ناآشنا و اقدامات درمانی را کاهش داد.
« بورن و گیبونز[9] به نقل از اریکسون[10] می گویند، کودک ضمن بازی نگرانی ها، ناکامیها و به طور کلی رضایت و عدم رضایت خود را نشان می دهد و با توجه به اهمیت و نقشی که بازی وارد می توان بدین وسیله نارضایتی ها و ناکاملیهای کودک را تسکین داد » (کریمی، 1368).
از این رو با توجه به اینکه اثرهای سوء بستری شدن در بیمارستان بر بم و روان کودک در این سنین و با امید به اینکه مراقبان، پرستاران و والدین با توجه به اهمیت بازی، آن را به عنوان مقیاس اندازه گیری و ارزیابی مشکلات انتخاب نموده و تدابیر لازم را اتخاذ و به بهبودی کودک سرعت بخشند و در بازگرداندن سلامتی و ادامه زندگی گذشته اش یاری اش نمایند، زمینه انجام دادن این پژوهش فراهم آمده است.
سوال اصلی تحقیق
آیا بازی ها و اسباب بازی ها باعث بهبود حال کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستان های کودکان می شوند؟
سؤالات فرعی تحقیق
آیا بین بازی و اسباب بازی و میزان اضطراب کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستان رابطه مثبت وجود دارد؟
آیا بین بازی و اسباب بازی و میزان درد کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستان رابطه معنادار وجود دارد؟
آیا بین ترسهای بالینی و میزان درد کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستان رابطه وجود دارد؟
آیا بین ترسهای بالینی و میزان اضطراب کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستان رابطه وجود دارد؟
فرضیه اصلی تحقیق
بازی ها و اسباب ها باعث بهبود حال کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستانهای کودکان می شوند.
فرضیه تحقیق
اسباب بازی موجب کاهش میزان اضطراب ناشی از درد کودکان بستری در بیمارستان می شود.
اهداف تحقیق
بررسی تأثیر بازی ها و اسباب بازی ها در بهبود حال کودکان پیش دبستانی بستری در بیمارستان های کودکان شهر تهران.
کمک به آشنایی کارکنان، مراقبان، والدین و … با تأثیر بازی در بهبودی و تندرستی کودکان بستری شده.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
دكتر سیفاللهی درباره مسائل اجتماعی میگوید:
«در رابطه با مسائل اجتماعی[1] میتوان گفت امور و پدیدههایی كه موجب تنشها و ناسازگاریهای اجتماعی گردیده و به نحوی جامعه یا زندگی افراد را مورد تهدید و تضعیف قرار دهد» (سیفاللهی ، 1381،40)
هر سازمانی استراتژی و راهكارهایی را براساس اهداف سازمانی خود پیش میگیرد كه خواهان وضعیتی است كه بتواند به آن سو هدایت شود و اگر شرایط حاضر سازمانی به بن بستهای شدیدی دچار شود، به فكر راهحلهای اساسی برآمده، چرا كه مشكل بزرگی برای رسیدن به هدف بر سر راهش نمایان می شود كه برای رفع آن باید هزینههای زیادی را بپردازد. امّا اگر بخواهیم مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف كنیم:
«هر وضعیتی كه به عنوان فاصله بین واقعیت و وضعیت مطلوب پدیدار شود» (خاكی، 1382، 14) و غالب افراد جامعه باور داشته باشند كه میتوان آن فاصله را رفع كرد. سازمان بزرگ آموزش و پرورش در ایران به یك مشكل آموزشی به نام «افت تحصیلی» دانشآموزان در مقاطع مختلف روبرست. این پدیده نامطلوب برای كل جامعه مسأله جدی ایجاد كرده كه در مواردی ریشه در كیفیت نظام آموزشی ما داشته و اذهان متفكران اجتماعی، برنامهریزان كتابهای دولتی، مربیان آموزشی، جامعهشناسان، روانشناسان، خانوادهها، سیاستمداران و … را به خود مشغول داشته است.
