در تعریف حقوق زن میتوان گفت در سطح كلی، جزیی از حقوق بشر است كه به عنوان حقوق اساسی و غیرقابل انتقالی تلقی شده كه برای زندگی زن به عنوان یك انسان ضروری است و به صورت جزیی تر، حقوق زن عبارت است از آن حقوقی كه برای زندگی انسانی زن به واسطه زن بودن؛ یعنی جنسیت اوضرورت دارد.بنابراین ضمن اینكه عنصر اساسی مفهوم حقوق زن، تساوی با مردان و رفع تبعیض نسبت به زنان به سبب جنسیت آنها است،از طرف دیگر عنصری وجود دارد كه بدون آن با اجرای عنصر اول به مقصود اصلی نخواهیم رسید وآن تدابیر حمایتی است كه باعث ایجاد شرایط لازم جهت تساوی زن و مرد میگردد.
مبنای اصلی برابری زن و مرد به عنوان یكی از مصادیق حقوق بشر به حقوق طبیعی بر میگردد، حقوقی كه به صرف انسانبودن برای انسان حاصل میشود و اراده انسانی در ایجاد آن دخالتی ندارد و قواعد آن ثابت و غیرقابل تغییر میباشد؛ بدین معنا كه اگر صاحب حق بودن برخاسته از ذات انسان ولازم و ملزوم انسانیت اوست، پس نابرابریهای فیزیكی واختلافات مبتنی بر نژاد،زبان، جنس، آداب و سنن، محیط زندگی و غیره نمیتوانند درحقوق انسانی وی موثر افتد.
در سالهای اخیر، طرفداران حقوق زن در جهت برابری و رفع تبعیض نسبت به زنان تلاشهای بسیاری نمودهاند، لكن علی رغم موفقیتهای نسبی، زنان در جهت رسیدن به تساوی حقوق انسانی با مردان راه طولانی در پیش دارند زیرا هنوز تبعیضات زیادی بین زنان ومردان به چشم میخورد كه یكی ازآنها تبعیض در زمینه حق اشتغال وداشتن كار میباشد.
«حق اشتغال»، یكی از حقوق بنیادین انسانها است كه جزء حقوق فطری محسوب میگردد. این حق، مقولهای با اهمیت بسیار است كه در به ثمر نشستن نیازهای مادی و غیرمادی نقش اساسی دارد؛ زیرا كار علاوه بر اینكه یك نیاز معنوی میباشد راهی برای وصول به نیازهای ضروری است. نیازهای هر انسانی از خواستههای جسمانی، روانی واجتماعی وی سرچشمه میگیرد و بسیاری از آنها باید از طریق كار واشتغال برطرف شود. این حق اگر چه حقی متعلق به همه افراد بشر است لكن برای بهرهگیری ازآن زنان نسبت به مردان با مشكلات و معضلات بسیاری مواجه هستند.
«اسناد بینالمللی حقوق بشر» اعم از اسناد عام و اسناد ویژه طرفدار حقوق زنان،سعی در رفع نابرابریها و تبعیضات شغلی زنان داشته و در تغییر بنیانهای اجتماعی و قانونی تلاش نمودهاند. كنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان() (مصوب 1979م.) مجموعه منسجمی از همه استانداردهای حقوق زنان و یكی ازدستاوردهای مهم جامعه بین المللی است كه به بررسی ابعاد مختلف حقوق شغلی زنان می پردازد.
