در تحقیق حاضر سعی بر آن شده به روشهایی كه زنان كرد بكار میبرند تا در خانواده خویش جریان برخی از امور را به نفع خود گردانند و به اهداف خود رسیده وایدههایشان را تحقق بخشند، پی ببریم. ما در جهت تحلیل روشها و استراتژیهای آنان، كارایی و اثربخشی این استراتژیها گام برمیداریم.«تصمیم گیری پنهان از این منظر یعنی آرایش صحنه برای حفظ قدرت از طریق شیوه هایی مانند كنترل اطلاعات فرد B و دسترسی به وسایل ارتباط جمعی و ایدئولوژی سازی در راستای سرپوش نهادن بر اختلاف منافع پنهان A وB یا سازماندهی تحقق منافع توسط A، چنان كه تحت این شرایط مؤثرترین حالت تصمیم گیری پنهان است كه B با توجه به ساخت های موجود و علی رغم میل خود شرایط را بپذیرد و خویشتن را برای طرح مسئله ذی حق نداند» (محمدی اصل، 1381: 63-62)
ترفندهای زنان در گریز از قدرت مردانه و اثرگذاری بر امور در خانواده برحسب طبقه اجتماعی، سبك زندگی، میزان تحصیلات، تعلق به گروه قومی و دینی و… تغییراتی میپذیرد. لذا در اینجا سعی بر آن بوده استراتژیهای قدرت را در یكی از گروههای همگن زنان، یعنی زنان طبقه متوسط شهرستان سنندج بررسی كنیم. البته با یادآوری این نكته كه ما استراتژیهای قدرت زنان كرد را از خلال روابط خویشاوندی و در میان گروه خانوادگی میپردازیم. خانواده كوچكترین واحد اجتماعی و خصوصی ترین واحد نیز هست. بسیاری از تنبیهات سخت بدنی زن توسط شوهر، و یا فرزندان توسط پدر، ناپدری و نامادری و دیگر افراد بزرگسال در خانواده و نیز آزارهای كلامی و روانی در داخل خانه صورت می گیرد. نگارنده بر این اعتقاد است كه زمانی كه افراد از كنش ارتباطی استفاده می كنند توسل به كنش وسیله ای و استراتژیك كاهش می یابد. در كنش ارتباطی است كه سلامت جسم و روان افراد حفظ می شود. زن و شوهری كه بتوانند با هم به راحتی و بدون موانع به كنش ارتباطی بپردازند فضای سالمتری در خانه تولید خواهند كرد و این سلامت ارتباط بر كودكان و ارتباط آنان با والدین تأثیر بسیاری خواهد گذاشت و در آینده همین الگوها نه تنها در خانواده ها كه از طریق افراد خانواده، در سطح اجتماعی و حوزه عمومی نیز، به رفتار در خواهد آمد و لذا به سلامت جامعه كمك فراوان خواهد نمود. من كارم را از سطح خانواده كه اولین نهاد اجتماعی كردن افراد است شروع كرده ام كه اولین قدمها را برای داشتن جامعه ای برابر، آزاد و عادل را از همین اولین آموزشگاه شروع كرده باشیم.«ارتباط بزرگ ترین عامل منفردی است كه بر سلامت انسان و رابطه اش با دیگران اثر می گذارد» (ستیر، 1373: 75)
طرح مساله:
معمولاً همیشه از قدرت مردانه بحث شده و از زنان به گونهای یادشده كه قدرتی نداشته و تصمیمگیریها، اعمال خشونتهای جسمی، جنسی و روانی و… همه از طرف مردان اعمال میشوند. بررسیها در مورد قدرت زنان اندك بوده، خصوصاً در مورد زنان كُرد.
اصطلاح «غیرشدگی»[1] با مفهوم «دیگری شدن» و مفهوم فوكویی«بیرونی شدن» یا حاشیهای شدن شخص ارتباط نزدیك دارد. شرایط غیرشدگی كه اغلب مترادف با «دیگری» تصور شده است، مختص شخص حاشیهای یا پیرامونی است كه به مراكز قدرت دسترسی ندارد. مراكز، نقطه مبدأ را بازنمایی میكنند كه در آن نقطه معنی به مثابه هنجار تعیین كننده، تأیید و تثبیت شده است. كسانی كه به دلیل طبقاتی، كاستی، جنسیتی یا مذهبی از مركز طرد میشوند نامرتبط با قواعد هنجاری طبقهبندی میشوند و«دیگری[2]» نام میگیرند. نظریه پردازان فمینیست بحث میكنند كه مردسالاری با استفاده از الگوهای هویتیِ ذات گرایانه و زیستشناسانه برای زنان، غیرشدگی را به تجربه زنان نسبت داده است. به این ترتیب تجربه زنان همگن شده، به حواشی رانده شده و در انقیاد هنجار عام، یعنی تجربة مرد درآمده است تا به قدرت مردسالاری مشروعیت و حقانیت بخشد.(هام وگمبل، 1382: 30) به همین دلیل از تجربه قدرتنمایی زنان بسیار كم سخن گفته میشود. دیگر آن كه زنان عمده فعالیتشان در خانه بوده و خانه یك حوزه خصوصی است كه حوزه خصوصی در برابر حوزه عمومی كمتر به چشم میآید و اخبار در مورد اتفاقات و رویدادها و رفتارها درون خانه بسیار كمتر از حوزه عمومی منتشر میشود. حوزه خصوصی جایی است كه رفت و آمد به آن كم و كنترل شده است و لذا اطلاعات درباره آن اندك میباشد اما حوزه عمومی بسیار راحتتر به چشم میآید و حال كه زنان تا چند دهه اخیر محدود به حوزه خصوصی بودهاند اطلاعات ما از رفتارهای آنها كمتر میباشد.
«از دیدگاه انسانشناسی فمینیستی همه فرهنگها زنان را در حوزة خانگی (خصوصی) و مردان را در قلمرو عمومی قرار میدهند. به اعتقاد میشل روزالدو بین فرودستی زنان در یك جامعه مشخص و میزان جدایی بین قلمروهای عمومی و خانگی رابطه مستقیمی وجود دارد.(روزالدو، به نقل از هام، 1382: 357)
لذا سعی كردیم كه روابط قدرت را در عرصه خصوصی، قلمروی كه زنان بیشترین حضورشان را در این عرصه دارند، بررسی كنیم.
«نكتهای كه باید بدان توجه داشت این است كه علم سیاست، تنها به مطالعه و بررسی رابطه قدرت در سپهر عمومی میپردازد، در حالی كه در زندگی خصوصی نیز رابطة قدرت وجود دارد و تفكیك میان دو حوزه، موجب بیتوجهی به مسئله قدرت در عرصه خصوصی است. در دوره اخیر، نه تنها فمینیستها، بلكه سایر اندیشمندان و نظریهپردازان، به دنبال رابطه قدرت در همه عرصهها هستند. از این رو، تعریف سیاست توسعه یافته است و دیگر محدود به قدرت حاكمیت و دولت نمیشود و زندگی خصوصی را نیز در بر میگیرد.» (مشیرزاده، 1383: 172)
روابط قدرت در خانواده متاثر از فرهنگ حاكم بر جامعه میباشد و نیز به نوبه خود تأثیرگذار بر فرهنگ حاكم. در اینجا نمیتوان از همه زنان كرد حرف زد زیرا این زنان برحسب ویژگیهایی از جمله طبقه اقتصادیشان و… وضعیتشان فرق میكند.
علاوه براین وضعیت زنان كرد در ایران با زنان كرد در سایر كشورها هرچند تشابهاتی دارد، اما تفاوتهایی نیز میپذیرد زیرا فرهنگ كردها در هر كشور، از فرهنگ غالب در آن كشور تأثیراتی پذیرفته كه این تأثیرات بر نگرش آن خرده فرهنگ نسبت به منزلت و حقوق زنان و میزان مشاركتدهی زنان در فعالیتها تأثیر میگذارد.
به همین دلیل ما اینجا از زنان در شهر سنندج كه یكی از شهرهای كردنشین در ایران میباشد سخن میگوییم.
یكی از عرصههایی كه قدرت در آن ظاهر میشود و روابط قدرت را در آن میتوان دید عرصه خانواده است. كه خصوصاً برای بررسی قدرت زنان، عرصه قابل مطالعه و قابل دسترسیتری است. نگرش نسبت به زنان در این نهاد، بر نگرش در دیگر نهادها هم تأثیر گذاشته و نیز تأثیر میپذیرد. زیرا بخش بزرگی از اجتماعیشدن و یادگیری در خانه و خانواده روی میدهد و همین افراد بازیگران سیستم اجتماعی خواهند شد. از سیستمهای اجتماعی تأثیر پذیرفته و نیز بر آن تأثیر میگذارند و نگرشها و عادات رفتاری خود را در مكانها و عرصههای مختلف با خود حمل میكنند.