مجددا اگر در مورد «مسایل اجتماعی» بگوییم كه
«مسایل اجتماعی جامعه پدیدههایی اجتماعی اعم از شرایط ساختاری و الگوهای كنشی است كه در مسیر تحولات اجتماعی بر سر راه توسعه یعنی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب قرار میگیرند و مانع تحقق اهداف و تهدید كننده ارزشها و كمال مطلوبها میشوند. این مسایل اجتماعی به عنوان پدیده هایی نامطلوب اذهان نخبگان و افكار عمومی مردم را به خود مشغول میدارند، به طوریكه نوعی وفاق و آمادگی جمعی برای مهار آنها پدید میآید.»(عبدالهی، 1383 : 12)
این پدیده كه به یك مسأله فراگیر و گسترده در جامعه تبدیل شده است، مانعی جدی برای رسیدن به اهداف عالی آموزش و پرورش میباشد كه مقامات رسمی كشور را به چاره جویی و اقدام عملی در جهت اصلاح و رفع و یا پیشگیری آن وا میدارد « افت تحصیلی» مسألهای نیست كه بتوان آن را نادیده گرفت، چرا كه از سالها قبل این پدیده در نظام آموزشی ما وجود داشته و تا الان ادامه دارد. این میزان ظاهراً در دوره متوسطه بیش از سایر مقاطع تحصیلی می باشد و عوامل بسیاری درآن دخالت دارد و همین امر باعث شده است تا عده زیادی از دانش آموزان، اصطلاح ریزشی و ریزشی مضاعف[2] را به خود بگیرند و برخی هم به علت عدم كشش درسی دچار ترك تحصیل بشوند.
موضوع و سوال كلی این تحقیق آن است كه :
« كدام عوامل اجتماعی در افت تحصیلی دانشآموزان كشور ما تأثیر دارند»
این یك موضوع كلی و گسترده است كه برای كشف عوامل آن، گروهی بزرگ از محققان لازم است كه با هزینه بسیار زیاد و همچنین با صرف زمانی طولانی به تحقیق مشغول شوند و چه بسا مشكلات بسیاری هم از جنبههای مختلف باعث كندی حركت آنها شده و به علل متفاوت بودن شرایط و موقعیت مكانی و اجتماعی و فرهنگی و غیره نمیتوان به دلایل ثابتی كه همه كشور را در برمیگیرد رسید،اگر چه برخی از دلایل مشترك هم وجود داشته باشد. به همین دلیل سعی شده است تا موضوع تحقیق را هم از جنبه مكانی و هم از جنبه بررسی علل و عوامل آن محدودتر ساخت و روشنتر و واضحتر بیان كرد. بنابراین موضوع بالا كه كلی و گسترده بود به عنوان زیر تغییر پیدا كرد.
« علل اجتماعی افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه در شهر آمل كدام است؟ »
پرسش بالا، پرسش اصلی و آغازین تحقیق است كه سعی میشود، عوامل جامعهشناختی آن، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. عنوان بالا مشخص میكند كه این تحقیق در مقطع متوسطه كه شامل دانشآموزان دختر و پسر میباشد، در شهرستان آمل صورت میپذیرد. در این تحقیق سعی میشود كه میزان افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه را بررسی و در ضمن مقایسهای بین دختران و پسران از جهت میزان و چگونگی روند آن صورت پذیرد. چرا كه گفتههای مدیران، دبیران، خود دانشآموزان و شواهد دیگر از جمله نتایج امتحانات (كارنامه) دانشآموزان در این زمینه بیانگر این است كه سالانه صدها نفر در همین مقطع دچار افت تحصیلی و در نهایت، ترك تحصیل میشوند و این موضوع در یك شهر نسبتا كوچك،مشكل بزرگی را برای جامعه و نظام اجتماعی كل به وجود آورده و پیامدهای زیادی از جنبههای مختلف ببار میآورد. خصوصا از جنبههای مختلف رفتاری كه باعث انواع انحرافات، كجرویها، ناهنجاریها و جرمها شده و یا تن دادن به انواع كارهای ساده با مزد ناچیز و توهینهای زیاد از عوارض دیگر این بیكاری است بنابراین میتوان مفهوم « افت تحصیلی» را كه از متن نظام بزرگی به نام نظام آموزش و پرورش بر میخیزد،یك مشكل، درد اجتماعی و در نهایت یك مسأله اجتماعی دانست كه باید در مورد آن بررسی عمیق صورت گرفته و راهحلهای ممكن را برای رفع این معضل ارائه داد.