این كنوانسیون نظری بر ایدههای فمینیستی نداشته و درواقع، به موقعیت واقعی زنان در جوامع میپردازد و سعی در جهت رفع قوانین غیرمساعد وتبعیضآمیز علیه زنان، ازطریق تشویق كشورها به همراهی و الحاق به این كنوانسیون نموده است. آنچه در نهایت به ذهن خطور میكند، این است كه تلاشهای رفع تبعیض از زنان از جنبشهای طرفدار زن گرفته تا اسناد حقوقی و اعلامیههای جهانی حامی حقوق بشر، همه در پی یافتن راهی برای غلبه بر نابرابریها بوده و هستند، اما چرا با وجود همه این حمایتهای جهانی، باز هم زنان قادر به رهایی از قفس آهنین چنین وضعیتی برای نیل به حقوق حقه خود نیستند؟()
آنچه موجب شده ایران به كنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان نپیوندد، تصور برخی از علمای دینی در خصوص این سند بین المللی میباشد، این گروه هر گونه تغییر وتحول در مقررات فقهی نظیر قضاوت را غیرممكن و تحریف در قوانین اسلامی میدانند. با تغییر در چنین دیدگاههایی میتوان به ارتقاء حقوق زنان با موازین حقوق بشر امیدوار بود كه در اینجا فقه پویا باید مساعی خود را در جهت اصلاح قوانین به كار اندازد.
پیشنهاد موضوع تحقیق با عنوان «اشتغال زنان در نظام حقوقی ایران با توجه به كنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان»، بهانهای بود تا شاید بتوان با بررسی و بحث بیشتر، موضوع نابرابری حقوق شغلی زنان در ایران را به چالش كشانده و همگام با كشورهایی كه رفع تبعیض نسبت به زنان را پذیرفتهاند، اقدام به ایجاد مكانیسم ویژه جهت استقرار برابری نمود.
موضوع طرح پژوهشی با اهداف بنیادی زیر پیگیری شده است:
1- بررسی اشتغال زنان در نظام حقوقی ایران
2- بررسی اشتغال زنان در كنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان
3- تبیین موانع و تنگناهای موجود درقوانین ایران در خصوص احقاق حقوق زنان
در زمینه اشتغال
بنابراین با در نظر گرفتن اهداف فوق، سوال اصلی كه نسبت به موضوع پژوهشی مطرح میگردد این است كه:
طبعاً علاوه بر سئوال اصلی، سئوالهای فرعی دیگری نیز به ذهن خطور میكند كه پاسخگویی بدانها لازم میباشد. برخی از آنها به قرار زیر است:
آنچه مسلم است برای مطالعه بهتر موضوع پژوهشی و دستیابی به پاسخ سوالات مطروحه، به بررسی معیارها و استانداردهای حقوق شغلی زنان در سایر اسناد بینالمللی نیز میپردازیم چرا كه تنها اصول مندرج در این اسناد را میتوان به عنوان معیار مفیدی در جهت ارزیابی وضعیت اشتغال زنان در ایران تلقی كرد.
بنابراین با پیجویی این فرضیه موضوع را دنبال میكنیم كه :وضعیت اشتغال زنان ایرانی در تطبیق با كنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان دارای نواقص و كاستیهایی میباشد.
درآزمون این فرضیه، به این نتیجه میرسیم كه میزان مشاركت زنان در فعالیتهای اجتماعی وسیاسی كه یكی از شاخصهای توسعه یافتگی جوامع محسوب میشود در كشورما با استانداردهای جهانی فاصله قابل توجهی دارد.پایین بودن نرخ مشاركت زنان ایرانی دربازار كار، ناشی از موانع و محدودیتهای حقوقی وبیشتر ازآن، موانع و محدودیتهای غیرحقوقی است. براین اساس، بر دولت واجب است با اتخاذ تدابیری برای رفع این موانع، به تعهد وتكلیفی كه برطبق حقوق داخلی و اسناد بین المللی بر عهده دارد عمل نماید.
این پژوهش به روش كتابخانهای بوده و از منابع اینترنتی، قوانین و مقررات داخلی، اسناد ومعاهدات بینالمللی به خصوص كنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان،به عنوان مهمترین ابزار كار تحقیق استفاده شده است.
در رابطه با محدودیتها و موانع تحقیق، باید از محدودیت در دسترسی به منابع آماری جدید و كمبود منابع منسجم در رابطه با موضوع ونداشتن كتابخانه مجهز در دانشگاه و عدم همكاری كتابخانههای معتبر نام برد.