قدرت مردان، در جامعه نسبت به قدرت زنان شناخته شدهتر است زیرا آنها بسیار بیشتر از زنان در عرصههای اجتماعی حضور رسمی و صوری دارند. در برخی موارد هرچند زنان ظاهراً حضور ندارند و ما زنان را رسماً در جایگاه تصمیمگیرنده نمیبینیم. اما در واقع رهبران پشت پردهاند. در این موارد شاید نمیتوان از واژه قدرت در معنای تخصصی آن و یا حتی اقتدار نام برد و بتوان از نفوذ زنان سخن گفت. آنان گاه نظرات و ایدههایشان را از طریق انتقال آنها به مردان، وارد عرصه عمل كرده و بدین ترتیب در بسیاری از امور دخالت میكنند. یعنی هرچند در ظاهر امر این مرد است كه حرف میزند و رأیش را بیان میكند اما فیالواقع این تفكرات و نظرات زن است كه او را به این نظر یا عمل سوق داده است. مثلاً در كردستان در مراسمی كه مهریه[3] تعیین میشود، این تنها مردان هستند كه در اتاقی گردهم نشسته و بر سر مقدار آن چانه میزنند. اما این تنها ظاهر قضیه است. درواقع در بسیاری از خانوادهها قبل از شروع این مراسم، در خانه زنان شروع به بحث با مردان خانواده میكنند و مقدار مناسب مهریه را به او میگویند. حتی او را مجهز به دلایل و شواهدی میكنند تا در مراسم برای اقناع طرف مقابل از آن استفاده كند. آیین تعیین مهریه نمونهای است از صحنههای نفوذ زنان. و اما زن برای این نفوذ، از راهكارها و تمهیداتی بهره میبرد كه موضوع اصلی مورد بحث ما است.
اما چون زنان در بسیاری از موارد خود در صحنه ظاهر نمیشوند، حرفی نزده و درظاهر در قضیه دخالتی ندارند، سبب این تصور در اكثریت مردم گشته كه زنان منفعل و بدون قدرتاند. به همین دلیل شناسایی نحوه اعمال قدرت از طرف زنان در عرصههایی از خانواده از جمله: عرصه اقتصادی، عرصه تربیت فرزندان، عرصه زناشویی و… هدف این تحقیق میباشد. برتراند راسل در كتابش با نام قدرت، از قدرت پشت پرده سخن میگوید. او مینویسد« در هر سازمان بزرگی كه زمامداران قدرت زیادی در اختیار دارند، مردان(یا زنان) كوچكتری هم هستند كه با شیوههای شخصی خود در رهبران نفوذ میكنند» و البته او صفات لازم برای كسب قدرت پشت پرده را متفاوت از صفات لازم برای انواع دیگر قدرت میداند.(راسل: 1371، 71)
در اینجا واژه قدرت را به عنوان یك واژه عمومی بكار میبریم. در ذیل آن واژههای تخصصی اقتدار، نفوذ، دستكاری و… وجود دارد. شكل خاصی از قدرت موردنظر ما نمیباشد. بلكه مهم این است كه زنان بر امور در خانواده موثر واقع میشوند یعنی آنها را تحتتأثیر قرار میدهند. حال این تأثیرگذاری ناشی از اقتدار، زورگویی و سلطه باشد و یا ناشی از چانهزنی، اقناع و… مهم نحوه تأثیرگذاری و تاكتیكها و نیز سیاستهای زنان در طی جریان تأثیرگذاری میباشد. كه حال هدف زن از این تأثیرگذاری تامین منافع شخصی خویش، منافع خانواده پدریاش و یا نفع خانوادهای كه تشكیل داده است باشد. محور اصلی بحث ترفندها، گریزها، سیاست و استراتژیهایی است كه این زنان در جهت رسیدن به آنچه نفع و مقصود میدانند بكار میگیرند.
«قدرت پدیدهای است كه همیشه در زندگی اجتماعی وجود دارد. در همة گروههای انسانی برخی افراد اقتدار و نفوذی بیش از دیگران دارند و خودِ گروهها نیز از نظر میزان قدرتشان متفاوتند. معمولاً قدرت و نابرابری رابطة نزدیكی بایكدیگر دارند. قدرتمندان میتوانند منابع ارزشمند مانند دارایی و ثروت را انباشته كنند و به دست آوردن چنین منابعی به نوبة خود وسیلة ایجاد قدرت است.» (صبوری: 1381،26)
هرچند به دغدغه اصلی زنان و منبع اصلی موردنزاع آنها و حتی میزان كارایی این روشها نیز پرداخته میشود اما اینكه آنچه او نفع خویش تشخیص میدهد آیا تشخیص درستی است و اینكه زندگی و انرژی و توان خویش را در جهت توهمی تلف كرده و یا اینكه آیا این روشها اخلاقی و منطقیاند یا نه در محور اصلی مباحث ما قرار ندارد و صرفاً در راستای محور اصلی، اشارهای به آنها خواهد شد.
لذا در اینجا اصطلاح كلی استراتژیهای قدرت به راهكارها، ترفندها، گریزها، رفتارها، اعمال و… در جهت نفوذ، اقتدار، سلطه، قدرت و… اشاره دارد.
شرح مفاهیم
«انسانشناسان فمینیست بین قدرت، اقتدار و نفوذ تمایز قائل میشوند. به نظر آنان زنان، به لحاظ بینا فرهنگی از برخی شكلهای قدرت در تصمیمگیری اجتماعی برخوردار میشوند. ولی از آنجا كه فعالیتهای مردان كانون ارزش فرهنگی است در تمامی فرهنگها منبع مشروعیت در اعمال قدرت نیز مردان هستند.» (هام وكمپل. 1382: 347)
«قدرت خانگی[4] اما خاصیت یا صفتی در یك سیستم خانوادگی است كه براساس آن فرد یا افرادی توانایی(بالقوه یا بالفعل) تغییر رفتار دیگر اعضای خانواده را دارند. منابع قدرت را معمولاً در ارتباط با شاخصهایی چون تحصیلات، درآمد، مالكیت، شغل و … میدانند.در این حوزه به روابط داخلی افراد و فرایندهایی كه در آن قدرت شكل میگیرد نظیر تصمیم گیریها، حل مشكلات، حل تضادها و … توجه میشود. منابع قدرت ویژگیها یا نهادهایی را در بردارد كه موجب تمایز عامل قدرت و تابع قدرت میشوند. این منابع شامل شخصیت، مالكیت و سازمان میشود.(گالبریت، 1373: 11)
«فرهنگ علوماجتماعی قدرت را اینگونه تعریف میكند: قدرت در كلیترین مفهوم آن عبارت است از:
الف) توانایی(اعمال شده یا نشده) برای ایجاد رویداد معین
ب) نفوذ اعمال شده به وسیله یك فرد یا گروه به هر طریق بر رفتار دیگران در جهات مورد نظر.