در عصری كه اطلاعات فراگیر شده است، افراد لاجرم در صحنه ارتباط متقابل اجتماعی و زیستن در حال و رفتن به آینده، ضروری میبینند كه بخشی از آن اطلاعات را در حد نیاز كسب نمایند. و در جهان تكنولوژی نوین با فرهنگهای متنوع و متفاوت، دانش و اطلاعات، آگاهیها و اندیشههای زآینده و مولد، فرهنگ خوب زیستن و ارزشهای ملی و انسانی و جامعه پذیری سالم، یعنی نوعی تطابق مثبت و سازنده باید به نسلهای بعد منتقل شود و همچنین آماده سازی نسلهای آتی برای ساختن آیندهای ایدهآل، كه سرنوشت چنین جامعهای را خود در دست داشته باشند پس كدام نهاد و سازمان بهتر از آموزش و پرورش خصوصاً در عصر جدید میتواند این نقشها و وظایف مهم را عهدهدار شود.
آموزش و پرورش كشور ما میلیونها دانش آموز از مقطع ابتدایی تا متوسطه را در زیر چتر خود جمع كرده و با صرف هزینههای زیاد و بكارگیری مربیان، معلمان و امكانات آموزشی و غیره اجرای وظایف مهم و خطیر ذكر شده را عهده دار شدهاند تا بتوانند كودكان و نوجوانان امروز را سالم، كارآمد و موفق از متن نظام به جامعه كشیده و آنها را قادر نمایند تا در سطح جهانی پابهپای پیشرفت علم و تكنولوژی و برای رفع نیازهای واقعی انسانها چه در سطح ملی و فراملی حركت نمایند و جامعه كشور خود را در عرصه جهانی پایدار و سرافراز سازند.
ولی میبینیم كه چگونه پس از گذشت یك سال در مقطع مختلف تحصیلی، عدهای از دانش آموزان به علل مختلف در تحصیل علم و دانش از حد متوسط كل دانش آموزان تنزل كرده، در جا میزنند، یا مجبور به تكرار پایه میشوند یا مردود شده و در نهایت از ادامه تحصیل در كلاس درس خودداری میكنند و دچار تحصیل میشوند. دانش آموزان بخش وسیعی از عناصر تشكیل دهنده نظام آموزش و پرورش میباشند.
یكی از مهمترین مسائل اجتماعی در میان دانش آموزان در نظام آموزشی و پرورش، بحث «تكرار پایه» است كه مستلزم سرمایه گذاریهای اضافی زیادی است. بحث تكرار پایه در نظام آموزش و پرورش بحث جدیدی نیست. پدیدهای است كه از دهها سال قبل در نظامهای آموزشی وجود داشته است، روندی كه ما از آن به عنوان «افت تحصیلی» یاد میكنیم.
وظیفه اصلی آموزش و پرورش تعلیم و تربیت است و تعلیم و تربیت از دیدگاه اقتصادی نوعی سرمایهگذاری به شمار میرود. لذا باید در صدد بود تا چنین سرمایهگذاری عظیمی كه بخش عمدهای از سرمایههای كشور را به خود اختصاص میدهد. صحیح برنامه ریزی گردد تا ضایعات آن به حد اقل برسد. بدین جهت هر گونه ضایعهای كه موجب تلف شدن سرمایه شود و نتیجه مطلوب از آن به دست نیاید «افت» نامیده میشود. چرا كه هر ساله دهها میلیاردها ریال بودجه كشور را به هدر میدهد و نیروهای بالقوه انسان جامعه را از آموزش و پرورش خارج میكند و به این ترتیب عظیم ترین سرمایههای جامعه كه همان نیروهای انسانی بیثمر میماند.