تنظیم مطالب تحقیق، در سه بخش صورت گرفته است و هر بخش، مشتمل بر دو فصل میباشد. در بخش اول به بررسی اشتغال زنان از دیدگاههای مختلف پرداخته شده است، چنانكه در فصل اول، وضعیت اشتغال زنان از دیدگاه اجتماعی و اقتصادی و در فصل دوم اشتغال زنان از دیدگاه اسلام و اسناد بینالمللی مورد بحث واقع شده است.
بخش دوم، تحت عنوان بررسی اصول مرتبط با حق اشتغال زنان در كنوانسیون (CEDAW) و قوانین موضوعه ایران در دو فصل نگارش یافته است. در فصل اول به بررسی اصول عمومی و در فصل دوم به بررسی اصول اختصاصی مرتبط با حق اشتغال زنان پرداخته شده است.
در بخش سوم، به بررسی اشتغال زنان در مناصب مهم دولتی و سیاسی پرداخته شده است، چنانكه در فصل اول، اشتغال زنان در مناصب مهم دولتی و سیاسی در كنوانسیون (CEDAW) و در فصل دوم، اشتغال زنان درمناصب مهم دولتی وسیاسی در قوانین موضوعه ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در پایان از مطالب ارائه شده نتیجه گیری شده است.
امید است بتوانیم در جهت ارتقاء وضعیت شغلی زنان و احقاق نیمی از جمعیت فعال كشور كه در همه عرصههای اجتماعی، اقتصادی،سیاسی و غیره ظرفیت، قابلیت وشایستگی خود را به اثبات رسانیدهاند، گامی هر چند كوتاه برداریم.
[1] . Convention on the Elimination of all Forms of Discrimination Against women (CEDAW)
[2] . Fredman, Sandra, Woman and the law, Clarendon Press. OXFORD,1997, P.2
کنار آمدن با فشارهای زندگی و کسب مهارت های مستقلانه ی فردی و اجتماعی همواره بخـشیاز
واقعیات زندگی انسان بوده و در ادوار متفاوت در زندگی او به اشـکال گونـاگون تجلـی یافتـه اسـت.
تعارضات در دوران کودکی جلوه چندانی ندارد اما با افزایش سن و هنگام مواجهـه بـا دشـواریهـای
ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و محیطی تظاهر بیشتری پیدامیکنند. بنابراین اگر
افراد از سنین کودکی در انجام مهارت های مـستقلانه زنـدگی روزانـه فـردی و مـسئولیت پـذیریهـای
اجتماعی تبحر یابند، بدون تردید در مواجهه با موقعیتهای فشارزا عملکرد م ناسـبی خواهنـد داشـت.
مهارت های مقابلهای مجموعهای از توانایی هایی هستند کـه زمینـه سـازگاری، رفتـار مثبـت و مفیـدرا
فراهم میآورند. از آنجایی که توانایی تولید، بکارگیری روش های مقابلهای و پیاده کردن آن بخـصوص
در روابط بین فردی و همچنین در جهت رشد و سازگاری افراد بسیار تأثیرگذار میباشد؛ این توانـایی-
ها، فرد را قادر میسازند مسئولیتهای نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بـدون لطمـه زدن بـه خـودو
دیگران با خواستها،انتظارات و مشکلات روزانه بویژه در روابط بـین فـردی و بـه شـکل مـؤثرتری
1
روبه رو شود(زتلین ،1985 ، به نقل از مشفق.(1389 از طرفی توانایی هـای لازم بـرای رفتـار انطبـاقیو
مؤثر، افراد را قادر می | سازد تا بطور مؤثر با مقتضیات و چالش | های زندگی روزانه مقابله کنند. آمـوزش | ||||
این مهارت | ها، موجب ارتقای رشد شخصیتی و اجتماعی، محافظت از حقوق انسان هـا و پیـشگیری از | |||||
مشکلات روانی و اجتماعی میشود. | ||||||
