در این تحقیق نیز به مسئله تكرار پایة تحصیلی یا مردودی كه فقط جنبة كمی بازدهی نظام آموزش و پرورش كه در چارچوب نمرات درس دانشآموزان است می پردازیم تا با بررسی آماری درصد دانشآموزان مردود به نتایجی مثمر ثمر رسیده و آن را مورد استفاده قرار دهیم.
در تعریف مردودی یا تكرار پایه تحصیلی می توان گفت كه «تكرار یك كلاس برای دانش آموزی كه در خلال یك سال تحصیلی در همان كلاس و پایه كه در سال قبل به سر می برده به تحصیل ادامه می دهد و همان كاری را انجام می دهد كه در سال گذشته نیز انجام داده است» (امین فر، 1365)
ضرورت پژوهش
امروزه یكی از مشكلات عمده نظام آموزشی كشور ما پدیدة مردود شدن دانشآموزان است كه علاوه بر خسارات اقتصادی كه رقم قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد و با توجه به تأثیرات فراوان مردود شدن در حیطه فردی و اجتماعی می توان برخی از علل این پدیده را شناسایی كرده و به دنبال آن با ارائه راه كارهای مناسب با این معضل فردی، اجتماعی مقابله كرد و موجب جلوگیری از هدر رفتن نیروی بالقوه انسانی و مالی گردید.
چاره اندیشی در این زمینه:
سئوالهای1 پژوهش
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ برای پرسشهای مطروحة زیر است.
فرضیه های1 پژوهش
فرهنگ وبستر2 فرضیه را چنین تعریف می كند: «فرضیه عبارت است از حالت یا اصلی كه اغلب بی آنكه اعتقادی نسبت به آن موجود باشد، پذیرفته میشود تا بتوان از آن نتایج منطقی استخراج كرد، و بدین ترتیب مطابقت آن را با واقعیتهائی كه نزد ما معلوم است یا می توان آنها را معلوم ساخت آزمود.» 0(هومن 1380)
فرضیه های پژوهش به شرح زیر می باشد:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
براستی، اگر ویژگی های خاک و گلی که دست مایه آفرینش هنرمندانه (( معل)) است، ناشناخته بماند، چگونه می تواند از پدید آمدن کاستی ها و عیوب در مراحل آخرین این تعامل آگاهی یابد؛
اگر معلم دچار این سهو شود که نداند هر سخن و کلام و عمل و رفتار او در خاطر و ذهن دانش آموز او به جای می ماند، سرانجام در برابر کاستی های انتقال معلومات خویش به دانش آموزان شگفت زده خواهد ماند؛ و این در همه زمینه های آموزش و پرورش، صادق است و از جمله در آموزش درست نویسی کلمات و جملات ( در املاء و نگارش) که ظرافت های بسیار به همراه دارد و آگاهی معلم بدان ظرایف، موفقیت او را تسریع خواهد کرد.
شکل نوشتاری زبان، عالی ترین و پیچیده ترین ارتباط و آخرین مرحله ای است که آموخته می شود بنابراین تجارب مفید و بنیادی زبان در گوش دادن، سخن گفتن، توانایی نگهداری موضوع و مطالب شنیده شده در ذهن ( حافظه شنوایی) ترسیم گرافیکی حرف و کلمه ( رسم الخط مناسب) به کارگیری صحیح ابزار نوشتن، خواندن و حافظه بینایی و حرکتی مناسب، پیش نیازهایی برای نوشتن به حساب می آیند و عدم موفقیت کودکان در مهارتهای یادگیری ممکن است آنها را به ناکامی، افسردگی و اضطراب مبتلا می کند و مشکلات عاطفی و اجتماعی ثانویه ای به عنوان واکنش ناتوانائیهای یادگیری در آنان به وجود آورد. یکی از مشکلات آموزشی دانش آموزان، ناتوانی در املای صحیح کلمات است به طور معمول 60 درصد غلط های املایی دانش آموزان ابتدایی در کلمات با حروف هم صدا بوده است. در این مقاله سعی شده با تشخیص و اقدام ( مداخله جبرانی) این مشکلات را مرتفع سازد.
از نکات مهمی که در هدایت دانش آموزان به درست نویسی املایی کلمات مفید و موثر است- علاوه بر قوانین جاری بر ساختار واژگان- توجه به این نکته ظریف است که آشنایی و سابقه ذهنی از لغات و واژگان، از نشانه های درست بودن کلمه نوشته شده می باشد، یعنی: به دانش آموزان توصیه می شود اگر در صحت یا نادرستی نگارش واژه ای دچار تردید شدند، به بایگانی ذهنی و خاطره خویش مراجعه کنند و معلوم سازند آیا تا کنون چنین کلمه ای را با چنین ساختاری دیده اند و به خاطر دارند یا خیر؟ و غریبه و نا آشنا بودن، با احتمال بسیار، نشانه نادرستی کلمه است: اما یک معلم هوشیار مراقب است در همین بخش از روند تعلیم درست نویسی، سابقه ای ذهنی از اشکال نادرست لغات، در خاطره دانش آموزان ننشاند.