این تعریف در واقع از تعریف معروف ماركس و برگرفته شده است كه قدرت را«توانایی اعمال ارادة خود در یك رابطه اجتماعی معین صرف نظر اینكه مبنای آن توانایی چیست، حتی در برابر مخالفت و به رغم اراده دیگران» تعریف میكند.» (صبوری. 1381، 25-24)
«قدرت در معنایی عام قابلیت انجام اعمال مؤثر یا توانایی اثرگذاری مطلوب بر اشیاء یا افراد است.»(ریویر. 1382. 28)
دال در رابطه با قدرت معتقد است كه:
«طرف A بر طرف B تا جایی قدرت اعمال میكند كه بتواند طرف B را به كاری وا دارد كه در غیر آن صورت كار مزبور را انجام نمیداد.» (Dahl . R , 1957: 203)
«مفهوم اقتدار به وضعیتی اشاره دارد كه در آن اعمال كنندگان قدرت از نظر عموم مردم دارندگان به حق با مشروع قدرت پنداشته میشوند، بدین سان ، قدرت به تنهایی به مفهوم وضعیتی است كه به توانایی كاربرد زور اشاره دارد اما اقتدار ویژگی رضایت را هم در بر دارد.» (صبوری، 1381. 28)
«قدرت به اعمال نفوذ با تكیه بر نوعی مجازات اطلاق میشود(كاربرد زور جسمانی، شدیدترین نوع مجازات منفی است)؛ اما اقتدار به اعمال نفوذ مبتنی بر حیثیت شخصی و یا منزلتِ یك سمت اطلاق میشود.» (بیتس و پلاگ. 1375: 654)
«سیاست ترجمه واژة یونانی Politeia است كه یونانیها به آن نظام شهری میگفتند. یعنی شیوه سازمان بخشیدن به فرماندهی كه در دولت شهرهای یونانی به مفهوم سازمان دهی تمام اجتماع در نظر گرفته میشد. این واژه به مفهوم شهروندی، حكومت و شكل حكومت نیز به كاربرده شده است.» (صبوری. 1381، 23)
«واژه سیاست در زبان فارسی به معنای(1) با داشتن ملك، حكومت، ریاست و داوری (2) مصلحت، تدبیر و دوراندیشی (3) قهر كردن و هیبت نمودن (4) شكنجه، عذاب و عقوبت و مجازات كردن است.» (دهخدا، 1345، 742- 741)
«خانواده یك گروه زیستی ـ اجتماعی است كه حداقل از دو نفر(مرد ـ زن) كه با یكدیگر نسبت خونی ندارند تشكیل شده معمولاً خانواده، محلی برای فرزندآوری است و حداقل كاركرد خانواده این است كه محیطی را فراهم میسازد كه در آن نه تنها نیازهای طبیعی افراد برآورده میشود بلكه جایگاه اجتماعی ـ فرهنگی فرد نیز تثبیت میگردد. شكل جهانی خانواده امروزی به شكل زیستی شامل والدین و فرزندان میباشد.(Gould and Lokolb, 1964. 257-259) و دكتر ساروخانی خانواده را این چنین تعریف میكنند. «خانواده گروهی است اجتماعی و متشكل از افرادی كه دارای روابط سببی(زن-شوهر)، احیاناً نسبی(در صورت وجود فرزندان) و گاه فرزندپذیری با یكدیگرند.»(ساروخانی، 1370: 144)
ایدئولوژی«یعنی ارزشها و باورهایی كه به تحكیم موقعیت گروههای قدرتمندتر به زیان گروههای كم قدرتتر یاری میرسانند. قدرت، ایدئولوژی و تضاد همواره با یكدیگر پیوند نزدیك دارند. بسیاری از ستیزهها به علت پاداشهایی كه قدرت میتواند به همراه آورد، بر سر قدرت است.»(گیدنز 1381: 767)
فضای خصوصی: فضایی كه مربوط میشود به كوچكترین واحد اجتماعی یعنی خانواده. وقتی از یك خانه یا آپارتمان حرف میزنیم با فضای خصوصی سروكار داریم كه افراد محدودی به آن رفت و آمد دارند.(فكوهی. 1381 جزوه درس انسانشناسی شهری) هیچكس نمیتواند بدون رضایت ساكن به محل مسكونی وارد شود. فضای خصوصی از نظر حقوقی حفاظت شده است.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
هدفها:
هرچند تاریخ «مردانه» مردمشناسی در مقایسه با دیگر علوم بسیار اندك است و بسیار زود مردمشناسان زن وارد این علم شده و كار بر روی زنان را شروع كردند، اما در رابطه با زنان كرد خصوصاً در رابطه با مساله قدرت كارهای تحقیقاتی بسیار اندك بوده و آن بخش اندك نیز صرفاً در حد معرفی چند زن كردی بوده كه ریاست طایفه و ایل خود را برعهده داشتهاند. در مورد زنانی كه پُست و موقعیت برجستهای در جامعه خود نداشتهاند بررسی در این زمینه بوده كه این زنان تا چه حد موقعیت فرودستی در جامعه دارند و ظلمهای رواشده بر آنها را برشمردهاند و هیچگاه بازیهای قدرت میان زن و مرد و استراتژیهای قدرتشان بررسی نشده است.
«یكی از محققان به نام افلاین (1990) با این ادعا كه قربانیان خشونتهای خانوادگی عمدتاً زنان هستند مخالفت ورزید و اظهار نمود كه میزان خشونت اعمال شده به دست مردان بر زنان همانند میزان خشونت اعمال شده به دست زنان علیه مردان است … باید توجه داشت كه زنان تنها زمانی اعمال خشونت میكنند كه بخواهند از خودشان محافظت كنند یا عمل خشونت بار مرد را تلافی كنند، در حالی كه مردان معمولاً آغازگر خشونت هستند.» (خسروی، 1383: 71)
«میزان رفتارهای خشونت بار مردان و زنان تا حد زیادی مشابه است، تنها تفاوت مربوط به موقعیتهایی است كه در آنها اعمال خشونت صورت میگیرد.» (همان، 1383: 71)
همیشه از ظلم و زور و قدرت و خشونت اعمال شده بر زنان سخن رفته اما هیچگاه از خشونت، زور، و اعمال قدرتهای این زنان هیچ سخنی به میان نیامده.
در مورد زنان و مردان، چه به تفاوتهای بیولوژیك قائل باشیم و چه تفاوتها را ناشی از تفاوت در تربیتشان بدانیم، به هرحال نمیتوان منكر تفاوت میان دو جنس بود. همین تفاوتها سبب میشود كه واكنشها، برخوردها، رویكردها و رفتار و… این دو جنس از هم متفاوت باشد. هنگامی كه تنها براساس خصوصیات یك جنس برای جامعهای كه متشكل از هر دوجنس میباشد، تصمیمگیری و برنامهریزی كنیم، مشكلات زیادی را برای هر دو جنس و خصوصاً برای جنس نادیده گرفته شده پدید میآوریم كه این میتواند سلامت جسمانی و روانی آنها را به خطر بیاندازد. هرچه شناختمان بیشتر باشد، برخورد صحیحتری خواهیم داشت. این تحقیق در راستای هدف كلیتر و بلندمدتِ شناخت تفاوتهای جنبههای گوناگون رفتاری و فرهنگی دو جنس نوع بشر است كه یكی از مسائل مربوط به انسان، مساله قدرت است كه در همه روابط انسانی از جمله در روابط خویشاوندی وجود دارد. هولندر مینویسد: «نفوذ و قدرت در همه امور زندگی انسان حضور دارند. در واقع گروهها بدون امكان تأثیرگذاری اعضایشان بر هم، قادر به ایفای نقش خود نیستند.» (هولندر،1378: )
كتابهای اندكی كه در این زمینه وجود دارند، نوشتههاییاند مربوط به جوامع دیگر و لذا تطبیق مسائل ذكر شده در آنها براساس فرهنگ ایرانی و حتی خردهفرهنگ كردی لازم و ضروری میباشد. به همین جهت سعی شد كه استراتژیهای زنان فرهنگ خودی معرفی گردد و در این راستا تحلیلی نیز صورت گیرد كه در شناخت، اتخاذ و حتی خلق استراتژیهای موثر، كمك نماید.
اصلیترین اهداف تحقیق، بررسی شیوههای اعمال قدرت زنان است. و جهتگیریها نوعاً بر نحوهی دستیابی كنشگر به اهداف دلخواه متمركز است.
لذا میتوان اهداف این تحقیق را به طور خلاصه به صورت زیر نوشت:
1- بررسی و تبین شیوههای اعمال قدرت زنان
2- شناخت از شیوههای به كارگیری خشونت و زور
3- شناخت از زنان كُرد
4- برنامهریزیهای درستتر با در نظر گرفتن شناخت هر دو جنسیت
ضرورت و اهمیت:
«وجود جامعهای سالم در درجة اول وابسته به وجود نهادهایی سالم با اصول و ضوابط و هنجارهای متناسب با نیازها میباشد.» (مهدویی: 1377،3) حضور روزافزون زنان در عرصههای اجتماعی و رشد باورهایی چون فمینیسم و تلاش زنان در جهت ارتقاء جایگاه و منزلتشان از یك طرف و از طرف دیگر وجود باورهایی همچون منفعل بودن زنان و بیقدرتیشان و… هم زنان و هم مردان را در موقعیتهایی متناقض قرار میدهد. لذا نشان دادن واقعیتها و آشكار كردن واقعیت بر همگان در سلامت روان هم زنان و هم مردان و پیشگیری از دچار شدن به تضادها و قرارگیری در موقعیتهای متناقض، موثر خواهد بود. به این ترتیب كه هم به مردان یاری میرساند كه در طی جریان فهم استراتژیهای زنان به شناخت بهتری از زنان و رفتارهای آنان نائل آمده، لذا برخوردهای صحیحتری را در ارتباط با آنان پیگیرند و نیز اینكه این تحقیق به نوعی به اشتراك گذاشتن تجربیات زنان است كه لزوماً همه زنان از تمامی این روشها آگاهی ندارند (البته باید یادآور بود كه نمیتوان ادعا كرد كه به تمامی استراتژیهای قدرت زنان، توانستهایم دست یابم.) و میتواند در آگاهی یافتن از استراتژیهای دیگر زنان كمك فراوانی نماید و نیز تجزیه و تحلیل این استراتژیها كمكی خواهد بود در جهت اتخاذ استراتژیهای مفید و نیز خلق استراتژیهای جدید و اثربخشتر كردن رفتارها و استراتژیهای زنان.
كار بر روی استراتژیهای اعمال قدرت زنان در خانواده پرده از زوایایی برخواهد داشت كه در آن زنان در خانواده و متعاقباً در جامعه اعمال قدرت میكنند در حالی كه در بسیاری اوقات خود از این امر آگاه نیستند و یا از كارایی این استراتژیها بیاطلاع و یا نامطمئن هستند.