رفتار انطباقی | در حقیقت سازه بسیار جامع | و فراگیری | است | که مؤلفههای ذهنی، حسی، حرکتـی و | ||
2 | انطباقی به | معنای | قدرت کنار آمدن با دیگران و ارتباط | |||
شخصیتی را در برمیگیرد(کوهن ،1988رفتار). | ||||||
برقرار کردن با | آنها، یعنی | کنار آمدن در مذاکرات، درگیـری هـا، اشـتباهات و همچ نـین کنـار آمـدن بـا |
. Zetlin ١ . Cohen ٢
٥
موقعیت های جدید و سایر موقعیتهاست. از طرفی پرورش رفتار انطباقی منجـر بـه برقـراری ارتبـاط
فرد با محیط اطراف خود و مقابله با شرایط استرسزا میشود (بوزان، ترجمه مینویی،.(1383
کیفیت زندگی آن دسته از خصوصیاتی است | که برای فرد ارزشمند اسـت و حاصـل ادراك خـوب |
بودن یا احساس راحتی است و در راستای | توسعه و حفظ منطقی عملکرد جسمانی، هیجانی و عقلانی |
استبطوری. که فرد بتواند توانایی هایش را در فعالیت های زندگی حفظ نماید.( محمودی، شریعتی،
بهنام پور .(1382
از آنجا که روشهای مقابلهای به عنوان تلاشی شناختی و ر فتاری برای رویارویی بـا موقعیـتهـای
فشارزا و زمینه سازگاری فرد جهت برخورد مناسب با چالش های زنـدگی اسـت و برخـورد مناسـب
همان اتخاذ روشی است که تنش فرد را کاهش و احساس خـوب و مثبـت بـودن را در فـرد افـزایش
می دهد. لذا انتظار می رود همبستگی چشمگیری بین روش های مقابله ای بـا میـزان کیفیـت زنـدگی
وجود داشته باشد.
تحقیقات نشان می دهد افراد بیمار و ناتوان از کیفیت زندگی پایین تری برخوردارند و حتی شـدت
بیمـــاری، نـــاتوانی و تعـــداد دفعـــات مراجعـــه بـــه پزشـــک بـــر کیفیـــت زنـــدگی تـــاثیر
دارد(نجومی،بهاروند،کاشانیان.(1388
رضایت از زندگی و احساسخوب بودن در بیماری های مـزمن هـدف اصـلی درمـان و مراقبـت
است. با این حال کیفیت زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت مزمن پایین تر از حد طبیعی است و تحقیقات
نشان می دهد بکارگیری برنامه های آموزشی ساده به میزان زیادی بر کنتـرل فـرد بـر روی بیمـاری و
عوارض جانبی تاثیرهداشتونهایتا باعث بهبود کیفیت زندگی و احساس رضـایت از زنـدگی در فـرد
شده و تحمل رژیم درمانی آسان تر می شود(نوقابی و همکاران .(1385
نابینایان و کم بینایان نیز از جمله افراد ناتوان جسمی هـستند بـا توجـه بـه تـاثیر منفـی نـاتوانی و
بیماری های مزمن بر روی سلامتی و میزان کیفیت زندگی، می توان انتظار داشت که نابینایی بر کیفیت
زندگی افراد نابینا تاثیرگذار بوده و استفاده از روش های مقابله ای مناسب یا غیر مناسب می توانداین
تاثیر را کاهش یا افزایش دهدازآنجا. که هـر فـرد معمـولا از یـک | راهبـرد مقابلـه ای بـیش از سـایر |
راهبردها در رویا رویی با مسایل و مشکلات استفاده می کنـد لـذا | پـژوهش حاضـر درصـدد اسـت تـا |
رابطه ی بین سبک های مقابله ای با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینـای دخترشـهر تهـران را بررسـی
کند تا نشان دهد استفاده کنندگان از کدام راهبرد مقابله ای از میزان کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند
تا به پشتوانه ی این دستاورد علمی بتوان آموزش های لازم را به افراد جهت افـزایش سـطح سـلامت
زندگی با استفاده از راهبرد مقابله ای بدست آمده، ارایه داد.