چون قوانین درست نویسی املای کلمات، آن اندازه جازم و قانونمند نیست که بتوان با ارائه قانونی شامل، وافی و نافی، دانش آموزان را به درست نویسی املای کلمات راهنمایی کرد و سوابق دیداری با واژه ای، جواز صحت را در ذهن صادر می کند، لازم است در این باب دقت شود که حتی به عنوان (( هشدار)) به دانش آموزان، تصویر واژه ای نادرست از جهت املایی، در معرض دیدگان دانش آموزان قرار نگیرد.
در هدایت دانش آموزان، به درست نویسی لغات و کلمات، دشواری های بسیار وجود دارد؛ زیرا در زبان و سیر الخط فارسی، تعدادی از (( واج)) با یک علامت نمایانده می شوند و بالعکس، برای یک واج، چند علامت یا به اصطلاح (( حرف)) وجود دارد، مانند:
( ض. ظ. ز. ذ) و ( ت. ط) و ( ه. ح) و… که تمام آن حروف یا علامت های هر گروه، در فارسی، یکسان تلفظ می شوند و گزینش یک حرف از سوی دانش آموزان یا به سائقه آشنایی قبلی با نگارش واژه ای خاص میسر است، یا از طریق ریشه یابی لغات. ( آن هم تنها در واژگان عربی دخیل در زبان فارسی) و یا بررسی و تحقیق مختصر می توان دریافت که دانش آموز، از راه نخست ( یادگیری و آشنایی مبتنی شیوه نگارش لغت و کلمه)، حروف لازم را بر می گزیند و به همین علت خاص، لازم است در آموزش املاء، به این ویژگی توجه بیشتری مبذول شود.
تعریف دانش آموزان دارای اختلال:
دانش آموزان L.D به دانش آموزانی گفته می شود که علی رغم داشتن هوش طبیعی و حواس سالم در یک یا چند حیطه زبان نوشتاری ، شفاهی ، تفکر یا حساب کردن دچار مشکل باشد.
دانش آموزان اختلال رفتاری B.D به 5 دسته کلی تقسیم می گردد:
3- اختلال سلوکی
4- اختلال مقابله ای
5- اختلال رشدی فراگیر(طیف اتیسم)که بر اساس طبقه بندی
DSMIV شناسایی و ارزیابی می گردد.
اهم وظایف و فعالیتها:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
در سالهای اخیر مطالعات زیادی در مورد سببیابی وابستگی به مواد انجام شده است محققین اخیراً در مطالعه مورد مصرف مواد و وابستگی از روش پلی مورفسیم طولی قطعات محدود شده “RFLP”[4] استفاده کردهاند و گزارشهایی از روابط RFLP منتشر کردهاند.
برای اکثر مواد سوءمصرف، به استثنای الکل، محققین ناقلهای عصبی با گیرندههای عصبی شناسایی کردهاند که مواد از طریق آنها اثرات خود را اعمال میکنند. برخی پژوهشگران در مطالعات خود این فرضیه را دنبال میکنند. که مواد افیونی بر گیرندههای مواد افیونی اثر میکنند بنابراین در کسی که فعالیت افیونی درونزا کم است و مثلاً غلظت آندروفینها در بدنش کم است یا فعالیت آنتاگونیستی افیونی درون را خیلی بالا است ممکن است در معرض خطر ابتلا به وابستگی به مواد افیونی (ترکیبات تریاک) قرار داشته باشد. حتی در کسی که کارکرد گیرنده درونزا در او کاملاً طبیعی و غفلت ناقلهای عصبی بهنجار است، مصرف طولانی مدت یک ماده مورد سوء مصرف ممکن است نهایتاً سیستمهای گیرنده را در مغز تغییر دهد. بطوریکه مغز برای حفظ تعادل نیازمند ماده برونزا باشد. چنین فرآیندی در سطح گیرنده ممکن است مکانیسم پیدایش تحمل در دستگاه عصبی مرکزی (CNS) باشد. با این حال اثبات تغییر میزان آزاد شدن ناقل عصبی در کارکرد گیرنده ناقل عصبی دشوار بوده و تحقیقات جدید بر اثرات مواد بر سیستم پیام برنده دوم و تنظیم ژن متمرکز است (کاپلان و سادوک، ترجمه رضاعی و رفیعی، 1382).