آگاه كردن آنان در این مورد كه به راستی آنها نیز دارای قدرتند و دارای شیوههای خاص و گاه بسیار متفاوت از مردان در اعمال قدرت هستند به آنان كمك خواهد كرد كه به آرامش رسیده و صحیحتر و با اعتماد به نفس بیشتری در جهت تحقق اهدافشان و مشاركت گام بردارند.
2-1 پیشینه تحقیق
«آنچه نباید از نظر دور داشت روشهای لازم كار در قلمرو انسانشناسی است. انسانشناسی با احاطه به تجربیات كسب شده به دامنه تفكرات خود میافزاید تا برای تفسیر اطلاعات جمعآوری شده خلاقیت بیشتری داشته باشد» (عسگری خانقاه، 1373: 161)
در طی سالهای اخیر تعداد كتاب و مقالات راجع به زنان و نویسندگان زن بسیار افزایش داشته است. خانم نجم عراقی و همكارانش دلیل امر را به چنین بیان میدارند كه در دو دهه اخیر«بروز نوعی خودآگاهی زنانه در سطح علنی تر و گستردهتر در جامعه موجب طرح مسائل مربوط به زنان در قالب نوشتههای متنوع گشته است.» (نجم عراقی، صالحپور، موسوی 1381: 14)
كتابهایی كه در زمینه های بسیار متنوع درباره زنان نوشته شده است مانند انواع كتابهایی كه آمارهایی را درباره زنان ارائه میدهد از آمار تعداد زنان مطلقه تا آمار زنان راه یافته به دانشگاه و زنان مورد تجاوز(حاجی، 1385، زیتگر، 1381، 1378، 1377)، تا كتابهایی كه به تحلیل مسائل زنان میپردازند حتی در زمینة ورزش،(گرجی، 1381) آرایش و پوشش(رید ، 1380، ضیاپور، 1347، كریمی مجد، 1376، كلنر، 1379) مسائل اقتصادی( كتی، 1377، جهانبین، 1376، سفیری، 1377، زنجانیزاده، 1372)
امروزه مطالعات در زمینه زنان، وضعیت و مسائلشان و تلاش آنها تا بدانجا چنان پیشرفته كه زنان در ایران مانند بسیاری از كشورهای دیگر به بررسی حتی كتب درسی و نقش آنها در تثبیت مرد سالاری و تبعیض بر زنان پرداختهاند.(گوتمن، 1380، تندگویان، 1377، افشار نادری، 1375، فریدمن، 1371)
و در حوزه علوم اجتماعی بسیار كتابهایی را از نویسندگان ایرانی و خارجی میتوان یافت كه به مسئله جنسیت و زنان میپردازند.(میشل، 1354، گرت، 1380، ابوت و والاس 1385، اعزازی، 1376 نرسیسیانس 1383، درویشپور)
كه البته به جز این كتابها، در بسیاری دیگر از كتب در حوزه علوم اجتماعی هر چند كل كتاب به این مسأله ارتباط ندارد اما در آنها می توان به راحتی فصولی را یافت كه به بحث و سخن درباره زنان پرداختهاند(گیدنز 1381، بیتس وپلاگ 1375، ریترز،1381) و باید تعداد بسیار زیاد آثار منتشر شده فیمینستها و نقد این آثار اشاره كرد كه حجم بسیاری زیادی از كتب مورد استفاده و مفید را تشكیل میدهند.(فریدمن، 1383، میشل، 1376، كولونتای، (بیتاریخ)، لچت، 1378، رید، 1363) با انواع دیدگاههای محافظكار تا دیدگاههای رادیكال كه عدهای از آنان معتقد به وجود دورانهای مادرسالاریدر قرون پیش از تاریخ و در حسرت آن دوراناند. به عنوان مثال خانم
«اولین رید» كتابی با نام آزادی زنان نگاشته است. او از دید تاریخی به بازنویسی تاریخ پنهان شده زنان از پیش از تاریخ دوران سرمایهداری پیشرفته پرداخته و در این پیمایش تاریخی به ریشههای اقتصادی و اجتماعی و نه زیستی ستم به زنان توجه نموده است و آن را برخاسته از برتریهای بیولوژیكی و یا رابطه میان زن و مرد نمیداند و علاوه بر آن نشان میدهد كه برابر یك میلیون سال تاریخ مادر سالاری تنها پنج هزار سال تاریخ پدرسالاری حاكم بوده و با همآمیزی مادری و كار، نخستین سیستم اجتماعی بشر، دامپروری و كشاورزی پدید آمده است. و در این راستا به كار و نقش تقسیم كار و اثر آن در پیشرفت اجتماعی، انسانهای ساختگی فرو دستی زنان، و نقد جامعه پیشرفته سرمایهداری نیز میپردازد.» (رید، 1383: 12)
كتاب شناخت هویت زن ایرانی از جمله كتابهایی است كه به بررسی وضعیت زن، در طول دورانهای پیش و پس از تاریخ میپردازد و مجموعهای است كه با ارائه اطلاعاتی در خصوص زنان و نمودهای آن، به بحث میپردازد و از طریق دادههای باستانشناختی (پیكرك ها و…) در مورد قدرت زنان سخن میگوید. خانم لاهیجی و خانم كار معتقدند«زن بر پایه مدارك و شواهد موجود، در ادوارد دیرینه صاحب قدرت بوده و تواناییهای او در عرصه وسیع اندیشه، الهیات، اقتصاد و سیاست اثر گذاشته است. نمودهای قدرت زنانه گاهی در صورتهای عینی و ملموس مانند پیكركهای زنانه و نقشها و تصاویر باقی مانده بر ظروف و الواح و كتیبهها كه از حفاریها به دست آمده است ظاهر میشود و گاهی مظاهر این قدرت در صورتهای فكری و سمبولیك مانند مفاهیم و اشاره هایی كه در اساطیر و افسانهها وقصههای قدیم و بطور كلی در ادبیات كهن نهفته است خود را آشكار میسازد.» (لاهیجی، كار 1371: 69)
زن برسریر قدرت كتابی از محمود طلوعی است كه در آن از زندگی كلئو پاترای مصری شروع كرده و در انتها به مارگارت تاچر میرسد. در این كتاب نه تنها زنانی را كه مستقیماً در رأس حكومت بوده بلكه دربارة زنانی هم كه به عنوان نایبالسلطنه یا مادر پادشاه و یا از طریق نفوذ در همسر خود بر مسیر تاریخ كشور خود تأثیر گذاشتهاند، مینویسد.
از همین نویسنده كتاب كه در مورد زنانی كه در سیاست و تاریخ ایران نقش داشتهاند، كتاب از طاووس تا فرح میباشد. در این كتاب اسامی این زنان و نیز درباره زندگی برخی از این زنان نوشته شده است. این كتاب در شرح احوال زنان فقیر و یا عادی جامعه ایرانی نیست. این زنان كه به دربار شاهی راه مییابند حتی اگر از خانواده فقیری بوده باشند، سپس در دربار شاه زندگی به ظاهر راحتی مییابند و ما تنها از زندگی آنها در زمانی كه در دربار بودهاند اطلاعاتی كسب میكنیم. البته این بیدلیل نیست. زیرا ما حتی درباره مردان غیرسیاسی نیز در تاریخ چیزی نمیخوانیم زیرا كه تاریخ درباره زندگی و سرنوشت شاهان بوده است و نه مردمان عادی و خارج از حوزه سیاست. در كتاب در مورد چند زن سده اخیر میتوانیم درباره كودكی آنها نیز مطالبی ببینیم زیرا چند تن از آنها مانند فرح دیبا و یا اشرف پهلوی خود سرگذشت خویش را نگاشتهاند. در این كتاب در مورد نفوذ زنان در شاهان و بدین طریق تأثیرشان بر مسیر تاریخ میخوانیم. از مهربانی و یا سنگدلی آنان میخوانیم اما درباره مسئله اصلی ما، یعنی شرح چگونگی نفوذشان در مردان و به دست گرفتن قدرت به ندرت به مطلبی برمیخوریم. تنها بطور خلاصه میدانیم كه بسیاری از این زنان كه خود زن و یا صیغه شاه بودند، برای داشتن توجه و محبت شاه، برای شاه دختران زیبایی پیدا كرده و نزد خود تربیت مینمودند. این كاری است كه حتی اشرف پهلوی برای غافل كردن برادرش از فوزیه همسر شاه انجام میدهد. و یا از مهربانی و اعتماد چند تن از زنان اشاره شده است. در مورد مادر ناصرالدین شاه و تأثیرات او بسیار نوشته شده اما اشكال عمده این كتابها تقلیل تاریخ ایران و بسیاری از مسائل مملكتی ایران و نیز كشورهای دیگر به نفوذ زنان است و تحلیل مسائل به یك حد سطحی بودن میرسد.