با توجه به آنچه گفته شـد و اهمیـت آن ، در پـژوهش حاضـر، مـسئله ایـن اسـتکـه: ” آیـا بـین
سبک های مقابله ای با کیفیت زندگی دانش آموزان دختر نابینای شهر تهران ارتباط وجود دارد؟”
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
اغلب کشورهای جهان از طریق توسعه گردشگری توانستهاند مسائم مهمی نظیر افزایش درآمد ارزی، رونق اشتغال، تبادل و تعامم فرهنگ، ایجاد بازار مصرف تولیدات و ودمات، پر کردن اوقات فراغت
در این راستا استفاده بهینه از توانمندیهای محیطی یك منطقه می تواند نقش عمدهای را در توانمندسازی مردم محلی و تنوع بخشی به رشد اقتصادی و نیز ولق فر تهای شغلی جدید در ارتباط تنگاتنگ با سایر بخشهای اقتصادی ایفا نماید.)شریف زاده،مراد نژاد(.
محدوده مطالعاتی پژوهش حاضر یعنی شهرستان شهریار نیز علی رغم دارا بودن باغات میوه فراوان و آب و هوای مطبوع و آثار و ابنیه تاریخی و فرهنگی هنوز نتوانسته است به جایگاه مناسب وود در بخش گردشگری دست یابد و با مسائم مختلفی چون فقدان فضاهای فراغتی کافی و مناسب، عدم وجودامكانات و تسهیالت اقامتی، پذیرایی و زیر ساوتهای ززم برای توسعه گردشگری دست و پنچه نرم می کند.از طرف دیگر اتكای اقتصاد شهرستان به کشاورزی و مشكالت اقتصاد کشاورزی و محدودیتهای زمین موجب گردیده که اقتصاد شهرستان متزلزل گردد بسیاری از زمینهای کشاورزی
جهت انجام فعالیت اقتصادی در بخش های نعت و ودماتی منطقه به کار مشغول شدهاند که به دلیم ناکافی بودن فر تهای شغلی، بخش زیادی از جمعیت شهریار در شهر تهران به فعالیت
مشغولند. و این مساله شهریار را به ورت یك منطقه ووابگاهی برای کالن شهر تهران درآورده است.
جوانی جمعیت منطقه و بیكاری ناشی از آن،عدم وجود امكانات و ودمات تفریحی و فراغتی کافی و پاسخگو در منطقه منجر به بروز بروی معضالت اجتماعی شده است. لذا در چنین شرایطی استفاده از توانهای محیطی شهریار در جهت توسعه گردشگری می تواند کمك موثری به تنوع بخشی به اقتصاد و توسعه زیر ساوتهای آن، بهبود وضعیت اشتغال و ایجاد مراکز تفریحی و فراغتی پاسخگو به نیاز های منطقه باشد و ززم است که سرمایه گذاری هدفمند و با برنامه ای در منطقه در جهت رسیدن به
این مهم ورت پذیرد.ززم به گکر است که این شهرستان در ورت حفظ طبیعت زیبا و باغات
سرسبز می تواند به حیات مطلوب و هوای مطبوع وود ادامه دهد و در ورت از بین رفتن این باغات فر تهای زیادی را هم از دست وواهد داد. از این رواین پژوهش در نظر دارد به شناسایی، بررسی و چگونگی استفاده از توانهای بالقوه و بالفعم محیطی شهرستان شهریار در جهت توسعه گردشگری این شهرستان بپردازد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
طی چنددهه گذشته تحوالت منشره شهر تهران به عنوان ایتخت ایران تابی روندها وجریانها مختلف در سشح جهانی، ملی و منشرهای ساخته است.محدوده مورد مشالعه یعنی شهرستان کرج بدالیلی مانند نزدیکی
به تهران و تعامل شدید با | آن بیش از یش تابی این تحوالت | بوده | است .رهگیر این | تحوالت به |
منظوراگاهی از سمت وسو | رشد توسعهایست که در محدوده مورد مشالعه اتداق افتاده و درک | ایدار بودن | ||
یا نبودن آنهاست تا ماحصل این آگاهی باعث توقف روندها نا ایدار | و اصالح وبازگشت آنها در مسیر | |||
ایدار گردد و از آسیبها | غیر قابل جبران در منشره جلوگیر | شود. در حریرت آنچه واقعیت محدوده |
مورد مشالعه را مشخص و محرق میسازد نوع تأ یر ذیری از نیروی انسانی و عوامل تأ یرگذار محدوده خارج آن است که مسیر تحریق را بر آن میدارد که به کشف و تحلیل این مشکالت رداخته و نتایج حاصله را با واقعیت حا ر به قیاس بگذارد.