بررسی الگوهای «موج نمای الکتریک مغز» در بزهکاران یکی دیگر از راهبردهایی است که در چند دهه اخیر مورد نظر بوده است. نابهنجاری الگوی فعالیت الکتریکی مغز در این افراد به دو صورت مشاهده شده است. یکی از نابهنجاریها وجود امواج «آهسته مغزی» است. چنانچه میتوان گفت که امواج مغزی آنها شبیه امواج مغزی کودکان و بیانگر رشد نایافتگی مغزی است. دومین ناهنجاری، وجود «خیزکهایی» در امواج مغزی بزهکاران است. وجود این خیزکها با رفتار پرخاشگرانه و «زود انگیخته» ارتباط دارد، به نحوی که در اغلب افرادی که مرتکب اعمال پرخاشگرانه میشوند، این خیزکها مشهود بوده به طور کلی وجود خیزکها در الگوی موج نمای الکتریکی مغز نشان دهنده «نارساکنش وری» «دستگاه کناری» مغز میباشد (آی لیشنر، آلن، 1997).
در تحقیقی که رمضانی (1381) در این زمینه انجام دادهاند با هدف بررسی بنیادهای زیستی تعیینکننده گرایش خودمصرف مواد سعی در ارائه مستند مربوط به یافتههای این موضوع نموده که در پژوهش حاضر نیز سعی شده است با بسط و بررسی هر چه بیشتر موضوع مطرح شده و با انجام تحقیقات وسیعتر در این زمینه این عامل مهم را به طور کاملتر مورد توجه قرار دهیم.
3-1 اهمیت و ضرورت مساله
از جمله چیزهایی که انسانیت را نه تنها نابود میسازد بلکه از بعد حیوانیش هم او را میاندازد وانسان را از جماد هم بدتر میکند. مساله اعتیاد است. اعتیاد نه تنها قدرت اندیشیدن را که از خصایص انسان است. از آدمی سلب مینماید و نیروی عرفان و شناخت او را از بین میبرد بلکه قوای حیوانی را هم از انسانی میگیرد و انسان را تبدیل به موجودی میکند که از هر جهت از تمام منافع و استعدادها دور افتاده است.
یکی از اهداف مشترک تمامی تمدنهای انسانی دستیابی به توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است از این رو شناخت موانع موجود بر سر راه رسیدن به این هدف از اهمیت ویژهای برخوردار است و سلامت اجتماعی، صرفنظر از مبنی بودن هنجارها در جوامع مختلف بشری، همواره مدنظر تمام فرهنگها و نژادها بوده است و تمام متفکران و اندیشمندان و مصلحت خواهان جامعه را بر آن داشته تا برای حفظ جامعه خود از آسیبها و عوارض اجتماعی به هم اندیشی بپردازد و علل و عوامل مختلف این معضل خانمانسوز را بررسی کنند. پیشرفتهای چشمگیر دو دهۀ گذشته در زمینۀ علوم عصبی و علوم رفتاری، درک ما را از استعمال مواد مخدر و سوءمصرف مواد تا حد زیادی بالا برده است. برخی مدلهای رفتاری دربارۀ سوءمصرف مواد بیشتر بر رفتار مواد جوئی تاکید کردهاند تا نشانههای وابستگی جسمی. بنابراین ما باید با این افراد گرفتار در منجلاب سوءمصرف مانند یک بیمار محتاج برخورد کنیم. همانطور که به درمان افسردگی میپردازیم به درمان این افراد نیز همت گماشته و آنها را به مثابه یک بیماری بنگریم که نیاز به مراقبت ویژه دارند.
این پدیده مخرب که در کمین محو و نابودی گرانمایهترین و باارزشترین سرمایه جوامع انسانی یعنی جوانان نشسته و آنان را در چنگال عوارض سوء خود گرفتار میکند نه تنها جنبۀ شخصی و فردی ندارد بلکه یک آسیب اجتماعی محسوب میشود که علاوه بر تهدید سلامت جسم و روان افراد بر روی جنبههای اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی جامعه نیز اثرات زیانآور و غیرقابل جبرانی وارد میسازد. همچنین در طی سالهای اخیر ورود انواع مواد مخدر بازار دائمی پیدا کرده که جای پای محکمی در بطن جامعه و خانوادهها برای خود باز کرده است. لذا وظیفۀ خود میدانم تا با استفاده از رهآوردهای علمی و آموزش خانوادهها و جوانان با این پدیدۀ شوم به مبارزه برخاسته و با چارهاندیشیهای به موقع و دادن آگاهی و بصیرت اثرات آنها را تعدیل کرد. اخذ هر تصمیم و چارهاندیشی هم نمیتواند بدون زمینه سنجیهای قبلی و کسب اطلاعات اولیه صورت گیرد.