اما خانم نجم آبادی درباره تأثیر زن در دوران مشروطیت كتاب ارزشمندی تحت عنوان حكایت دختران قوچان دارد. در این كتاب می توان درباره دورانی از تاریخ ایران و نقش زن در آن دوران خواند بدون اینكه زیاده روی بر روی نقش زن در مسائل آن دوران، مشاهده گردد. و همچنین می توان در این كتاب مشاهده كرد كه چگونه قدرت مردسالارانه، سبب شده كه امروز چیزی درباره نقش زنان در آن حوادث، ندانیم.
از دیگر كتابها، توصیههایی به زناناند در راستای اینكه چگونه خانواده آرام و شادتری داشته باشند كه این توصیهها توصیههایی مفیدند اما در این كتابها در مورد مسائل جنسی بسیار گذرا و سطحی حرف زده شده است. حال یا واقعاً نویسنده تا این حد كم به آن پرداخته و یا مترجم مجبور به سانسور شده است. توصیهها در این موارد بسیار تكراریاند و از جمله اینكه لباس خوابهای زیبا و متنوع بپوشید و بیشتر از این وارد بحث نمیشود. اما كتابهایی كه دقیقاً به رفتارها اشاره میكنند مفیدترند. مثلاً این كه صرفاً گفته شود همسرتان را درك كنید و به او گوش دهید كافی نیست. بلكه بهتر است رفتار را دقیقاً توصیف كرده و برای كاربرد بهتر از جانب خوانندگان بگوید،وقتی همسرتان با شما حرف میزند، روزنامه و تماشای تلویزیون و هر كار دیگری را كنار بگذارید و تمام حواستان به او باشد، تماس چشمی را حفظ كنید، وسط حرفش نپرید، نه اینكه صرفاً گفته شود به حرفهایش گوش كنید. زیرا بسیاری از زنان و حتی مردان این توصیهها را شنیدهاند و سعی در كاربرد آن دارند اما نمیدانند یك شنونده خوب دقیقاً چه رفتارهایی انجام میدهد. مسئله عدم توضیح دقیق رفتار، در مورد مسائل جنسی د رحداكثر میزان میباشد. مثلاً به زنان توصیه میشود كه در مورد مسائل جنسی پرشور باشند اما هیچ توصیفی نمیشود از اینكه یك زن پرشور چه رفتارهایی از خود نشان میدهد.
یعنی زنان ما گاه اطلاعات زیادی دارند اما این اطلاعات كاربردی نشدهاند و اطلاعاتی كه نتوان استفاده كرد، بسیار كم میتواند مثمرثمر باشد و نگارنده یكی از راههای كاربردی كردن اطلاعات را توصیف دقیق رفتارهای مربوط به آن میداند.
برخی از كتابها مانند كتابهای دكتر باربارا دیانجلیس و دكتر جانگری از كتابهای مفید روانشناختی در این زمینهاند. البته لازم به ذكر است كه این كتابها به بحث قدرت نمیپردازند بلكه در راستای زندگی سالم و شاد و آرام نوشته شدهاند و به افراد كمك میكنند كه راحتتر همدیگر را درك كرده، مسائل را حل نموده و در كنار هم سالمتر و شادتر بزیند كه هدف این كتابها با هدف نهایی در این تحقیق در یك راستا قرار دارند. (دوینگ، 1373، بیكر، 1376، نوابی نژاد، 1378، پاندر 1381) كه در تحقیق حاضر نیز از مطالب آنها به طور مستقیم و غیرمستقیم بهره فراوان برده شده است.
و اما كتابی كه تا حدودی بیشتر از دیگر كتابها به مسئله مورد بحث ما پرداخته است و البته در حوزة كتابهای روانشناسی است، كتابی است به نام زن بودن كه خانم دكتر تونی گرنت آن را نگاشته است. تونی گرنت معتقد است كه فمینیسم سبب استحاله شخصیت حقیقی زن شده است و بنیان خانواده را به خطر انداخته و او از «دروغ بزرگ آزادسازی» سخن میگوید.
دكتر گرنت معتقد به وجود چهار جنبه به نامهای:
1- مادونا «بازتابنده محسنات كامل زنانه از لحاظ بردباری، وقار و وفای به عهد»
2- مادر یعنی حامی و سرپرست نه تنها فرزندان كه سایر خویشاوندان و دوستان مونث و مردان زندگیش
3- آمازون شدیداً دارای تمركز حواس و فزونخواه، متكی به نفس، ارتباطش با مردانِ زندگیش در قالب رفیق و همكار و رقیب و بالاخره
4- جنبه معشوقه یعنی «زنی كه در روابط شخصی خود با مرد در سطوح مختلف عقلانی، عاطفی و جنسی پیش از هرچیز دارای نقش تعیینكننده و فعال است. معشوقه، با مردش به نوعی همخوانی میكند ولی هرگز دست به سینه او نیست. معشوقه، جنبهای از زن است كه مردان همواره آن را ستایش و تحسین كردهاند.» (گرنت، 1381، 6)
تونی گرنت میخواهد كمك كند كه زنان در عین اینكه بتوانند در عصر انقلاب صنعتی ایفا نقش كنند اما ویژگیهای زنانه شخصیتشان را نیز حفظ كنند. او میخواهد كمك كند زن چهار جنبه شخصیتش را با هم و در حد تعادل داشته باشد.
تونی گرنت معتقد به تفاوتهای روانشناختی و زیست شناختی میان دو جنس است كه این تفاوتها را هم صرفاً ناشی از آموزش و یادگیری نمیداند. مثلاً عشق را مشغله ذهن زنانه میداند تا مردانه. اما این تفاوتها را فرهنگی نمیداند. (گرنت، 1381)
او در این كتاب به زنان كمك میكند تا زندگی مشتركشان دوام یابد. و برای این امر در كتاب خود سعی بر آن دارد كه به زنان كمك كند كه زنانگی گمشدهشان را، «به ویژه جنبههای مادر، مادونا و معشوقه شخصیتش را بازیابد.» (گرنت، 1381، 13) زیرا به نظر او زن امروزی در غرب بیشتر جنبه آمازون خویش را پرورده، طوری كه به «مردی بدلی» تبدیل شده است.
دكتر گرنت در این كتاب توصیههای بسیار مفیدی به خوانندگان خود میكند كه شبیه این توصیهها را در سخنان مصاحبهشوندگانم یافتم كه البته آنها به زبان خود و نه یك زبان علمی در اینباره سخن میگفتند. مثلاً گرنت به زنان توصیه میكند كه نوار بهداشتی و دیگر وسایل زنانه خود را در هرجا پرت نكنند و بدینگونه از فاش رازهای زنانه خود جلوگیری كنند. كه این كارها از جذابیت زن میكاهد. زیرا زن برای مرد موجودی پررمز و راز بوده و یكی از دلایل جذب مرد به زن همین رازآمیزی زنان میباشد كه در صورت از دست دادن این حالت، مردشان را نیز از دست میدهند. زنان مورد مصاحبه نیز بسیار به موارد این چنینی اشاره كردهاند. مثلاً آنها حتی از این سخن گفتهاند كه بهتر است جلوی شوهرتان آرایش نكنید. بهتر است او نتیجه كار را ببیند و نه فرایند كار را. زیرا دیدن فرایند، از رازگونگی و جذابیت امر میكاهد.
از كسانی كه به زندگی خانوادگی پرداخته و مسألة اقتدار در خانواده را بررسی كرده هوركهایمر است. ماركس هوركهایمر در مقالهای مشهور با نام خانواده و اقتدار در دوران معاصر، به خصوص بر روی روشهای اقتداری پدر خانواده تأكید كرده و با توجه به پیشینهی تاریخی اقتدار، وجود آن را در حال حاضر در خانواده مضر تشخیص داده و در مقالة خود مینویسد، از میان تمام نهادهای اجتماعی كه فرد برای قبول اقتدار(یا دیكتاتوری در سطح اجتماعی) آماده میسازد، خانواده در مقام اول قرار دارد. خانواده به عنوان یكی از مهمترین قدرتهای تربیتی از شخصیت انسانها مراقبت میكند و این عمل را همانگونه انجام میدهد كه زندگی اجتماعی آن را میخواهد. در دوران معاصر از اهمیت خانواده به عنوان یك واحد اساسی اقتصادی كاسته شده است، اما هنوز بر روی خانواده به صورت نهادی سنتی، با شیوههای سنتی تأكید میشود. اما از آنجا كه پدران امروزی دارای اقتدار واقعی نیستند، زیرا خود در جامعه تحت اقتدار دیگری قرار دارند(در روابط كاری)
بنابراین كودكان در سنین نوجوانی به عدم اقتدار واقعی پدر خود پی میبرند. نوجوان از لحاظ شخصیتی دارای تصویری از«قدرت خود كامه» میشود اما از آنجا كه پدر نمایشگر این تصویر نیست و جوان در انتظار یك پدر قوی و قدرتمند، یك ابر ـ پدر است، به راحتی تابع جهانبینیهایی چون فاشیسم میشود. (Horkheimer 1977:85) به عقیدة هوركهایمر، وجود اقتدار در خانواده تنها باعث میشود كه كودك اطاعت و سر فرو آوردن در برابر فرد قدرتمند و خصومت نسبت به ضعفا، افراد تحت ستم و گروههای خاصی را یاد میگیرد.» (هوركهایمر به نقل از اعزازی: 1376،19ـ20)
و آندره میشل در تحقیقی در سال 1996 به این نتیجه می رسد كه ”شاغل بودن زن در فعالیت های اقتصادی معتبر عامل مهمی در بهبود توازن قدرت بین زوجین می باشد. (سگالین، 1370: 247)
اما در اینجا به آثاری اشاره می كنیم كه بیشتر به موضوع مورد بحث ما پرداخته اند و در آنها رویكرد انسان شناسی را می توان مشاهده كرد.