در این تحریق کوشش شده است با شناخت و تسلا بر مداهیم، نظریهها و تکنیکهای مشرح در ارادایم توسعه ایدار نحوه برخورد با مساله و درک عوامل و شاخصهای معرف نا ایداری با توجه به محدودیتهای موجود در منابی اطالعاتی و کوتاهی سازمانهایی که وظیده تولید اطالعات را برعهده دارند
تصویر درستی از و | عیت | ایداری محدوده ارائه گردد.رهیافت توسعه ایدار در حام حا ر به عنوان یک |
ارادایم جهانی و الگو | قال | توسعه مورد توجه خاص کشورها توسعه یافته و در حام توسعه است.در |
این رهیافت دستیابی به توسعه حداظت از محیازیست به عنوان جزء الیندک توسعه تلری شده ااصل4 اعالمیه ریود و توسعه ایدار توسعهایست که نیازها جامعه حا ر را برطرف میسازد، بدون آنکه قدرت نسلها آینده را برا برطرف کردن نیازهایشان مورد معامله قراردهد ااصل 21د.
-3-1 اهمیت موضوع تحقیق
از ویژگیهایی كه میتواند ما را در آموزش معارف دین كمك كند وجود تمایلات فطری در كودك است علاقه كودك به دین و خدا در درونش بوده و در سن بلوغ به شكوفایی آشكار میرسد و نیازمند آن نیست كه وجود خدا را به كودك بقبولانند بلكه باید این باور فطری به خدا را در او حفظ و شكوفا نمایند. برای این منظور باید با بیان آثار رحمت الهی و آگاه گردن قلب و عقلش از این آثار و ذكر نعمات بهشتی سراسروجودش را از این حب عاطفی سرشار سازد.[2]
امام سجاد علیه السلام در این زمینه میفرمایند: خداوند به موسی علیه السلام وحی نمود كه مردم را به من علاقه مند كن و آنان را نیز نزد من محبوب ساز ، عرض نمود چگونه ؟ وحی آمد كه نعمتهای من را برای آنان بازگو كن آنان خود عاشق من خواهند شد.[3]
بر اساس یافته های روانكاوی نخستین تجربه ها ،نخستین عادتها ، نخستین باورها و نخستین احساسات ، پایدار ترین آنها است . از همین رو كودكان كه نخستین تجربه ها و احساسات خود را نسبت به دین و احكام دینی در خانواده از والدین میگیرند میتواند این نخستین ها ، مقدس ترین و زیباترین باشد.
به همین سبب است كه نگرش های اولیه به مذهب پایدارترین است ، به گونهای كه هستة اولین و جان مایة بنیادی وی حس دینی را شكل میدهد. مثلاً نگرش های اولیه كودك به نماز و چگونگی برپایی آن با همة آداب و فضیلت های زیباشناسانة آن از طریق مشاهدة رفتار دینی والدین صورت میگیرد. پاره ای از رفتارها و احساسات و باورها به شكل ناهشیار و نامرئی به كودك منتقل میشود كه از رفتار های آگاهانه بسیار قوی ترو عمیق تر است و آنچه در عمیق ترین لایه های شخصیت باقی می ماند به بخش ناهشیار و نامرئی شخصیت والدین متكی است .كودكان ونوجوانان بیشتر از پرداختن به رفتارهای ظاهری والدین از باورها و نگرش های نهفته و پنهان آنها نسبت اعمال و اعتقادات تأثیر میپذیرند.[4]
از مباحث مهم كه باید مورد توجه قرار گیرد ، رشد تفكر دینی است ، چرا كه با شناخت ویژگیهای تفكر دینی دانشآموزان راه برای گزینش روشهای مناسب آموزش دینی هموار خواهد شد.