ریشههای این مشكل و مساله بزرگ و حاد از كجاست؟ آیا این یك مشكل درون سازمانی است یعنی از متن و درون نظام آموزش برخواسته است، یعنی نظام آموزش نمیتواند با برنامهها، اصول و قواعد داخلی خود، چگونه این دانش آموزان را بر اساس نیازهای روز جامعه تربیت كند یا مشكل برون سازمانی است، یعنی از سطح علمی و معرفتی كل جامعه و نهادینه نشدن تحصیل علم. وضع نابهنجار و نامطلوب سیستم اقتصادی و طبقاتی جامعهها و یا تركیبی از آنها ناشی میشود؟
میبینیم مشكلات آموزش و پرورش از جمله مساله «افت تحصیلی» به حدی بغرنج شده است كه هر ساله دهها و صدها كتاب و مجله و نشریه در جهان، خصوصاً در ایران در این مورد چاپ شده است و سمینارهای مختلف كه غالباً جامعهشناسان و روانشناسان را به بررسی و تجریه و تحلیل و ارائه راهحل دعوت مینمایند برگزار میشود، پس به نظر محقق، انتخاب موضوع آنقدر اهمیت داشته است كه به بررسی علل و عوامل عمده آن كه موجب عدم كارایی نظام آموزشی و پرورش كشور شده و سبب اتلاف و هدر رفتن سرمایههای مادی و معنوی یك ملت میشود، پرداخته شود و با ارائه راهحل برخواسته از متن فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی كشورمان هشداری برای مسئولین و دستاندركاران سازمان تعلیم و تربیت و دولت مجری قوانین باشد تا بتوانند با تصحیح و تقویت برنامههای آموزشی جدید، چنین بحرانی را از جامعه ما بزدایند و با تقویت انگیزه تحصیل علم در اندیشههای نسل جوان، جامعه را به سوی پیشرفت واقعی و تمدن حقیقی سوق دهند.
هر پژوهش و تحقیقی برای رسیدن به هدف و مقصود خاصی صورت می گیرد. این هدف غالباً خود را در قالب پرسش آغازین نمودار میسازد و از طریق بیان آن آشكار میشود. در مراحل قبل این تحقیق موضوع كلی و سوال كلی آشكار شده و این موضوع كلی به صورت یك عنوان مشخص و روشن بیان شده است. سوال اصلی و آغازین تحقیق كه همان عنوان تحقیق بود، در مورد «افت تحصیلی» دانش آموزان ذكر شده است. با بررسی دقیق موضوع و عنوان تحقیق دریافتن اهمیت و ضرورت آن اهداف مهمی را میتوان از درون آن تشخیص داد. نظر به اینكه خود محقق از دبیران سازمان بزرگ آموزش و پرورش كشور بوده، طی سالها تدریس در مدارس روستایی و شهری با مشكلات و نیازهای دانشآموزان، مدرسان و دیگر كاركنان اداری آن سازمان تا حدی آشنا شده با انتخاب چنین موضوعی و تحقیق درباره آن مسلماً اهدافی چند را به شرح زیر در نظر داشته است.
گر چه اهداف زیادی را میتوان جهت تحقیق در پدیده افت تحصیلی برشمرد، ولی میتوان این اهداف را به دو صورت كلی و ویژه تقسیم كرد:
1- اهداف كلی 2- اهداف ویژه
«اهداف كلی مستقیماً از مساله پژوهش مشتق میشود، در واقع یكی از اهداف كلی، خود موضوع تحقیق است كه معلوم میدارد پژوهش چه چیزی را دنبال میكند و یا قصد تعیین آن را دارد. اهداف ویژه تحقیق هم اصولاً از مساله پژوهش و اهداف كلی آن نشأت میگیرد و میتوان آن را «خرده مساله پژوهش» نامید. محقق، با بیان این اهداف دقیقاً تصریح میكند كه در این تحقیق چه انجام میشود و چه انجام نمیشود.»(خاكی، 1382، 29)
این تحقیق صرفاً در شهرستان آمل در استان مازنداران انجام میشود. سپس اهداف آن چه كلی و چه جزئی هماهنگ با این شهرستان میباشد.