عذرا شالباف در تحقیقی كه بر روی تأثیر تحصیلات زن بر توزیع قدرت در خانواده انجام داده است در بخش نتیجه گیری می نویسد: ”با افزایش سطح تحصیلات زنان، به میزان متوسطی قدرت تصمیم گیری آنان در حوزه های مختلف زندگی خانوادگی یعنی حوزه های اقتصادی، اجتماعی، رسیدگی به امور فرزندان، امور خانگی و امور مربوط به باروری و تولید مثل بالا می رود. از سوی دیگر هرچه تفاضل تحصیلات زن و مرد به سمت صفر تمایل یابد و به نفع زن رو به مثبت رود روابط قدرت در خانواده توزیع برابرانه تر می یابد و نقش ها تقسیم شده و روابط داخلی خانه به سمت تقارن می رود“. (شالباف، 1380: 125)
هاله لاجوردی در پایان نامه خود با عنوان ”ساختار قدرت در خانواده“ كه با استفاده از روش های تحقیق در جامعه شناسی انجام داده اند چنین نتیجه گیری كرده اند كه تفاوت رده منزلتی شغل زوجین و موقعیت برتر طبقاتی هریك از زوجین، میزان تحصیلات و نیز ویژگی شخصیتی اقتدار طلبی می تواند بر موازنه قدرت در خانواده تأثیر بگذارد. (لاجوردی به نقل از مجرب، 1381).
و خانم پراوانه دانش در پایان نامه ای كه در آن تأثیر اشتغال مادران بر هرم قدرت را بررسی كرده می گوید:
”به طور كلی می بینیم كه قدرت زنان در امور اقتصادی خانواده، امور مربوط به فرزندان، كنترل روابط خویشاوندان افزایش یافته و زنان به مشاركت با مردان در تصمیم گیری در این امور رسیده اند. (دانش، 1371، 296)
كتابی كه به قلم یك نویسنده ایرانی و با رویكرد مردمشناسانه نگاشته شده است كتاب ”زن و قدرت“ اثر پردیس قندهاری است.«كتاب زن و قدرت را میتوان در حوزة مردمشناسی فرهنگی و جنسیت طبقهبندی كرد، چرا كه در این تحقیق به خوبی میتوان نگرشهای افراد جامعة مورد بررسی(زنان) را در مورد جنسیت و مفهوم زنانگی و مردانگی(كه از مفاهیم اساسی در حوزة انسانشناسی و مردمشناسی جنسیت است) و تحول آن را در گذر زمان دریافت. در این تحقیق سعی شده جغرافیای روابط قدرت در خانواده(بر مبنای قدرت تصمیمگیری) ترسیم شود. این جغرافیا به سه حوزة كلی تقسیم میشود كه با یكدیگر تعامل و رفتار متقابل دارند. منشأ مصادیق و شیوههای اعمال قدرت در هر حوزه نیز چون پارامترهای معین شدهای كه افراد را در فضای تصمیمگیری قرار میدهد، مورد توجه و سئوال قرار گرفته است.» (قندهاری: 1382،10) او تحقیقش را بر روی سه نسل و یك خانوادة تهرانی با منشأ روستایی در منطقة شمیران انجام داده است. كتابهایی به قلم نویسندگان خارجی هست كه آنها هم یا در مورد جامعه خود نوشتهاند و یا به صورت كلی و انتزاعی به مسئله قدرت پرداختهاند. اما هیچكدام از كتابها مستقیماً به مسئله استراتژیهای قدرت زن نپرداخته بودند. مثلاً در كتاب «زنان چگونه به قدرت میرسند؟» رژه گارودی مینویسد كه زنها در جامعه با مردان مقام برابر ندارند، لذا برای كسب قدرت باید كارهایی بكنند، مثلاً در راس تمام اشكال سازمانهای مبارزاتی آزادیخواهی قرار گیرند. این كتاب مانند بسیاری از كتابهای دیگر پر از باید و نبایدها است و اما اینكه طی چه روندی زنان میتوانند به راس سازمانهای مبارزات آزادیخواهی دست یابند سخنی نمیگوید و این كتاب در سطح مسائل كلان اجتماعی زنان است و نه در سطح فرد و حوزه خصوصی یعنی خانه و خانواده.
رابر بلود و دنالد ولف در تحقیقی چنین نتیجه گرفتهاند كه«برتری در تصمیمگیری با فردی است(مرد یا زن) كه درآمد بیشتری دارد: تربیت، تحصیلات و درآمد مناسب، برتری قابل ملاحظهای در روابط زناشوئی برای فرد بوجود میآورد.» (میشل: 1354،178)
در مورد زنان كرد بسیار كمتر از این میتوان به مطلبی دست یافت. و اگر مطلبی هست درباره زنان فقیر و ظلم رواشده بر آنان است. اما در اینجا ما بر تواناییهای زنان تمركز داریم نه مشكلات و به زنان عادی جامعه میپردازیم و در مورد زنان طبقه متوسط مینویسیم كه در میان زنان سه طبقه اجتماعی كمتر بر آن تحقیق عمیقی با رویكرد مردمشناسانه صورت گرفته است. و در مورد كُردها، كتابهای زیادی به زبانهای مختلف از جمله به زبان فارسی نگاشته و یا ترجمه شده است. تعداد زیادی از این كتب به مسائل سیاسی و تاریخی كردها می پردازند.(مك داول 1380 ، كینان 1372، ادموندز 1376).
اما با تأسف كتابهای در مورد زنان حداقل به زبان فارسی بسیار كمیابند. و اگر هم نوشتاری هست، در آنها تحلیل های عمیق به چشم نمی خورد. به عنوان نمونه می توان به نوشته های دكتر رویا طلوعی اشاره كرد كه نوشته های ایشان در حد نوشته های سطحی و ژورنالیستی و فاقد چارچوب نظری و تحلیل می باشد.
و یا می توان به زنان دیگری مانند خانم مهپاره ابراهیمی و بیان عزیزی و نسرین خانزادی اشاره كرد.
در كتابی با نام گزیده ای از زنان نامدار كُرد می توان نام تعدادی از زنان كُرد را دید كه در مورد هر كدام در حد یك پاراگراف توضیحی داده شده است.
همچنین خانم فریده امین الاسلام در زمینة زنان كارهای تحقیقاتی انجام داده اند كه داده های آماری نسبتاً خوبی ارائه می دهد هر چند كه كارهای ایشان نیز بسیار روشمند نیست اما از پیشكسوتان مطالعه بر زنان كُرد هستند.
در گاهنامة نویسا شمارة 4 می توان مجموعه ای از مقالات ارزنده در رابطه با موضوع زنان را مشاهده كرد.
در انتها باید از خانم دكتر شهرزاد مجاب استاد دانشگاه تورنتو نام برد كه در زمینة زنان به طور كلی و نیز زنان كُرد كارهای ارزنده ای انجام داده اند. كه یكی از كارهای ایشان”زنان و ناسیونالیسم در جمهوری كردستان سال 1946“ نام دارد كه در كتاب”زنان یك ملت بدون دولت، كُردها“ كه ویراستار آن هستند، می توان این نوشته را دید كه در بخشی از همین كتاب می توان نوشته های روهات آلاكوم و جانت كلاین و… نیز در مورد زنان كُرد خواند. و نیز همچنین آقای امیر حسن پور نیز در مورد زنان كُرد نوشته های پر باری دارند.(س. چ ، 1384)
همچنین یكی از دانشجویان انسان شناسی به نام آقای مجنون آموسی مقاله ای تحت عنوان”پدرسالاری، فرار دختران، راهكارها“ دارند.
در مجموع تعداد آثاری كه در مورد زنان كرد ایران به زبان فارسی انتشار یافته، چندان زیاد نمی باشد.