محققان بزرگی همچون پیاژه ، هامز وگلومن دوران های اصلی مختلفی را برای رشد تربیتی مذهبی كودك بیان كرده اند كه به اختصار به بیان نظریه گلومن كه به نظر میرسد از كمال بیشتری برخوردار است و تكامل یافتة نظریة پیاژه میباشد میپردازیم.
وی تحقیقات بسیاری كرد كه در اثر این بود كه میدید دانشآموزان داستانهای دینی را كه میشنیدند سعی میكردند با تجربیات خود وفق دهند و درك كنند سرانجام به پنج مرحله قائل شد:
الف ) در این دوره تفكر شهودی، تفكر دینی كودكان دو ویژگی دارد:
1ـ خود محوری بودن.
2ـ تك كانونی بودن .
یعنی داوری های كودك صرفاً از نقطه نظر خود او صورت میگیرد و دیگر اینكه یك جنبه از یك حادثه را جدا میكند. كودكان در این دوره بسیاری از واژههای مذهبی را بكار میبرند بیآنكه معنی آن را دریابند. آنان اكثراً یك جنبه از موضوع را جدا كرده و به آن اهمیت میدهند كه ممكن است جنبه فرعی و بسیار خوبی باشد.[6]
ب ) در این دوره كودكان بسوی تفكر عملیاتی حركت كرده ، اگرچه مراتبی از تفكر عینی دست یافته اما در بدست آوردن سطوح مورد نیاز ناموفق بوده و دچار اشتباهات آشكار میشود . او بهتر میتواند واقعیت را به هم مربوط سازد و نظر او كمتر تك كانونی است اما هنوز خود محور است . اما دامنة این خود محوری كمتر شده است و منشاء دیگر این است كه او مفاهیم انتزاعی را به معنای تحت الفظی و تجسم یافته معنا میكند.[7]
ج ) ویژگی این دوره ارتباط كودك با موقعیتها و رفتارهای عینی است . رشد تفكر عملیاتی حركت رو به جلوی آنان را از نخستین دوره های خیال پردازی تسریع میبخشد و از نظر جزیی و كودكانه رهایی بخشیده در سطح جدیدی بر حسب ویژگیهای این دوره محدود میكند، در این دوره توجیحات فیزیكی در یك احساس عینی معقول هستند و از نظر كودك میتوان از این راه به واقعیتها دست یافت.[8]
د ) تغییری كه در این مرحله رخ میدهد حركت تفكر عینی به سوی تفكر انتزاعی بیشتر است اما تغییر تدریجی این مرحله را میتوان دوره ای بین خیال پردازی و منطق بزرگ شان دانست. در این زمان تا حد زیادی فعالیتهای عقلی جایگزین میگردد و استقرار و قیاس منطقی پیش رفته ای بكار برده میشود.
هـ ) این مرحله آخرین مرحله ای است كه درآن تفكر بصورت فرضیه ای و قیاسی و بودن ممانعت عناصر عینی انجام میگیرد. در این حال تفكر در شكل سمبلیك یا انتزاعی میسر میگردد و تلاشهایی صورت میگیرد تا فرضیه ها خارج از حوزهی تجارب وضع گردیده و با استفاده از دلیل قبول یا رد شوند. نوجوان میتواند با یك تئوری آغاز كند و به واقعیتها كه حوزة تفكر او را به طور قابل ملاحظه ای گسترش دهد، بازگشت نماید.[9]
البته باید در این زمینه به تفاوتهای فردی كودكان نیز توجه داشت كه به دو گونهاند:
غایت تربیت دینی فلاح و رستگاری است و علت گمراهی ، كژ فهمی از دین است یا عمل نكردن به آن .
هدف تربیت دینی پرورش حس خداجویی و پرستش گری به قصد رها سازی نشان از وابستگی و ذلت و اسارت بسوی آزادی عزت و بالندگی است و همچنین هدف رسیدن به سعادت باطنی و چشیدن لذت معنوی و شادابی درونی است ،اشباع نیازهای معنوی و تقویت و تحریك این نیازها ، پرورش و تقویت عشق آدمیبه حقیقتی كه در فطرت به او ودیعه داده شده است.[11]
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)