همانطور که گسترش اعتیاد بین جوانان و عواقب اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی آن موضوعی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت بیخیالی و سستی جوانان نسبت به این موضوع ویرانی و تباهی را به رگهای جامعه جاری میسازد. گذشتۀ ویتنام و چین و حال برمه، لائوس و … نمونههایی از عواقب شوم همگانی و گسترده اعتیاد است. گسترش اعتیاد در بین جوانان واقعاً زنگ خطری است برای تمام جوامع که برای مقابله و مبارزه با آن از هیچ کوششی نباید فروگذاری کنند.
به دلیل اهمیت زیاد این موضوع بر آن شده تا به یکی از ابعاد اعتیاد که کمتر مورد توجه و حتی میتوان گفت مورد غفلت واقع شده پرداخته و به این موضوع پرداخته که اعتیاد هم میتواند به عنوان یک بیماری مغزی مورد مطالعه قرار گیرد که محیطهای اجتماعی در آن دخالت دارند. باید بدانیم عوامل زیادی در بروز این پدیده شوم دخالت دارد از جمله بیماریهای عصبی، سرخوردگیها و مشکلات روانی و حالت ناشی از آنها نظیر اضطراب همچنین مسائل روانی و واکنشهای نابهنجار مباحثی همچون رفتار پسیکوزها- نوروزها و … ناسازگاریهای عصبی و بطور کلی اختلالات رفتاری همچنین اختلالات شخصیتی (قربان حسینی، 1370)
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
عملكرد تحصیلی پایین، برتری حافظه كوتاه مدت، اختلالات زبان شامل اختلال در زبان درونی، زباندریافتی شنیداری، وارونگی كلمات، بازشناسی ضعیف كلمات، رشد نایافتگی زبان بیانی، اشكال در حافظهزبان گفتاری، اختلال خواندن، پاسخ نامربوط به موضوع مورد بحث، استفاده از انگشتان به هنگام حسابكردن، اشكال در نمادسازی، حواس پرتی و فراموشی جزئیات مهم، دست پاچگی، هماهنگی ضعیف چشم ودست، اعتماد به نفس پایین، فقدان انگیزه، مداومت كاری، ناتوانی در جفت و جور كردن رنگها و شكلها،حركات چشمی نامنظم، اشكال درجهت یابی، بیش فعالی یا برعكس فعالیت كمتر، عمل تكانشی، علایممشكوك عصب شناختی، اختلال هیجانی، پرخاشگری، خیالاتی بودن، بیتوجهی و ناتوانی در تمركز رویبخشی از موضوع، تأخیر در انجام و اتمام كارها، فراخنای كوتاه حافظه، اشكال در ادراك زمان و مكان و تخمینزمان.
ویژه:
ـ بررسی ارتباط آسیبهای مغزی در دوران رشد و اختلالهای یادگیری.
ـ بررسی ارتباط ابتلای مادر به بیماریهای عفونی در دوران بارداری و اختلالهای یادگیری.
ـ بررسی ارتباط جانبی شدن مغز و اختلالهای یادگیری.
ـ بررسی ارتباط اختلال در ادراك بینایی و اختلالهای یادگیری.
ـ بررسی میزان و سهم عوامل مختلف در اختلالهای یادگیری.
فرضیههای تحقیق:
1 ـ بین آسیبهای مغزی در دوران رشد و اختلالهای یادگیری ارتباط معنی داری وجود دارد.
2 ـ بین ابتلای مادر به بیماریهای عفونی در دوران بارداری و اختلالهای یادگیری رابطه معنی داری وجوددارد.
3 ـ بین اختلال در برتری جانبی و اختلالهای یادگیری ارتباط معنی داری وجود دارد.
4 ـ بین اختلال در ادراك بینایی و اختلالهای یادگیری ارتباط معنیداری وجود دارد.
5 ـ بین اختلال در حافظه دیداری و اختلالهای یادگیری ارتباط معنیداری وجود دارد.
سؤالهای پژوهشی:
1 ـ آیا بین آسیب مغزی، بیماریهای عفونی مادر، برتری جانبی، ادراك بینایی و… دانشآموزان مبتلا بهناتوانیهای یادگیری و دانش آموزان عادی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
2 ـ سهم هر یك از عوامل مختلف در اختلالهای یادگیری به چه میزان است؟
متغیرهای پژوهش:
1 ـ متغیر وابسته: اختلالهای یادگیری
2ـ متغیرهای مستقل: شامل آسیب مغزی، بیماریهای عفونی مادر در دوران بارداری، برتری جانبی وادراك بینایی و استفاده از فورسپس و تأخیر در تنفس
3 ـ متغیرهای كنترل: هوش، جنس، سن، پایه تحصیلی
q تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
اختلال یادگیری
كمیته مشاوره ملی كودكان معلول تعریف زیر را ارائه نموده است:
((كودكان مبتلا به اختلال یادگیری در یك یا چند فرایند اساسی روان شناختی از قبیل فهم مطالب زبانگفتاری یا نوشتاری مشكل دارند، این اشكالات به صورت اختلالاتی در گوش دادن، فكر كردن، صحبت كردن،خواندن، نوشتن، هجی كردن یا حساب كردن ظاهر میشود. این تعریف شامل مشكلات ادراكی، آسیب مغزی،اختلال جزئی مغز، اختلال خواندن، زبان پریشی تحولی و غیره میشود، اما آن دسته از مشكلات یادگیری را كهنتیجه نقص بینایی، شنوایی یا حركتی، عقب ماندگی ذهنی، اختلالات هیجانی یا محرومیتهای محیطیاست، شامل نمیشود (اداره آموزشو پرورش آمریكا، 1968، به نقل از لرنر، 1993).