ارتباطات و روابط اجتماعی (به معنای عام آن) در عصر جدید بی شك قابل مقایسه با ادوار گذشته نیست. این ارتباطات وسیع و همه جانبه گذشته از مزایایی كه برای بشر به ارمغان آورده است مخاطرات و ریسكهای جدیدی نیز برای انسان داشته است. ایدز از جمله مخاطرات جدیدی است كه در دنیا كمتر از سه دهه از شناسایی اولین مورد آلودگی به ویروس آن می گذرد. محققین اجتماعی یكی از عوامل زمینه ساز ایدز را وجود تعاملات و ارتباطات گسترده تر و به تعبیری وجود تحرکات، مسافرت ها، حمل و نقل و ترابری بیشتر افراد در حوزه های جغرافیای گسترده و وسیع می دانند. (گیدنز 1379)
گذشته از عوامل زمینه ساز ایدز، بایستی گفت كه تاكنون حدود40 میلیون نفر از مردم جهان به ویروس ایدز آلوده شده اند. «هیچ بیماری دیگری در دنیای جدید تاکنون چنین یاس و چنین اضطرابی ایجاد نکرده است. بیماری ایدز در وضع اقتصادی و اجتماعی تاثیر فراوان گذاشته است» (فرهادیان 1369). ایدز از چنان اهمیتی برخوردار است كه روزی را نمی توان یافت كه درباره ابعاد مختلف آن روزنامه ها و مجلات مختلف بدان نپردازند؛ پدیده ای كه برخی از آن به ″طاعون قرن″ یاد می كنند. به نظر می رسد اچ آی وی/ایدز نسبت به سایر بیماریها و امراض صعب العلاج و بطور دقیق شفاناپذیر كه در گذشته بشر به آنها مبتلا می شده از ویژگی های ممیزه و نیز مخرب تری برخوردار است؛ ویژگی هایی كه باعث گردیده افراد آلوده به ویروس ایدز در بسیاری از جوامع در حال توسعه با توجه به وجود نگرش منفی به چنین افرادی از طرح نمودن مشكل شان حتی به كادر درمانی مراكز بهداشتی و درمانی بعلت جلوگیری از دسترسی به خدمات بهداشتی مربوطه امتناع ورزند. با این حال بسیاری از ما مطمئن هستیم كه این پدیده دارای جوانب ناشناخته و مرموز بسیاری است كه هر روز آثار سوء عمیقی بر سطوح و لایه های مختلف جامعه بشری در بر دارد.
افراد و گروه های در معرض آسیب اچ آی وی/ایدز افراد و گروه های خاصی را در بر نمی گیرند. پیامدهای آن تنها گریبانگیر افراد آلوده و یا مبتلای به آن و همینطور خانواده هایشان نیست، بلكه آثاری بس وسیع و عمیق بر بدنه اجتماع و كل جامعه خواهد گذارد. در مواردی باعث كاهش در كمیت و كیفیت ارتباطات، مراودات و پیوندهای میان خانواده ها در نتیجه ترس ناشی از انتقال ایدز و همینطور وجود بدنامی در مورد افراد اچ آی وی مثبت می گردد. در سطح كلان جوامع میتواند موجب افزایش بودجه و مخارج بهداشتی و درمانی كشورها گردد و هزینه هایی را جهت مراقبت های غیرلازم جلوگیری از انتشار عفونت در مراكز درمانی سبب شود؛ هزینه های بهداشتی ای كه بر افراد، خانوارها، مراكز بهداشتی خصوصی و همچنین دولتها تحمیل خواهند شد.
وجود چهارده هزار مورد آلوده به ویروس ایدز در ایران – كه بی شك رقم واقعی، چند برابر رقم مذكور را شامل می گردد – ممكن است در مقایسه با خیلی از جوامع رقم بالایی نباشد، لیكن بی شك با تدوام رشد فعلی شیوع آن در كشور، طی سالیان آینده نه با یك بیماری مزمن صرف و محدود بلكه با اپیدمی ایدز مواجه خواهیم شد كه آثار و پیامدهای مخربی را بر بخش ها و سطوح مختلف جامعه به دنبال خواهد داشت. دیگر نباید رشد اقتصادی متداول را انتظار داشت. ساختار اقتصادی، اجتماعی و جمعیت خانواده متحول شده و در كاركردهای آن خلل وارد می شود. در صورت افزایش نرخ مرگ و میر ناشی از ایدز شركتها و موسسات مختلف نیروی جوان و مجربی را كه به دلیل ایدز فوت نموده اند از دست داده، هزینه ها و خسارات گزافی جهت جایگزینی آنان با نیروی كار عمدتاَ بی تجربه را متحمل می شوند. یكی از پیامدهای مرگ و میر بالای ناشی از ایدز به دلیل اینكه بیشتر در میان افراد جوان اتفاق می افتد، افزایش كودكان یتیمی است كه یك یا هر دو والد خود را بر اثر ایدز از دست داده اند. این تجربه ناخوشایند می تواند موجب عواقب ناگوار و نامطلوبی برایشان گردد؛ از جمله اینكه آنان را از تحصیل محروم ساخته و یا در برابر بسیاری از عوامل زمینه ساز بزهكاری، فرار از خانه، سوءاستفاده، كار در شرایط نامناسب كاری و غیره آسیب پذیر سازد. مورد اچ آی وی/ایدز در صورت تدوام شرایط موجود هم به لحاظ وضعیت اپیدمیك و هم به لحاظ نوع برخورد و نگرش به این پدیده و افراد حامل ویروس آن و بیماران مبتلا بدان قطعاَ بیشتر از آنچه تصور بشود خواهد توانست موجب تهی شدن بسیاری از بسترها و زیرساخت های جامعه در حال گذار و توسعه ما شود.
به رغم این موضوع که تعداد افراد آلوده به ویروس ایدز در کشور ما در مقایسه با سایر کشورها چندان بالا نیست، لیکن نرخ شیوع و رشد و گسترش اچ آی وی/ایدز در ایران با شدت نه چندان کمی در حال پیشروی است. همانطور که قبلاً نیز اشاره گشت طبق آخرین آمارهای رسمی داخلی تاکنون چهارده هزار نفر و طبق برآورد نهادهای برجسته بین المللی نظیر UNAIDS تاکنون 66 هزار نفر در ایران به ویروس اچ آی وی آلوده شده اند. روند رو به رشد این پدیده اجتماعی باعث خواهد شد این موضوع همانطور که امروز نیز شاهد هستیم، در طی سالهای آینده از اهمیت روزافزونی در میان افراد و شهروندان جامعه برخوردار گردد.
با وجود اینکه دو دهه از شناسایی اولین مورد آلوده به این ویروس در کشور می گذرد[2] طی جستجوها و کندوکاوهایی که توسط محقق صورت داده شد تاکنون هیچ گونه تحقیق و مطالعه ای که بصورت مستقیم به «آسیب های اچ آی وی/ایدز»[3] در سطح خانواده در ایران پرداخته باشد، انجام نشده است. حتی مطالعه ای درباره این موضوع در سایر سطوح و سایر چشم اندازها و رویکردها (اقتصادی، توسعه ای و…) نیز صورت نگرفته است. از اینرو، در نظر محقق فقدان مطالعه و بررسی درباره وضعیت این گروه از افراد و خانواده ها وجود دارد، با تاکید بر این موضوع که این بیماری دارای جوانب و سطوح تاثیرگذاری متفاوت می باشد، در نتیجه جای تحقیق و بررسی های متعدد توسط سایر گرایش های علوم اجتماعی در میان تحقیقاتی که تا به امروز و غالباً در حوزه های پزشکی در ایران صورت گرفته بسیار احساس می شود. از اینرو، روشن است که موضوع حاضر از چنان اهمیت و ضرورتی جهت انجام بررسی برخوردار بوده که پس از انجام کار میدانی مطالعه و گردآوری داده های تحقیق حاضر و ارتباط نزدیک تر با افراد مورد مطالعه، اهمیت و ضرورت انجام چنین مطالعه ای از دید محقق بسی فزون تر و برجسته تر از مراحل ابتدائی مطالعه گردیده است.
این مطالعه بطور كلی در پی پاسخ به دو سئوال عمده درباره مسأله مورد بررسی می باشد:
اهداف عمده این مطالعه عبارتند از:
اولین مورد آلودگی به ویروس اچ آی وی در ایران در سال 1365 در یک کودک پسر 7 ساله مبتلا به بیماری هموفیلی مشاهده گردیده است. (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى،اسفندماه ۱۳۸۱)
با توجه به عوامل مخاطره آمیز آلودگی به HIV و در نتیجه ابتلای به ایدز، می توان تصور كرد كه برخی از افراد و گروهها مخاطره بالاتری در رابطه با آلودگی به ویروس ایدز نسبت به سایر افراد و گروهها در جامعه دارند. از این افراد بعنوان افراد و گروههای در معرض خطر یاد می شود. گروههای در معرض خطر به افرادی گفته می شود كه به دلیل انجام رفتارهای پر خطر (اجباری و یا اختیاری) و یا نوع شغل شان، با خطر آلودگی بیشتری روبرو هستند. قودجانی (1384) مهمترین این گروهها در ایران را به ترتیب اولویت اینگونه ذكر نموده است:
1) مصرف كنندگان تزریقی مواد مخدر كه از سرنگ و سایر وسایل تزریق مشترك استفاده میكنند.