1- كشف رابطه بین عوامل جامعه شناختی با پدیده افت تحصیلی در دوره متوسطه
2- شناخت میزان تاثیر عوامل جامعه شناختی در تاثیر گذاری بر افت تحصیلی
3- آگاهی بر روند و جریان پدیده افت تحصیلی از سال 1375 تا 1383 به صورت كلی
4- مقایسه تطبیقی جریان و روند افت تحصیلی بین دختران و پسران در مقطع متوسطه از سال 75 تا 83
5- ارائه راهكارهای صحیح بر اساس ارزشها و هنجارهای ملی و دینی كشور ما برای بهبود این وضعیت
1- آشنا ساختن مدیران، دبیران و مربیان آموزشی و تربیتی با عوامل اجتماعی كشف شده در رابطه با «افت تحصیلی» دانشآموزان.
2- برخورد قاطعانه و اصولی مسئولین نظام با عوامل شناخته شده افت تحصیلی به ترتیب اهمیت و اولویت در حد امكان.
3- شناخت عوامل اجتماعی مشترك در افت تحصیلی دختران و پسران دوره متوسطه.
4- ارائه یك مدل تحلیلی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما را در رابطه با افت تحصیلی.
5- آشنا ساختن دانشآموز دختر دوره متوسطه با عوامل اجتماعی افت تحصیلی برای بهبود وضعیت درسی آنها.
6- آشنا ساختن دانشآموز پسر مقطع متوسطه با عوامل اجتماعی افت تحصیلی جهت بهبود وضعیت درسی آنان.
7- ارائه راه حلهایی به مسؤولین نظام آمورش پرورش بر اساس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما.
8- ارائه پیشنهاد و راهنماییهای لازم به والدین جهت كمك به وضعیت درسی دانشآموزان.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
۱) جنبه های انفعالی و عاطفی شخصیت به سرعت رشد می کنند و گسترش می یابند به نحوی که کل شخصیت فرد را فرا می گیرد.
۲) حیات روانی کم و بیش آشکار می شود ودررفتارواعمال مختلف بروزمی کند وخودپنداره نوجوان شکل می گیرد.
۳) نوجوان به شدت گرایش پیدا می کند که وارد گروههای همسالان شود.
دوره نوجوانی به خاطر تحولات بلوغ و ارزشها وبحران خودپنداره وارد مرحله ای
است که درآن بزه بیشتر اتفاق می افتد وآمار نیز این ادعا را تأیید می کند.بزهکاری نوجوانان از این جهت چشمگیر است که آنها نیروی فوق العاده ای دارند که می توانند آن را براساس خودپنداره شان درهرجهت که می خواهند هدایت کنند. آشکارا پیداست که درصورت منفی بودن این نیروها می توانند خطر جدی برای آنها وجامعه بوجود آورند. (احمدی ۱۳۷۱ )
بزهکاری را نمی توان مختص به طبقه خاصی دانست آنچه مسلم است بزهکاری در تمام طبقات وجود دارد اما میزان آن در طبقات متغیر است.جامعه شناسان علل بزهکاری را در وضعیت نابسامان اقتصادی واجتماعی می دانند. مشاوران وروانشناسان علل بزهکاری را در خصوصیات شخصیتی،روانی وخودپنداره جستجو می کنند. (موون ۲۰۰۲ )
محققین دراین تحقیق درنظر دارند به جواب این سؤال که آیا با مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری که فرضیات و اساس آن نظریه برپایه احترام واعتماد به قابلیتهای افراد جهت رشد و رسیدن به یکپارچگی است. می توان به تغییر خودپنداره نوجوانان بزهکار مؤفق شد؟
خودپنداره متغیری است که در تعاملات بین فردی و بخصوص تحت تأثیر واکنش های دیگران به رفتارهای فرد شکل می گیرد وقابل انتظار است که ازطریق مشاوره با سبک ها و شیوه های متفاوت نیز با میزان ها ودرجات مختلف تأثیر بپذیرد وتردیدی نیست که عزت نفس وخودپنداره دربین افراد بزهکار آسیب دیده باشد ومطمئناً رفتارهای بزهکارانه نیز تحت تأثیر خودپنداره فرد خواهند بود.بر این اساس پژوهش حاضر میزان اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری را در میزان خودپنداره نوجوانان بزهکار مورد مطالعه قرار می دهد.