در این پژوهش دانشآموز مبتلا به اختلال در یادگیری به دانشآموزی اطلاق میشود كهملاكهای زیر را دارا باشد:
ـ دارا بودن هوش بهر متوسط یا بالاتر.
ـ دارا بودن نمره 2 انحراف معیار پایینتر از میانگین كلاس در دروس انشا، قرائت، املا و ریاضی كه در كارنامهتحصیلی درج شده است.
ـ كسب نمره خطای حداقل یك نمره انحراف معیار بیش از میانگین در آزمون بندر گشتالت.
ـ عملكرد ضعیف حداقل در یكی از آزمونهای مهارت تحصیلی خواندن، نوشتن و ریاضی.
ـ فقدان معلولیت حسی، جسمی ـ حركتی یا عاطفی عمده (براساس مشاهدات فردی(.
ـ حضور در مدرسه بطور مرتب و عدم غیبت طولانی مدت.
آسیب مغزی:
در این مورد این سئوال مطرح نیست كه آیا كودكانی كه ضایعات مغزی دارند، اختلالات یادگیری نیز دارند یا نه؛بلكه سئوال این است: كودكانی كه اختلالات یادگیری دارند و هیچ گونه ضایعه مغزی مشخص شدهای درآنان وجود ندارد، آیا دچار ضایعات جزئی مغز، یا عدم رشد اعصاباند (باباپور خیرالدین و صبحیقراملكی، 1380، ص 60). كودك با آسیب مغزی، كودكی است كه پیش از زایمان، در طول مدت آن و یا پس ازتولد دچار صدمه یا عفونت مغزی شده باشد، در نتیجه این آسیب جسمی، ممكن است نقصها یا اشكالاتیدر سیستم اعصاب كودك به صورت آشكار یا پنهان ایجاد كنند، چنین كودكی دارای مشكلات در ادراك، تفكر یارفتار هیجانی بطور جداگانه یا تركیبی از آن هاست. این دشواریها را میتوان از طریق آزمونهای ویژهای نشانداد (سیف نراقی و نادری، 1379، ص 24).
دراین پژوهش دانشآموزی مبتلا به آسیب مغزی تشخیص داده میشود كه در آزمون بندر گشتالت نمره اوحداقل 2 انحراف معیار بیش از میانگین نمرات خطای همسالان وی باشد.
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
فصل اوّل
طرح تحقیق
آدمی حدود نیمی از عمر و زنئگی خویش ار با كار و شغل سپری می سازد. انسان با كار تربیت می شود، از كار لذّت می برد و بسیاری از نیازهای مادّی و معنوی او از طریق كار تأمین و ارضاء می گردد. كار علاوه بر تأمین نیازهای مادّی زندگی می تواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای عمیق و اساسی بشر باشد. از جمله نیاز به كسب موفّقیّت، نیاز به تایید و پذیرش دیگران، نیاز به ایجاد روابط شخصی و اجتماعی ، نیاز به داشتن پایگاه اجتماعی و نیاز به مفید بودن و خدمت كردن به دیگران.
امروز نگرش ها و تعریف ها از كار متفاوت و گوناگون است. اقتصاددانان كار را وسیله ی كسب استقلال مادّی و ارضای نیازهای مــــادّی می دانند. جامعه شناس كار را وسیله ی ارتباط با جامعه، همانندی با گروه، تثبیت پایگاه اجتماعی و كسب هویّت می داند. به نظر روان شناسان كار جوابگوی بسیاری از نیازهای روحی و لازمه ی سلامت روان است. در اسلام كار صیقل جان شمرده شده و بیكاری مذموم و مورد نكوهش قرار گرفته است. می توان در یك جمعبندی فرهنگ و تمدّن بشری را محصول كار دانست.
تغییر و دگرگونی در بازار كار و مشاغل، جایگزینی كار با ماشین به جای كار با دست و موارد دیگر از جمله الزاماتی هستند كه ما را ترغیب و وادار می نمایند تا برای غلبه بر مشكلات و یافتن راه های تازه و سودمند دست به تحقیق و پژوهش بزنیم.