2) شاغلین جنسی[4] (تن فروشان یا روسپیان)
3) شركای جنسی مصرف كنندگان تزریقی مواد مخدر
4) شركای جنسی شاغلین جنسی
5) همجنسگرایان و شركای جنسی آنان
6) همسران افراد آلوده یا بیمار و نوزادان مادران آلوده
7) كسانی كه بطور مكرر خون و فرآورده های خونی دریافت می كنند (هموفیلی ها و…).
8) افرادی كه دور از خانواده زندگی می كنند و در معرض روابط جنسی حفاظت نشده هستند و افرادی كه به كشورهای دیگر سفر می كنند.
9) افرادی كه به روشهای غیر استریل و نادرست اقدام به اعمالی چون سوراخ كردن گوش، خالكوبی، ختنه و حجامت می كنند یا از تیغ، خلال دندان و سرنگ و سوزن مستعمل مشترك استفاده می كنند.
10) افرادی كه به دلایل شغلی با وسایل برنده و تیز سرو كار دارند. مانند پزشكان، دندانپزشكان، جراحان، پرستاران و آرایشگران.
البته می توان به گروههای مذكور زندانیان را نیز افزود؛ افرادی كه در محیط مخاطره آمیز و ریسك زایی بسر می برند و احتمال آلوده شدن شان به ویروس ایدز بسیار زیاد است.
بر اساس “گزارش جهانی اپیدمی ایدز” بخش ایدز سازمان ملل (UNAIDS) میزان افراد یا گروههای در معرض خطر در سال 2005 در ایران که تحت پوشش برنامه های پیشگیری از آلودگی به اچ آی وی قرار گرفته اند 4/11 درصد بوده است. البته این گروه از افراد فقط شامل کسانی می شود که تزریق مواد مخدر داشته و بدلایل عدم وجود آمار دقیق در زمینه سایر گروهها و وجود «انگ» نسبت به برخی گروههای در معرض خطر و مخفی بودن فعالیت گروههای مذبور در ایران آمار و اطلاعات مشخصی از پوشش این گروهها تحت برنامه های پیشگیری و کنترل HIV وجود ندارد.
[1]- Families Affected by HIV/AIDS
-[2] اولین مورد آلودگی به ویروس اچ آی وی در ایران در سال 1365 در یک کودک 7 ساله مبتلا به بیماری هموفیلی مشاهده گردیده است. (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى،اسفندماه ۱۳۸۱)
[3]- Impacts of the HIV/AIDS
[4]- Sex Workers
برای خرید و دانلود متن کامل و یا خواندن تکه های دیگری از این پایان نامه می توانید اینجا کلیک کنید
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
………………………………………………………………………….. ……………………………………………………………….
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
2 چارچوب مفهومی و نظری 20
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
3 روش تحقیق 57
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
4 ارائه یافته ها (گزارش داده های كیفی) 73
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
جمع بندی 136
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
5 نتیجه گیری 138
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
منابع و مآخذ 146
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
پیوست ها
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
پیوست1- مراکز فعال در زمینه اچ آی وی/ایدز
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
Abstract
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
ادامه تکه هایی از متن
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
ویروس ایکس سیبزمینی (Potato virus X- PVX) گونه شاخص جنس Potexvirus از خانواده Alfaflexiviridae میباشد. طی سال های 1389 و 1390، از مناطق کشت اصلی سیب زمینی در استان همدان بازدید و نمونه برداری انجام گرفت. مجموعاً 456 نمونه برگی (تعداد 132 و 324 نمونه بترتیب علائمدار و تصادفی) از 9 مزرعه واقع در مناطق بهار، کبودرآهنگ و رزن جمع آوری گردید. نتایج آزمون الایزا با استفاده از آنتی بادی اختصاصی (بیوربا-سویس) نشان دهنده آلودگی 42 نمونه با ویروس ایکس سیب زمینی بود. بر اساس آزمون الایزا میزان وقوع آلودگی به این ویروس به ترتیب کاهش در مناطق بهار، رزن و کبودرآهنگ تعیین گردید. برای تایید نتایج حاصل از آزمون سرولوژیکی از روش های بیولوژیکی و مولکولی استفاده شد. مطالعه دامنه میزبانی جدایه های ایرانی ویروس ایکس سیب زمینی با استفاده از گیاهان محک مختلف، تفاوتی نشان داد. همچنین در این تحقیق ناحیه ژن پروتئین پوششی ویروس بطول حدود 750 جفت باز با استفاده از آغازگر های اختصاصی تکثیر گردید. آنالیز تبارزایی با استفاده از توالی کامل پروتئین پوششی دو جدایه ویروس شامل Iran H1 و Iran H2 با توالیهای مربوط به جدایه های خارجی PVX موجود در بانک ژن نشان داد که جدایه های ایرانی در گروه اروپا-آسیا (Eurasia) قرار می گیرند. در درخت تبارزایی جدایه های تعیین توالی شده در این بررسی با جدایه ویروس ایکس جدا شده از نخود (Pisum sativum) در یک شاخه مستقل و نزدیک بهم قرار گرفتند. طول کامل توالی پروتئین پوششی 714 نوکلئوتید بود که پروتئینی با 237 اسیدآمینه تولید می نماید. این نتایج با نتایج بدست آمده در مورد سایر جدایه های این ویروس از مناطق دیگر دنیا مطابقت دارد. هر چند که جدایه های ایرانی مورد مطالعه در گروه اروپا-آسیا قرار می گیرند ولی هنوز مشخص نیست که آنها جدایه های غالب این ویروس در ایران باشند. برای این منظور لازم است تا جدایه های بیشتری از این ویروس از مناطق خاورمیانه و سایر کشورها تعیین توالی شوند. هر چند بر اساس مطالعات ما این اولین گزارش از آنالیز تبارزایی این ویروس جدا شده از سیب زمینی از ایران واقع در منطقه mid-Eurasia می باشد.
كلمات كلیدی: ویروس ایكس سیب زمینی، تبارزایی، ایران
در بین گیاهان دو لپه، سیبزمینی مهمترین محصول زراعی است که، پس از گندم، برنج و ذرت در رتبه چهارم جهانی قرار دارد (FAO, 2009). تولید سیبزمینی در جهان طبق گزارشات سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در سال 2009، معادل 314 میلیون تن بوده است (FAO, 2009).
طبق گزارشات فائو چین بالاترین رکورد تولید سیبزمینی را در سال 2009 در جهان داشته است و بعد از آن به ترتیب روسیه و هند در مقامهای دوم و سوم و آمریکا در مقام چهارم قرار گرفته اند و ایران از نظر تولید سیب زمینی در مقام چهاردهم جهان و دوم خاورمیانه قرار می گیرد (FAO, 2009). تولید سیب زمینی در کشور ما از اهمیت خاصی برخوردار است و فائو تولید سیب زمینی ایران را در سال 2009 میلادی چهار میلیون و 107 هزار و 626 تن اعلام کرده است. استان همدان با 63/16درصد اراضی تحت کشت سیبزمینی کشور، در مقام نخست قرار دارد. میزان تولید سیب زمینی در این استان حدود نیم میلیون تن برآورد شده است (آمارنامه جهاد کشاورزی، 1388).
بر اساس اعلام فائو سطح زیر کشت سیبزمینی در ایران در سال 2009 میلادی نسبت به سال 2008 با کاهش 2/13 درصدی به 153 هزار و 995 هکتار رسید (FAO ,2009).
بیماریهای ویروسی نقش مهمی در کاهش عملکرد سیبزمینی دارند. در این بین ویروس ایکس سیبزمینی (Potato virus X– PVX) موجب کاهش محصول سیبزمینی از 10 تا 20 درصد میگردد، این موضوع نشان دهنده گسترش بیماریهای ویروسی در مزارع سیبزمینی کشور و لزوم تدوین برنامههایی برای مدیریت آنها میباشد. اولین گام در تدوین چنین برنامههایی، داشتن اطلاعات کافی از وضعیت (فراوانی و پراکنش) آلودگی ویروسی و شناخت خصوصیات جدایههای غالب ویروسی در هر منطقه میباشد. با توجه به اهمیت زراعت سیبزمینی در استان همدان و از طرفی با در نظر گرفت این نکته که در مورد وضعیت بیماری ویروسی PVX از نظر فراوانی و پراکنش آن در مزارع سیبزمینی این استان و نیز خصوصیات این جدایهها، اطلاعات دقیقی در دسترس نمیباشد، لذا تحقیق در این مورد به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد اینجانب در نظر گرفته شد تا در قالب یک پژوهش مدون فراوانی و پراکنش ویروس PVX در مزارع سیبزمینی استان همدان و نیز خصوصیات آنها مطالعه شود. این اطلاعات در تدوین برنامههای مدیریت این بیماری از پیشنیازهای اصلی محسوب میگردد.