راسکین در ارائه دلایل بزهکاری وارتباط آن اینگونه می گوید که توقع بیش ازحد وغیرمعمول والدین ازفرزندان موجب کشمکش درونی واحساس گناه وستیزه جویی فرزندان می شود واصول تربیتی غلط وغیرمنطقی در خانواده منجر به شکل گیری خودپنداره ضعیف در
نوجوانان می شود.(بوزارت ۲۰۰۲)
دراوایل دهه (۱۹۹۰ ) استانلی هال بر اساس مطالعات خود با عده کثیری ازنوجوانان به این نتیجه رسید که مرحله نوجوانی دوره ای است که درآن فرد دارای جنبه های افراطی و اغراق آمیز دررفتار خود می شود و ازمشخصات آن طوفان وفشار هیجان است. (چاپمن ۱۹۹۶ )
همراه با تغییرات جسمانی در نوجوانان یک سلسله دگرگونیها در احساسات وعواطف وتمایلات وخواسته ها،تصورات وتخیلات بوجود می آید و توازن دوران نوجوانی وکودکی رابرهم می زند.با احتمال بروزاختلالات رفتاری دراین دوره افزایش می بخشد.انتقال موفقیت آمیزازدوره کودکی به دوره نوجوانی که به تغییر درمفهوم«خودپنداره» نیاز اساسی دارد.نوجوان برای انطباق خود با محیط و شناخت انتظارات ازاطرافیان به شدت به راهنمایی افرادی آگاه وبصیر نیاز دارد.بزهکاری نوجوانان باعوامل اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی ارتباط دارد وشیوع آن درپسران بیش ازدختران است.بزهکاری نوجوانان یک اختلال عاطفی،اجتماعی به حساب می آید واقدام به عملی است که نوجوانان را ارضا می کند ولی مورد پسند جامعه نیست. (شفیع آبادی ۱۳۷۵ )
سؤال پژوهش
1) آیا مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییر خودپنداره نوجوانان بزهکار مؤثر است؟
2) آیا مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییر خودپنداره نوجوانان بزهکاربا سواد بالا نیز مؤثر است؟
3) آیا مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییر خودپنداره نوجوانان بزهکاربا سطح مالی بالا مؤثر است؟
4) آیا مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییر خودپنداره نوجوانان بزهکاربا سطح مالی پائین مؤثر است؟
5) آیا مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییر خودپنداره نوجوانان بزهکاربا سطح سواد پائین مؤثر است؟
6) آیا مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییر خودپنداره دختران نوجوان بزهکار مؤثر است؟
7) آیا مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییر خودپنداره پسران نوجوان بزهکار مؤثر است؟
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
اضطراب جزء شناختی مبهم و از نظر ذهنی نامتمرکز است بجای وقوف به خطری روشن و شناخته شدۀ شخص از احساس نگرانی در رنج است تفکر غالب این است که چیزی وحشتناک در حال وقوع است اضطراب شدید و مقاوم گسلندۀ فعالیتهای زندگی بهنجار است که از اختلال اضطرابی حکایت می کند. به طوری که در شخص نوروتیک اضطراب سبب می شود تا فرد مضطرب از ابراز تمایلات و عواطف و افکار خود در هر شرایطی امتناع ورزد. نتیجه می گیریم که یکی دیگر از هدفهای روان درمانی کاستن اضطراب در فرد مضطرب است که این می تواند با بالا رفتن انگیزه پیشرفت در فرد دچار اضطراب کمک بسزایی داشته باشد. به این معنی که نوع توجه به پیشرفت انگیزه آن در جهت مثبت می تواند باعث کاهش اختلالان روانی گردد.
اهمیت و ضرورت مسأله :
اکثر صاحب نظران وجود اضطراب را در کاهش انگیزۀ پیشرفت مؤثر می دانند. نکتۀ قابل تأسف این است که اضطراب انگیزه را در دانشجویان کاهش می دهند. اکثر صاحب نظران در پی راه حلی برای کاهش اضطراب دانشجویان دختر و پسر هستند. انگیزۀ پیشرفت قادر است دانشجویان را برای درس خواندن برانگیزد.