از میان موضوع، رضایت شغلی دارای جاذبه و اهمیّت خاصّی است. چه می شود كه انسان از كارش راضی و ناراضی می شود؟ علّت های این امر كدامند؟ و سؤالات ویژه ی دیگر كه پاسخ آنها نیاز به تحقیق و تفحّص دارد.
اگر نیاز های انسان در پرداختن به كار و شغلش ارضاء نگردد او رضایت مندی از كار و شغل و وظیفه اش نخواهد داشت. عوامل بسیاری در رضایت مندی شغلی مهم هستند كه از آن میان می توان به حقوق، امنیّت شغلی، شرایط كاری خوب و مطلوب، امكانات پیشرفت و ترقّی و روابط سالم انسانی اشاره كرد. شاید ” عامل روابط انسانی “ بیش از هر عامل دیگر در رضایت شغلی مؤثّر باشد. مردم دوست دارند وقتی كه خوب كار می كنند به آنها گفته شود و وقتی كارشان ضعیف است به آنها كمك شود. تعریف و تشویقِ پیشرفت ها و كمك جهت رفع ضعف ها باعث رشد می شود. مردم می خواهند با كسانی كه دوست دارند و می توانند كنار بیایند كار كنند.
رضایت شغلی مفهوم پیچیده و چند بُعدی است و با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد ( هاپاك 1935 ). رضایت شغلی یكی از عوامل بسیار مهم در موفّقیّت شغلی است و باعث افزایش كارایی و نیز احساس رضایت باطنی فرد می گردد عواملی همانند سازش، انگیزش شغلی و موفّقیّت شغلی به گونه ای در ایجاد رضایت شغلی مؤثرّند. تأمین خشنودی و سلامتی و اعتبار و رفع نیاز های اوّلیّه ی فرد با اشتغالِ رضایت بخش به دست می آید.
رضایت شغلی به شدّت با عوامل روانی در ارتباط است. كسی كه از شغلش رضایت دارد این شغل سازگار ی عاطفی و لذّت مطلوبی را برای او تأمین می نماید. رضایت شغلی تنها با یك عامل به دست نمی آید بلكه تركیب معیّنی از مجموعه عوامل گوناگون مثل میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط كار، آرامش روحی و روانی و … می باشد. رضایت شغلی بر دو نوع است : رضایت شغلی بیرونی و درونی. رضایت شغلی درونی از دو منبع حاصل می شود احساس لذّتی كه از كار می برد و نیز لذّتی كه بر اثر مشاهده ی پیشرفت و انجام برخی مسؤولیّت ها و به ظهور رساندن برخی توانمندی ها و رغبت ها به فرد دست می دهد. رضایت بیرونی با شرایط اشتغال و محیط كار ارتباط دارد و هر آن در حال تغییر و تحوّل است ( كینزبرگ و همكاران 1951 ). البتّه عوامل درونی از ثبات بیشتر برخوردارند و پایدارتر از رضایت بیرونی هستند.
افراد از نظر میزان رضایتی كه شغلشان برای آنها فراهم می سازد بسیار متفاوتند. در مورد رضایت شغلی برّرسی های بسیاری انجام گرفته است. اصلی كه حاكم بر همه ی برّرسی های رضایت شغلی است این است كه كارمند، انسانی است با نیاز های بی شمار، بسیازی از این نیاز ها اگر نه اكثر آنها، چنانچه او تولید كننده و خوشحال و مفید باشد می بایست در كارش ارضاء گردد. محققّان در زمینه ی رضایت شغلی توافق نظر دارند كه هر چه سطح شغل پایین تر باشد رضایت كمتری در كار یافت می شود، با این كه پول نا كافی ممكن است دلیل اوّلیّه ی عدم رضایت شغلی باشد، جامعه شناسان معتقدند كه عوامل دیگری وجود دارد كه باعث بیگانگی شغلی می شود از جمله عدم تناسب شغل با تصوّری كه فرد از خویشتن دارد، جالب نبودن شغل، ثابت نبودن آن و عدم امكان پیشرفت. در هر صورت تفكّرات بسیار لیكن تحقیقات كمی در مورد علل بیگانگی شغلی و علل عدم رضایت شغل انجام گرفته است.
موضوع تحقیق :
« برّرسی عوامل مؤثّر بر میزان رضایت شغلی مدیرانِ واحد های آموزشی از دیدگاه مدیران واحد های آموزشیِ منطقه ی تبادكان »
ضرورت پژوهش :
از آنجایی كه در دهه های اخیر نیرونی انسانی در هر سازمانی مهمترین عامل برای دست یابی به اهداف آن سازمان محسوب می شود بنابراین آموزش و پرورش از طریق تغییر در رفتار افراد باعث شكوفایی استعداد های آنان شده و به افزایش كیفیّت و بازده ی نیرونی انسانی كمك شایانی می كند.
در این رابطه مدیریّت آموزشی به لحاظ تأثیر بسزایی كه در رشد و ارتقای كاركنان سازمان آموزش و پرورش دارد از اهمیّت فوق العاده ای برخوردار است.
در بیان تمام فعّالیّت های انسان هیچ فعّالیّتی به اهمیّتِ مدیریّت نمی باشد به این دلیل كه وظیفه ی اصلی و اساسی تمام مدیران در تمام سطوح موجب می شود كه در كلیّه ی مؤسّسات محیطی ایجاد شود كه در آن افراد بتوانند به صورت های گوناگون و گروه های فعّال به هدف ها و انتظارات از پیش تعیین شده با حدّاقل هزینه و حدّاكثر كارایی دست یابند. در اینجا باید خاطر نشان ساخت كه مدارس به عنوان پر جمعیّت ترین مركز آموزشی صف عملیاتی روند آموزش و پرورش رسمی كشور به حساب می آیند. در نتیجه مدیران، كادر آموزشی و كادر اداری باید در كنار امكانات عادّی و وسایل و تجهیزات، در تعادل با یكدیگر، زمینه ی حصول به اهداف كلّی و جزئی تعلیم و تربیت را
فراهم سازند نگاهی گذرا به مجموعه ی فعّالیّت های این مراكز، مسایلی و مشكلاتی را آشكار می سازد كه مهمتر از همه، اُفتِّ تحصیلی و ترك تحصیل قبل از اتمام كامل دوران تحصیل، انفجار تقاضا برای آموزش و پرورش، ناكارآیی فارغ التّحصیلان این مراكز به عنوان محصول و بازده ی نظام آموزش و پرورش و ناتوانی اكثر مدیران در حلّ مسایل و مشكلات آموزشی است.
از طرفی ما در موقعیّت و زمانی قرار گرفته ایم كه قرن بیستم را پشت سر گذاشته ایم و روز به روز بر پیچیدگی و گستردگی و وست دامنه ی علوم افزوده می شود. لذا تصمیم گیری در این شرایط برای هر اقدام تازه ای مشكل می باشد. پیشرفت سریع دانش و تخصّص بشر، هر چیزی را صورتی نو بخشیده است و كسی كه در شرایط موجود بخواهد كار كند و به زندگی خود ادامه دهد باید از امكانات، زمینه ها و فرصت های موجود به نحو مطلوب استفاده نماید. لذا در چنین جهان متغیّری كه به شدّت در حال تحوّل و دگرگونی است، حیات ملّت ها بدون روی آوردن به اسلام- علم و تخصّص و در رأس آن مدیریّت و رهبری صحیح و مناسب امكان پذیر نخواهد بود، بنابراین باید در روند كنونی تجدید نظر عمیقی رخ دهد.
بزرگترین بدبختی یك انسان و یك امّت و جامعه در عصر حاضر، محرومیّت از مدیران و رهبران شایسته است، در این زمینه بیان سخنی از مولای متّقیان امام علی ( ع ) الگوی بهترین رهبر و مدیر امّت اسلامی، مناسب به نظر می رسد. حضرت امام علی ( ع ) هرگاه می خواست مردم را نفرین كنندؤ می فرمود : « خدایا هر چه زودتر مرگ مرا برسان و بر این مردم همان كسی را مسلّط كن كه شایسته ی او هستند. »
با توجّه به مطالب یاد شده مدیریّت آموزشی یكسری فعّالیّت های تخصّصی در سازمان ها مه هدف اصلی آن اثر بخش تر، كارآمدتر كردن هر چه بیشتر خدمات آموزشی و اجرای سیاست ها از طریق برنامه ریزی، تصمیم گیری و رهبری، استفاده ی بهینه از منافع مالی، مادّی و انسانی و ایجاد جوّ مساعد شغلی، حرفه ای در جهت رسیدن به اهداف عالیه ی آموزشی و از پیش تعیین شده و پاسخگویی به نیاز های فعلی و آینده ی دانش آموزان و جامعه تعریف می شود.
مدیریّت آموزشی به عنوان یك رشته، عمر نسبتاً كوتاهی در ایران دارد به طوریكه فقط چند سالی است تلاش هیی در جهت گشایش رشته ی مدیریّت آموزشی در دانشگاه ها و مراكز آموزشی ضمن خدمت مدیران شاغل صورت گرفته است ، این در حالی است كه مدیریّت و مدیرن آموزشی در سه دهه ی اخیر به عنوان مهمترین عامل بهبودی عملكرد سازمانهای آموزشی مورد توجّه پژوهش گران و مسؤولین آموزش كشور های توسعه یافته قرار گرفته است.