تحقیقات نشان می دهد که انگیزۀ پیشرفت می تواند یادگیری را تسهیل کند. افرادی که دارای انگیزۀ پیشرفت بیشتری بودند با کوشش و جدیت بیشتری به امر تسهیل پرداختند این افراد در هر جا و سازمانی مشغول به کار شوند موجب پیشرفت آن سازمان می گردند. مک کلرلند نشان داده است جوامعی که دارای اوج و انحطاط بوده اند عطش میزان انگیزۀ پیشرفت در آن جامعه بوده است. به هرحال تحقیقات او ثابت کرد که انسانها هستند که تاریخ را می سازند و نه این که تاریخ انسان را بسازد.
با توجه به مطالب بیان شده به اهمیت و انگیزۀ پیشرفت و اضطراب پی برده و درصدد هستیم که ارتباط بین این دو را بسنجیم.
فرضیه های تحقیق :
1 ) بین انگیزه پیشرفت و اضطراب رابطه وجود دارد.
2 ) انگیزه و پیشرفت دانشجویان دختر و پسر متفاوت است.
3 ) میزان اضطراب دانشجویان دختر و پسر متفاوت است.
تعاریف عملیاتی واژه ها و اصطلاحات :
انگیزۀ پیشرفت[2] : انگیزه ایست که درونی در فرد برای به پایان رساندن موفقیت آمیز که یک تکلیف، رسیدن به یک هدف یا دستیابی به درجۀ معنی از شایستگی در یک کار.
تعریف عملیاتی انگیزه پیشرفت : عبارت است نمره ای است که آزمودنی ها از آزمون انگیزه پیشرفت به دست آورده است.
انگیزه پیشرفت در تحقیق حاضر نمره ای است که آزمودنی ها در آزمون انگیزه پیشرفت هرمس کسب می کنند.
اضطراب : کلمه ای مشتق از لغت لاتین (stringer) به معنی سختی کشیدن است و در قرن هفده ام برای تشریح یا محنت به کار برده می شود و در اواخر قرن هجده ام دلالت برنید و فشار کوشش و سختی می کند. که متوجه فردی یا عضوی یا نیروی روانی او می شود.
(ساراسون) از اضطراب این گونه تعریف نمود : اضطراب یک نوع اشتغال ذهنی است که با خودشکاکی و خود کم بینی مشخص می شود. (نوایی نژاد، 72 ).
پیاژه : اضطراب عبارتند از یک ناراحتی بدنی و روانی که از احساس قریب الوقوع بودن یک خطر پدید می آید و نشانۀ آن ترس عمیق و مبهمی است که می تواند از دلواپسی به وحشت ناگهانی تغییر یابد.
فرویر : اضطراب حالت عاطفی نامطلوبی است که تا تغییرات پسیکو فیزیولوژیک در پاسخ به یک تعارض درون روانی همراه می باشد.
تعریف عملیاتی اضطراب : در تحقیق حاصل نمرات ناشی از آزمون اضطراب حاضر منظور از اضطراب نمره است که آزمودنی ها در آزمون اضطراب کتل کسب می کنند.
فرضیه ها :
متغیر مستقل : اضطراب متغیر ملاک
متغیر وابسته : انگیزۀ پیشرفت
متغیر دخالت هنده (مداخله گر) : جنسیت
هدف تحقیق :
1 ) تعیین رابطه اضطراب و انگیزه پیشرفت در دانشجویان.
2 ) تعیین تفاوت میزان اضطراب در بین دانشجویان دختر و پسر.
3 ) تضمین تفاوت انگیزه پیشرفت دانشجویان دختر و پسر.
هدف از تحقیق حاضر:
1 ) تعیین رابطه اضطراب و انگیزه پیشرفت در دانشجویان.
2 ) تعیین تفاوت اضطراب در بین دختران و پسران و تعیین تفاوت و انگیزه پیشرفت در بین دختران و پسران.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
امید یعنی احساس امکان داشتن و ممکن بودن هر چیز غیر ممکن . ( مارسل ، 1962 )
نا امیدی انسان را از درون می پوساند و راه را برای کوشش و پیشرفت مسدود میکند ( نا امیدی شاخص مهم افسردگی می باشد ). ( گلمن ، دانیل ، 1995 ) .
فرد در اثر نا امیدی بشدت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های مختلف خود را بسنجد و تصمیم بگیرد . نا امیدی شخص را سریعا در هم شکسته و او را در برابر عوامل فشار آور بی دفاع و گرفتار می کند .
یکی از متغییر هایی که ارزیابی آن در تبیین تغییر پذیری گرایش به نا امیدی به نظر میرسد ، سخت رویی است . اولت کوبا سا (1979 ) سخت رویی را ویژگی شخصیتی پیچیده ای معرفی می کند که از سه مولفه چالش ، کنترل و تعهد تشکیل شده است . فردی که میزان خصیصه چالش در او بیشتر است رویدادهای زندگی را به منزله فرصتی برای پویایی و سازگاری مجدد و میدانی برای تحقیق و ارتقاء خویشتن تلقی می نماید و در برابر این رویدادها تسلیم منفعلانه را انتخاب نمی کند . فردی که مولفه کنترل در او زیاد است ، احساس تاثیر گذاری بر زندگی خویشتن را دارد و غالبا خود را در تغییر و دگرگونی شرایط توانا و مسئول می بیند . فردی که از تعهد بیشتری برخوردار است ، نه
تنها خود را واجد ارزش می بیند ، بلکه در زندگی به چیز هایی بسیار با ارزش معتقد است که اهمیت و معنای زیستن را برای وی برجسته می سازد ( مدی ، اولت ( کوبا سا ) 1984 ص 31 )
طی سه دهه اخیر نقش تعدیل کننده یا محافظت کننده سخت رویی در قلمرو بیماریهای مختلف جسمانی به وفورمورد پژوهش قرار گرفته است( به عنوان مثال : لامبرت همکاران،1990 ) . به نظر می رسد که سخت رویی از طریق شیوه خاص ارزیابی رویدادها و استفاده از روش های مقابله با آنها مکانیزم محافظت کننده ای را در ساختار جسمی و روانی انسان به جریان می اندازد .
پژوهش حاضر رابطه بین سخت رویی و ناامیدی را مورد بررسی قرار می دهد .
فرضیه های تحقیق :
1 ـ بین سخت رویی و ناامیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
2 ـ بین چالش و نا امیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
3 ـ بین تعهد و نا امیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
4 ـ بین کنترل و نا امیدی رابطه معنا دار وجود دارد .
ضرورت و اهداف پژوهش :
پژوهش حاضر بررسی میزان سخت رویی ( تعهد ، کنترل ، چالش ) برنا امیدی در دانشجویان کشاورزی و روانشناسی است .
از نظر بسیاری از پژوهشگران افرادی که سخت رویی بالایی دارند هنگام بروز مشکل بیشتر از روش مقابله گفتاری استفاده می نمایند .
سخت رویی یک مفهوم روانشناختی است که به شیوه های خاص و با ثبات فرد واکنش های او با رویدادهای استرس زای زندگی اشاره دارد . این سازه شخصیتی از سه مولفه تعهد ، کنترل و چالش تشکیل شده : 1 ـ تعهد نشان دهنده اعتقاد فرد به ارزشمند و معنا دار بودن فعالیت هایش و احساس عمیق و در آمیختگی با این فعالیت است 2 ـ کنترل بر عقیده است که تجارب زندگی قابل پیش بینی و کنترل است 3ـ چالش اشاره دارد به اینکه تغییر در زندگی امری طبیعی بوده و فرصتی برای رشد فراهم می آورد . (کوباسا و همکاران 1982 )
ناامیدی بعنوان یکی از صفتهای خاص واسط افسردگی تعریف شده است . (بک. 1963 و 1967 ملجس بالبی 1969 )
فرد ناامید کسی که در یک سیستمی از انتظارات منفی راجع به خودش و آینده زندگیش قرار گرفته است و رابطه بسیار نزدیکی با مفهوم درماندگی آموخته شده دارد .
تا جای که جستجوها ی محقق به او این امکام ابراز نظر را می دهد تا کنون تحقیقی مشابه تحقیق حاضر صورت نگرفته است .