با توجّه به اهمیّت و ضرورت مسأله ( مدیریّت ) سبب پیدایش گرایش ها و انواع مدیریّت شده است كه مهمترین آنها مدیریّت آموزشی است. از آنجایی كه هنر مدیریّت و تعلیم و تربیّت انسان ها را از دشوارترین، ظریف ترین و پر ثمرترین كــار های آدمی می دانند و در پی گسترش
نظام آموزشی و اثر مدیریّت به عنوان رهبر آموزشی در مدرسه را نمی توان نادیده گرفت. پس مدیر آموزشی نقش حیاتی و حسّاسی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد. بنابراین آموزش مدیران و آماده سازی آنان برای ایفای نقش مدیریّت ضروری است. از میان انواع مدیریّت، مدیریّت بر سازمانهای آموزش و پرورش را می توان با اهمیّت تر و مؤثّر ترین دانش زمان به شمار آورد و با تربیت و انتخاب مدیران شایسته برا ی سازماندهی ارگان های آموزشی می توان كیفیّت تمام حرفه های موجود در جامعه رارشد داده امّا مدیریّت آموزشی در جامعه ی ما هنوز جایگاه شایسته ی خود را در نظام آموزشی پیدا نگرده است.
اكنون زمان آن است كه مسأله ی مدیریّت و رهبری آموزشی مورد توجّه بیشتری قرار گیرد و افردی به عنوان مدیریّت آموزشگاه ها برگزیده شوند كه نه تنها در امر تعلیم و تربیت مجرّب و صاحب نظر باشند بلكه در تشخیص مسایل و مشكلات اداری و سازمانی و به طور كلّی توانایی های مدیریّت، دقّت و مهارت داشته و همچنین از شغل خود رضایت داشته باشند و وظایف آموزشی و پژوهشی و رهبری و مدیریّت خود را در زمینه های اجتماعی، فرهنگی سیاسی و اقتصادی مدّ نظر قرار دهند.
بنابراین اطّلاع و توجّه نسبت به ویژگی های مطلوب در مدیریّت آموزشی و ایجاد زمینه هایی در جهت هر چه بیشتر فراهم آوردن زمینه های رضایت شغلی مدیران واحد های آموزشی دست اندر كاران را در جهت تربیت مدیران شایسته و كارآمد كمك خواهند نمود و از این طریق گامی مثبت در راستای بهبود و ارتقای سطح آموزشی برداشته خواهد شد.
اهداف تحقیق :
الف ) اهداف كلّی تحقیق :
از آنجایی كه مدیریّت آموزشی یكی از چند پست مهم و اصلی در نظام آموزشی می باشد، بایستی در زمینه ی گزینش، آموزش، به كارگیری و ارتقای كیمی مدیران شایسته و توانمند از سوی نظام آموزش و پرورش و مراكز علمی، پژوهشی دانشگاهی اقدامات اساسی صورت گیرد و به تدریج زمینه ی تفكّر، تحقیق و ایجاد تغییرات آگاهانه و مناسب در مدیریّت نظام آموزشی فراهم گردد.
به همین منظور در تحقیق حاضر، هدف اصلی را شناخت عوامل مؤثّر بر میزان رضایت شغلی مدیران آموزشی در سطح منطقه ی تبادكان و توجّه دادن دست اندر كاران به فراهم آوردن زمینه های رضایت شغلی مدیران واحد های آموزشی جهت بهبود و سطح آموزش در این منطقه، در نظر گرفته ایم.
ب ) اهداف ویژه ی تحقیق :
R شناخت عوامل مادّی و معنوی مؤثّر بر میزان رضایت شغلی مدیران واحد های آموزش منطقه ی تبدكان.
R آگاهی از تأثیر روابط انسانی مطلوب در محیط آموزشی بر میزان رضایت شغلی مدیران آموزشی در منطقه ی تبادكان.
R شناخت میزان رابطه بین میزان رضایت شغلی مدیران آموزشی مناطق با میزان سطح آموزش در منطقه ی تبادكان.
R آگاهی از تأثیر گذاری مدرك تحصیلی بر میزان رضایت شغلی مدیران آموزشی.
فرضیه های تحقیق :
R بین میزان مطلوبیّت روابط انسانی در محیط آموزشی و میان رضایت شغلی مدیران واحدهای آموزشی رابطه ی معنا داری وجود دارد.
R بین سابقه ی مدیریّت و میزان رضایت شغلی مدیران آموزشی رابطه ی معنا داری وجود دارد.
R انگیزه های معنوی بیش از انگیزه های مادّی باعث افزایش رضایت شغلی مدیران آموزشی در مدارس است.
R بین مدرك تحصیلی و میزان رضایت شغلی رابطه ی معنا داری وجود دارد.
R بین سبك مدیریّت در واحد های آموزشی و میزلن رضایت شغلی آنها رابطه ی معنا داری وجود دارد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)